• July 15, 2011

سرانجام زیباکلام، زیباکلام شد

سرانجام زیباکلام، زیباکلام شد

سرانجام زیباکلام، زیباکلام شد 150 150 شوالیه پارسی


هیچوقت ازصادق زیباکلام خوشم نیامده است نه بخاطرقیافه اش بلکه بخاطربرخی رفتارها وفرصت طلبی هایش، بالاخص امروزه که می بینیم نه تنها بسیاری ازاساتید آزاداندیش بلکه طرفداران سابق احمدی نژاد نظیرخوش چهره (که ازتئوریسین های اقتصادی دولت احمدی نژاد وبه اعتقاد بنده مسئول بسیاری ازبدبختی های کشوربوده است) نیزمشمول بازنشستگی پیش ازموعد شده وباصطلاح از دانشگاه اخراج شده است ولی زیباکلام می تواند درهمان جایگاه خودبه نقد دولت واصولگرایان بپردازد بدون اینکه نگران ازدست دادن کرسی استادیش دردانشگاه باشد چرا؟

پاسخ این سوال روشن است، بدین خاطرکه وی درچهارچوب سیاستهای طراحی شده توسط خامنه ای به مناظره با اراذل واوباشی چون سردارحسین الله کرم، حسن عباسی، مجتبی ذوالنوروعباس سلیمی نمین درمهمترین دانشگاه کشورمی پردازد تاچنین وانمود شود که در دانشگاههای ایران آزادی است، کودتاچیان اهل بحث ونظرند وجایگاه آنان نه دروازه غاروحواشی شاه عبدالعظیم واسلامشهربلکه آمفی تاترصنعتی شریف ودانشگاه تهران وعلامه است مگرنه اینکه امثال صادق زیباکلام استاد راهنمای دوره دکترای سرداران بسیاری بوده که تزهایشان راهم باید مشتی لیسانس وفوق لیسانس وظیفه شاغل درسپاه برایشان بنویسند تاکارت پایان خدمتشان به موقع صادرشده وآخرهفته هانیزدرکنارخانواده هایشان باشند

ولی علیرغم همه این جفاکاریها اینبارظاهراصادق خان تصمیم گرفته است که پایش را ازدایره گچی که بدورش کشیده اند بیرون گذاشته ویک تلنگری به حامیان احمدی نژاد درجبهه اصولگرایان بزند والبته بازهم به پیروی ازپیرمراد خود هاشمی رفسنجانی نقش خامنه ای ودیگران رهبران اصلی دخیل در اوضاع فعلی رازیرسبیلی درکرده است که گردی به لباس ننشیند امابازهم ما گام ازجاده انصاف بیرون نمی گذاریم ومی گوییم وی صدشرف به برخی ازاصلاح طلبان وکودتاچیانی دارد که برای ورود به مجلس ازهمه چیزخودمی گذرند. با هم مطلب زیباکلام رامی خوانیم

اصولگرایان ومسئولیت عملکرد احمدی نژاد

زیبا کلام: عین خیالشان نیست که شش سال براین مملکت چه رفته است

انصافا اصولگرایان ما دربرون ودرون مجلس چهره ها وشخصیت های جالبی هستند. شش سال همه توش وتوان شان را به کارگرفتند تا آقای احمدی نژاد درانتخابات ریاست جمهوری پیروزشود. درچهار سال نخست رئیس قوه مجریه منتخب‌شان، ازهرسیاستی که ایشان اتخاذ کردند، ازهرتصمیمی که گرفتند، ازهرعزل ونصبی که کردند، ازهرموضعگیری که درعرصه بین المللی کردند، ازهربرخوردی که با مخالفان ومنتقدان ومعترضان‌شان کردند. ازهراظهارنظری که کردن وعقیده ای که ابرازداشتند، ازهراتهام وتهمتی که به هرکه دلشان خواست وارد کردند و … یکپارچه وتمام قد د
فاع کردند. درجریان انتخابات
۲۲خردادهم هرآنچه ازدست‌شان برمی آمد برای وی هزینه کرند ودردوسال بعدی هم بازهمچنان برای وی هلهله و دست افشانی کردند، اماحالا دارد معلوم می شود چه برسرمملکت دراین شش سال نرفته است. اگرونزوئلا، لبنان وسوریه انقلابی رامستثنی کنیم، تقریبا باهمه کشورها وقدرت ها، درمنطقه ودرعرصه بین الملل اگرخصومت نداشته باشیم، خیلی هم رابطه گرم وصمیمانه ای نداریم. تورم وگرانی، رکود بخش خصوصی، بیکاری، ورشکستگی شرکت های خصوصی یکی پس ازدیگری، رشد نجومی چک های برگشتی، عقب ماندن پروژه های ملی وبدهکاری های فزاینده دستگاه ها، شرکت ها و سازمان های دولتی به پیمانکاران واشخاص حقیقی وحقوقی ورشد اقتصادی نزدیک به صفر، تصویر وضعیت اقتصادی کشوربعد ازشش سال مدیریت اصولگرایان ورئیس جمهورمنتخب‌شان است. سند چشم انداز۲۰ساله عملا به طاق نسیان زده شد وپوشه نارنجی رنگ برنامه توسعه چهارم دربایگانی دولت نهم ودهم مدفون ماند. درهمان اوایل به قدرت رسیدن‌شان آقای احمدی نژاد درپاسخ به این پرسش که پس تکلیف سند چشم اندازچه شد، فرمودند« زیرساخت های تحقق بخشیدن به اهداف سند چشم اندازهنوزدرکشورفراهم نشده است».

صدها محقق، صاحب نظر وکارشناس که هزاران ساعت مطالعه وبررسی کرده وسند چشم اندازپیشرفت وتوسعه ۲۰سال آینده کشوررا برنامه ریزی کرده بودند عقل‌شان ترسیده بود که ما زیرساخت های لازم برای تخقق آن اهداف وبرنامه ها را نداریم اما آقای احمدی نژاد که تازه درسازمان برنامه راهم گل گرفته بودند این مهم را کشف کردند. اما این همه عملکرد ایشان نبود.

جملگی مدیران ارشد کشوررا که درزمان هاشمی رفسنجانی وخاتمی مسئولیت داشتند کنارگذاشتند وهر وزیری که کوچک ترین ابرازمخالف با «رئیس» کرد نیزازکابینه کنارگذاشته شد.

جناب محمدعلی رامین هرروزنامه ونشریه ای را که اراده کردند با یک تلفن بستند ورادیو وتلویزیون هم دربست درخدمت آقای احمدی نژاد قرارگرفت.

درمصاحبه های معروف تلویزیونی شان «بامردم» هرچه خواستند گفتند وادعا کردند ومصاحبه کنندگانی که ازسوی آقای ضرغامی دستچین شده بودند فقط اجازه لبخند زدن وپایین آوردن سربه علامت تصدیق داشتند. رئیس جمهورازهرحسابی که خواستند برداشت کردند ودرپاسخ به این پرسش که چقدردرصندوق ذخیره ارزی مانده، گفتند این جزاطلاعات محرمانه نظام است ونمی شود آن را اعلام کرد. میلیارد ها تومان صرف طرح های زودبازده اشتغال زا، صندوق مهررضا، مسکن مهر، سفرهای استانی، پرداخت سهام عدالت واموروبرنامه های دیگری که بسیاری ازصاحب نظران اقتصادی نسبت به مفید بودن ونتیجه بخش بودن آنها تردیدهای زیادی داشتند کردند، اسرائیل، آمریکا، اروپا وتمدن غرب را بارها وبارها به آخرخط رسیده اعلام فرمودند وداعیه دارمدیریت جهانی شدند. درمقام اثبات افسانه وساختگی بودن هولوکاست برآمدند وهمایش بین المللی درنفی آن به راه انداختند. کنترل جمعیت را که درزمان آقای هاشمی رفسنجانی با زحمت زیاد به اجرا گذاشته شده بود توطئه وبرنامه دشمنان اسلام وانقلاب اعلام کردند وبرای تولد فرزندان بیشترمقرری وجایزه تعیین کردند.

وزیرعلوم شان ازدانشجویان انقلابی ومسلمان خواستند توی دهان اساتید سکولاروغرب زده بزنند وآنان را به دانشگاه راه ندهند. مسئولان ومتولیان برنامه هسته ای کشورپیش ازخودشان رامتهم به خیانت کردند وهاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و فرزندان شان به همراه جمع دیگری ازرهبران قبلی را متهم به فساد، رانت خواری وتجاوزبه بیت المال کردند. هرکدام از مصوبات مجلس را که دوست نداشتند اجرا نکردند. هزاران طرح را بدون بررسی، بدون مطالعه وبدون کارکارشناسی در جریان سفرهای استانی تصویب کردند که نشان داده شود ایشان به مناطق محروم توجه دارند. درتمام آن شش سال اصولگرایان درقبال سیاست ها وتصمیمات آقای احمدی نژاد به جز تایید، تصدیق، تمجید، دفاع همه جانبه، ابرازاحساسات و افتخار، دنباله روی وحمایت کاردیگری نکردند. اما اکنون همان اصولگرایان که تا دیروزاحمدی نژاد را برروی سرگذاشته وحلواحلوا می کردند، به گونه ای دارند با اوبرخورد می کنند کانه اساسا نه او را می شناسند، نه نقشی دربه روی کارآمدن وی داشتند، نه ازاوحمایت می کردند ونه هیچ ارتباط و مراوده دیگری با وی داشته اند. برخی ازآنان حتی یک گام هم جلوتر آمده و نه تنها اصلا به روی خود نمی آورند که تا دیروزچگونه احمدی نژاد را تکریم وتمجید می کردند، بلکه اصلاح طلبان وبه تعبیرخودشان «جریان فتنه» راشریک ومتحد «جریان انحرافی» اعلام می کنند. البته ازحق وانصاف نباید گذشت، این فقره را کاملا درست می گویند. جریانات اصولگرا نه نقشی دربه روی کار آمدن احمدی نژاد داشتند ونه حمایتی ازاومی کردند. هاشمی رفسنجانی، خاتمی، اصلاح طلبان، ملی- مذهبی ها ودفترتحکیم وحدت دراصل عوامل به روی کار آمدن احمدی نژاد بودند. نامزد اصولگرایان درانتخابات ۸۴ و ۸۸ اساسا فرد دیگری بود.

ازهمه جالب تراینکه اساسا عین خیال اصولگرایان نیست که دولت نهم و دهم دستپخت آنها بود برای مملکت وخوب و بد آن نیزبرگردن آنهاست.

بی خیال، با فراغ بال وراحت به دنبال برنامه ریزی برای انتخابات مجلس هستند. همه هم وغم شان صرف بازی با اعداد و فرمول های ۱+۳، ۸+۷، ۶+۵، ۱+۱۲ است. درست مثل اینکه احمدی نژاد رئیس جمهورکشورگینه بیسائو یا بورکینافاسو است وموضوع اینان خیلی به ایران مربوط نمی شود. همه فکروذکراصولگرایان آن است که یک وقت اصلاح طلبان یا « جریان انحرافی» نتوانند درانتخابات اسفند ماه پیروزی به دست آورند. اینکه ظرف این شش سال گذشته چه برکشوررفته، چه براقتصاد آن رفته، چه برمردمش، صنعت اش، محیط زیست اش، کشاورزی اش، جایگاهش درعرصه بین الملل و … رفته خیلی به اصولگرایان که تا دیروزرفیق گرمابه وگلستان احمدی نژاد بودند مربوط نمی شود. آنان نه تنها هیچ مسئولیتی درقبال احمدی نژاد ندارند بلکه فعلا برنامه های مهم تری دارند ازجمله به دست گرفتن مجلس نهم تا یک وقت درجریان خدمات برجسته شان به کشورخللی وارد نشود.

منبع: روزنامه روزگار