این روزها شبی نیست که باصحنه ای ازکشتاروحشیانه مردم سوریه به خواب نرفته باشم گاهی با خود می گوییم باید همه چیزرارها کرد وخود رابه مرزهای آن کشوررساند تا بادفاع ازمردم بیدفاع وبیگناه آن حداقل وظیفه انسانی خود راانجام داده باشیم حتی اگردراین راه جان خود راازدست بدهیم
اما نگاهی کارشناسانه وازدید سیاسی ونظامی به مامی گوید مشکل آن کشورعمیق ترازاین است که درمیدانهای تاکتیکی جنگ سرنوشت آن تعیین بشود واقعیت امراین است که وضعیت موجود برآیند سه نیروی خارجی یعنی بلوک شرق، بلوک غرب واسرائیل است وصحنه داخلی جنگ درسوریه تنها عرصه بقاء حداقلی برای رژیم اسد ومخالفانش است.
کسانی که درزمینه مباحث استراتژیک یا کارطراحی عملیات جنگ بوده اند بخوبی می دانند که درجنگ عواملی نظیرگسترش، ترکیب واستعداد نیروهای خودی ودشمن نقش اصلی رابازی می کنند والبته آموزش وفناوری ودیگرموارد بعنوان عناصردرجه دوم می باشند.
نگاهی به نقشه سوریه وموقعیت جغرافیایی آن نشان می دهد که رژیم اسد ونیروی تحت فرمان وی تحت هیچ شرایطی مگرباتوافق ابرقدرتهای شرق وغرب واسرائیل امکان مقاومت یک ساله رانداشته است واینکه کشوری نظیرایران یاروسیه حتی باایجاد یک پل هوایی یازمینی (ازطریق عراق) لجستیکی بتوانند باکمکهای خود بعنوان عامل نگهداری رژیم برسریرقدرت بوده باشند دارای پایه واساس درستی نمی باشد وبیشتربه یک موج تبلیغاتی شبیه است تا واقعیت والبته هیچکس نیزنمی تواند کمکهای همه جانبه ایران، روسیه وحزب الله لبنان رابه نیروی جنایتکاربشاراسد انکاریا کمرنگ نماید.
بحثی که نگارنده بعنوان یک کارشناس دارد ازدیدگاه استراتژیک وطراحی عملیات است کشورسوریه محصوربین پنج کشورترکیه، عراق، اردن، لبنان واسرائیل است دربرخی ازاین کشورها اهل سنت که متحدان طبیعی نیروهای مخالف رژیم علوی بشاراسد می باشند مدیریت کشوررادردست دارند ودرکشورهایی نظیرعراق نیزکه رهبری آن دراختیارشیعیان است مرزهای آن کشورهمه از جانب ترکیه وهم اردن وهم خود مرزهای عراق با سوریه دراختیاراهل سنت می باشد وشنیده شده است که مسعود بارزانی ازهیچ کمکی جهت تدارک سلاح ازناحیه دهوک به کردستان سوریه دریغ نکرده است حتی درلبنان که حزب الله دست بالا رادر حاکمیت آن دارد مرزهای شمالی آن دراختیاراهل سنت بوده وتدارک بخشی ازسلاح ها برای دفاع ازمردم ازآن ناحیه صورت می گیرد که بخشی ازدرگیریهای طرابلس ناشی ازهمین امریعنی تلاش ارتش لبنان برای کنترل بیشتروبدستوردولت دست نشانده میشل سلیمان می باشد مرزمحدود اسرائیل با سوریه درمنطقه قنیطره وجولان که جای خود رادارد والبته شدیداتحت کنترل است.
جدا ازبحث پشتیبانی طرفهای درگیرازدولتهای دورازمرزهای این کشور(نظیرحمایت عربستان وقطرازمخالفان یا حمایت ایران ازرژیم جنایتکارسوریه) هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که کشورهای غربی وسازمان ملل اینهمه امکانات رارها کرده وبخواهند از طریق متقاعدکردن روسیه وچین وکانالهای دیپلماتیک یافرستاده ویژه ای بنام کوفی عنان مشکل سوریه راحل کنند امکاناتی که هر یک برای براندازی یک حکومت کافی است پس باید ریشه طولانی شدن عمررژیم بشاراسد راکه به کشته شدن حدود 15هزارنفر انجامیده است درجای دیگرجستجوکرد بحثی که مدنشراین قلم می باشد.
واقعیت امراین است که باتوجه به غافلگیری جهان وسازمانهای اطلاعاتی غرب وشرق ازانقلابات “بهارعربی” صحنه سیاسی خاورمیانه درحال تغییراست وخلاء موجود ناشی ازسرنگونی سریع برخی ازرژیم هاکارشناسان سیاسی واطلاعاتی رادرمعرض فشارهای شدیدقرارداده است نگاهی به وضعیت تونس، یمن، لیبی، مصر، بحرین وامکان سرایت هرآن بهارعربی به دیگر کشورهای منطقه نظیراردن، عربستان، الجزایرومراکش کارگزاران غربی رابه محافظه کاری کشانده است بالاخص اینکه خلاء سیاسی موجود می تواند توسط نیروهای بنیادگرا که سالها توسط رژیم های سکولار سرکوب شده اند بااستفاده ازفضای بازسیاسی پرگردد. نگاهی به دولتهای مستقردرایران (پس ازانقلاب)، لبنان( دولت فعلی)، فلسطین( پیروزی ح
ماس)، عراق (حامیان ایران) ومصر(اخوان المسلیمن) این خطررافراروی غرب قرارداده است که برنده نهایی جنگ درسوریه گروه اخوان المسلمین بوده که دارای دشمنی ذاتی با رژیم شیعی – علوی می باشد ولی همزمان همانند افراطیون مصری وعراقی درمقابل مسیحیان، دروزیها واهداف غرب ازجمله اسرائیل نیزخواهند ایستاد.
ماس)، عراق (حامیان ایران) ومصر(اخوان المسلیمن) این خطررافراروی غرب قرارداده است که برنده نهایی جنگ درسوریه گروه اخوان المسلمین بوده که دارای دشمنی ذاتی با رژیم شیعی – علوی می باشد ولی همزمان همانند افراطیون مصری وعراقی درمقابل مسیحیان، دروزیها واهداف غرب ازجمله اسرائیل نیزخواهند ایستاد.
همین پیچیدگی درصحنه سیاسی سوریه که باکشتارهای بشاراسد به نقطه ای برگشت ناپذیررسیده است دست ابرقدرتها واسرائیل رادرحل مساله سوریه بسته است وفعلا طرفین ماجرا با تدارک تسلیحاتی درصدد حفظ وضعیت “عدم غالب ومغلوب” درنبرد فیمابین رژیم با مخالفان سرسخت آن می باشند. درموقعیت “عدم غالب ومغلوب” وبسترزمان است که سعی می شود یک راه حلی همانند مصریا یمن پیدا بشود وانتقال قدرت بصورت کنترل شده درآید والبته یکی ازدلایل امنیتی آن دسترسی طرفین به سلاحهای شیمیایی ومیکروبی می باشد که درصورت خروج ازکنترل می تواند امنیت کشورهای غربی رانیزبه خطربیاندازد.
وظیفه ما حامیان مردم سوریه که ازجنایات رژیم بشاراسد به ستوه آمده ایم نیزباید ازدوجنبه رعایت شود یکی جنبه های انسانی و حقوق بشری دردفاع ازمردم وبالاخص زنان وکودکان بیگناه مثله شده بدست نیروهای وحشی “شبیحه ها” ودیگری جنبه های سیاسی آن که بگونه ای آینده سوریه رامدنظرقراردهیم که دیگرشاهد جنایاتی بدترازرژیم اسد درآن کشوردردکشیده نیاشیم بالاخص ماایرانی ها که سرنوشت کشوررادردودیکتاتوری شاهی وآخوندی شاهدبوده ودیده ایم که هیچ بدی نرفته است که خوبی جای آن راگرفته باشد بنابراین باید با احتیاط کامل ازمردم سوریه حمایت وهمزمان درصدد تثبیت ارزشهای انسانی وحقوق بشری درآن کشوروصفوف مخالفین باشیم وگرنه تامدتها آن کشورگرفتارجنگها وکشتارهای فرقه ای داخلی خواهد بود.
ازنظرنظامی بنظرنگارنده براحتی امکان سرنگونی رژیم اسد برای کشورهای اروپایی وآمریکایی حتی بدون نیازبه قطعنامه شورای امنیت وجود دارد وبه احتمال زیاد طرحهای عملیاتی آن (همانطوریکه درمقاله قبلی خود به مانور19 کشوراروپایی و عربی تحت عنوان ” درکمین شیر” درماه گذشته دراردن اشاره کرده ام ) آماده گردیده است بالاخص استفاده ازموشکهای کروز، تام هاوک وبالستیک درزدن پایگاههای اصلی رژیم سوریه بجای استفاده ازجنگنده ها یا نیروهای زمینی وتوپخانه ای که امکان درگیری بین نیروهای غربی وروسیه راازبین می برد براحتی امکان سرنگونی رژیم اسد رافراهم آورده باتوجه به سازماندهی نسبی ارتش آزاد سوریه حداکثرظرف یکهفته کاررژیم اسد راتمام می کند ولی به دلایل گفته شده فعلا هدف غرب پیداکردن یک راه سوم وازطریق انتقال آرام برای کنترل های بعدی وجلوگیری ازقتل عام های بعدی است.