تنهایکسال به باقیمانده دوره دوم ریاست جمهوری جورج بوش مانده بود که طبل جنگ برعلیه ایران به صدادرآمده بود وسران مصلح برخی کشورها ازجمله ملک عبدالله پادشاه عربستان مصرانه ازایران می خواستند تا باتعلیق فعالیتهای اتمی امکان حمله نظامی به ایران رااز دولت آمریکا سلب نمایند درآنزمان امکان حمله هوایی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران دراولویت ثانویه قرارداشت
ایران سرسختانه به فعالیتهای خودادامه داد وسعی کرد بااطاله مذاکرات، استفاده ازمباحث فنی مطرح شده توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی ومشغول نگه داشتن شورای امنیت بامصوبات قبلی زمان لازم رابرای خود خریداری نماید دراین مدت نیزگزارش برآورداطلاعاتی وامنیتی آمریکا که گفته می شد توسط دوتن ازاعضای وابسته به آژانس امنیت ملی آمریکا ومخالف حمله به ایران تنظیم شده بود ودرآن به تعلیق فعالیتهای نظامی اتمی ایران درسال 2003 اشاره شده بود ونیز گزارش یکی ازکارشناسان دانشگاه جان هاپکینزدرخصوص خارج شدن درآمدنفتی ایران تاسال 2015 وبزانودرآمدن مالی رژیم حاکم برایران نیزنقش مهمی برانصراف ریاست جمهوری آمریکا درانتخاب گزینه نظامی برعلیه ایران داشت.
پس ازآن با استقرارباراک اوبام ادرپست ریاست جمهوری وهمراه باشعار” تغییر”، سیاست مماشات ومذاکره باایران براساس یک گزارش 117 صفحه ای وجدول زمان بندی مشخص که توصیه شده توسط یک گروه مشترک تحت سرپرستی ” دنیس راس” مذاکره کننده ارشد خاورمیانه بود دردستورکاردولت آمریکاقرارگرفت ولی حاکمیت ایران که باتسلط دموکراتها بردستگاههای اجرایی وقانون گذاری آمریکاخود راازکمندتهدیدبه حمله نظامی رها می دیدندهمچنان فعالیتهای اتمی خود راادامه وسیاست وقت گذرانی راپیشه کردند.
مشکلی که دراین وسط پیش آمد همزمانی شروع جنبش سبزدرایران وتعارض آن باسیاست رسمی آمریکا درخصوص مذاکره باایران بود که برای آن یک ضرب الاجل شش ماهه پس ازانتخاب باراک اوباما پیش بینی شده بود که بعدا بانظر” دنیس راس “به یکسال افزایش یافت یعنی دقیقا ازفوریه 2009 تافوریه 2010 لذا پایان فوریه سال جاری عملا بعنوان زمان اعلام شکست رسمی سیاست اوباما درخصوص مذاکره با ایران محسوب می گردید بهمین دلیل هم آژانس ملی اطلاعاتی آمریکا انتشارگزارش برآوردامنیتی راکه معمولا درآخرماه دسامبرسال قبل وبرای سال آینده منتشرمی شود چندین ماه به تاخیرانداخت مقامات آمریکایی براساس تجارب مشابه براین باوربودند که ایران ممکنست درآخرین روزها برگهای جدیدی را مورداستفاده قراردهد وبهتراست تا آن زمان دراعلام نظرنهایی خوددست نگهدارندولی تشدید فعالیتهای ایران درزمینه غنی سازی وحتی اعلام تصمیم خودبه ایجادچندین مرکزجدیداتمی نشان داد که این انتظار امرعبثی بیش نبوده است وتنها دستاوردتعلل فوق ازدست رفتن فرصت حمایت جدی دولت آمریکا ازجنبش مردمی ایران ودقیقا دربرهه ای اززمان بود که ایرانیان شدیدابه آن نیازداشتند
دولت باراک اوباما نهایتا درمقابل دوگزینه پیش روی خود یعنی حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران( مستقیماتوسط خود یا با دادن مجوزآن به اسرائیل که سرسختانه خواستارآن است ) وتسلیم به خواسته حاکمیت ایران درخصوص امکان برخورداری ازتعداد محدودی بمب اتمی قرارگرفته بود لذا اوج گیری جنبش سبزعملا راهکارسومی درپیش روی وی قرارداده بود که بتواند ازآن بعنوان اهرم فشارجهت تغییررفتار رژیم ازطریق ترکیب آن بافشارهای بین المللی بهره جوید
ظهوروتداوم جنبش سبزنه تنها دولت آمریکا رادراتخاذ راهکاری جدید رهنمون شده بود بلکه موجبات تعدیل مواضع دوجناح اصلی رانیزاز خواسته های قبلی خودفراهم کرده بود بطوریکه تفاوت چندانی درمواضع شخصیتهایی چون مایکل لدین وجان مک کین (طرفداران حمله به ایران) باگاری سیک وتوماس فریدمن (طرفداران مصالحه باایران) مشاهده نمی شد وتمامی آنها بصورت یکپارچه حمایت ازمبارزات مردم ایران راسرلوحه مواضع خودقرارداده بودند
بدیهی است که یکی ازوجوه عملی سیاست جدید دولت آمریکا دادن قدرت لازم به جنبش مردمی ایران واعلام رسمی حمایت ازآن بعنوان مرحله ای اجرایی دراعمال آن بود(نظیرحمایت ازدالایی لاما درکنارحفظ رابطه بادولت چین) که درصورت به خیابان آمدن مردم درسالگرد انتخابات 22 خرداد(12 ژوئن) صورت می گرفت بهمین دلیل نیزمقامات آمریکایی سعی کردند حتی الامکان تصویب قطعنامه چهارم تحریم ایران قبل ازاین موعد انجام تا ازترکیب آن باخیزش حداقل مردم تهران درسالگرد انتخابات 22 خرداد بتوانند پیام کاملاروشنی رابه مقامات تهران ارسال نمایند ولی اعلام انصراف ناگهانی رهبران جنبش سبز ازبرنامه راهیپیمایی بزرگ ضربه شدیدی رابراین سیاست دولت آمریکا واردکرد. بهمین دلیل نیزمی بینیم که علیرغم پیام قوی وصریح مقامات آمریکایی و
اوباما درقبل وبعد ازپس ازتصویب قطعنامه چهارم خانم هیلاری کلینتون ازلغوراهپیمایی توسط سران جنبش سبزبشدت عصبانی بنظرمی رسید
حسب اطلاع واصله باراک اوباما وخانم کلینتون درنظرداشتند رسما مهندس موسوی ومهدی کروبی رابعنوان سران جنبش سبزبه رسمیت بشناسند امری که باگذشت سه دهه ازپیروزی انقلاب اسلامی اقدامی فوق العاده وبی نظیردرحمایت ازمبارزات مردم ایران محسوب می گردید ولی متاسفانه (شایدهم خوشبختانه!!)عدم ارتباط سران جنبش باجامعه بین المللی وعدم توفیق کادرهای پراکنده اپوزیسیون درخارج دربرقراری این ارتباط ونیزدرابهام قرارگرفتن توانایی سران جنبش درصحنه آرایی داخلی ورفتارهای غیرقابل پیش بینی آنهانظیرلغو راهپیمایی 22 خرداد علیرغم اعلام رسمی وتاکید برانجام آن تاآخرین روزهاطرح دولت آمریکاراباشکست مواجه کرد
اکنون باردیگرجامعه آمریکا به فضای دوقطبی سابق بازگشته است بااین تفاوت که اکنون اکثریتی قاطع طرفدارگسترش تحریمها وحتی حمله نظامی به ایران گردیده اند وبخشی که ظاهرادراقلیت قراردارند همچنان ازراه حلهاواستفاده ازاهرمهایی سیاسی نظیر نقض حقوق بشریاتحریمهایی سبک که به مردم ایران آسیب واردنکند(البته بدون تعیین مصادیق) ویامذاکره باایران حمایت می کنند مقالاتی که اینروزها درنشریه فوربس درخصوص فواید حمله به ایران یادرنشریه نیوزویک وواشنگتن پست به قلم فرید زکریا درخصوص توانایی دولت ایران به چاپ رسید نمونه هایی ازبازگشت به فضای دوقطبی درجامعه آمریکانسبت به ایران است والبته زنگ خطری برای جنبش سبزایران
دولت آمریکا ومتحدان غربی وی دراین مرحله بازهم به همان روش کلاسیک خودروی آورده وباتشدیدتحریمها وهمزمان دادن سیگنال جهت مذاکره با ایران که درمواضع سرکوزی ونیزاوباما درهنگام امضاء قانون جدیدتحریم ایران مشخص است درپی یافتن راه حلهایی جهت جلوگیری ازجنگ یا صدورمجوزبرخورداری ایران ازبمب اتمی می باشند راه حلی که بنظرمی رسد هیچگاه پیدانخواهدشد وتنهابادادن تضمین امنیتی برای بقای رژیم یا سقوط رژیم ازداخل درکوتاه یا میان مدت امکان پذیرخواهدبود.
جنبش سبزتنهاگذرگاهی است که می تواند (یامی توانست) راه حل سومی راپیش پای جهانیان ومردم ایران برای عبورمسالمت آمیزازاین تنگناهابگذارد که با تضعیف آن نه تنهاازطریق سرکوب توسط حاکمیت بلکه اختلاف وبی عملی حامیان آن درخارج موجبات محرومیت ازآن نیزدرحال فراهم شدن است.