درحالیکه مانورهای نظامی درخلیج فارس ازسوی نیروهای ایران وآمریکا درجریان است وعلاوه برکشوربرچین که گفته است متعهد به حفظ منافع خود درایران حتی به قیمت جنگ جهانی سوم است ونیزگفته های سفیرروسیه درناتو مبنی بر اینکه این کشورحمله به ایران را مترادف به حمله مستقیم به خود تلقی می کند مجددا موجی ازتحرکات دیپلماتیک درعرصه بین المللی ومنطقه برخاسته است که بیش ازهرچیزنشاندهنده جدی بودن خطرجنگ است.
ایران گرچه با دادن پیشنهاد آمادگی خود برای مذاکره با کشورهای 1+5 واخذ حمایت چین وروسیه درمخالفت با تحریم یکجانبه نفت وبانک مرکزی خود درصدد کاهش فشاربرخود وحفظ خطوط قرمزی است که قطعا جنگ رابدنبال دارد اما همزمان باطرح مطالبی غیرمتعارف نظیرلزوم محکومیت تروریکی ازمدیران دست دوم پروژه اتمی خود بعنوان دستورکارجلسه درمقابل توقف غنی سازی که محورکلیه قطعنامه های صادره ازسوی شورای امنیت سازمان ملل بوده است نشان می دهد که درصدد وقت کشی با طرح موضوعات حاشیه ای وبی اهمیت تحت عنوان مذاکره است واین امردر شرایطی صورت می گیرد که موضع گیری آشکاروکم نظیر رهبران جهان عرب درمقابل ایران، گفتگوهای رهبران آمریکا واسرائیل ومواضع کاندیداهای جمهوریخواه انتخابات آمریکا نیزکاملا نشان ازآمادگی های نظامی آمریکا درمنطقه جهت اقدام برعلیه کشورمان دارد
پس ازافشای ارسال نامه اخیرمحرمانه باراک اوباما به خامنه ای (که سومین نامه وی به خامنه ای می باشد) ازطریق وزیرامورترکیه و در سفرهفته گذشته وی به تهران درحالیکه مقامات ایران مدعی هستندترکیه نقشی دراین ماجرانداشته بالعکس دریافت نامه وپیام فوق را ازسه طریق 1- سوزان رایس نماینده آمریکا درسازمان ملل 2- سفیرسویس درتهران 3- جلال طالبانی رییس جمهورعراق که توسط سخنگوی وزارت خارجه آمریکا خانم ویکتوریا نولند اظهارشده بود تایید کردند.
اما درخصوص نحوه برخورد با پیام باراک اوباما ازسوی رژیم ومحتوای آن همچنان سیاست رژیم عدم دامن زدن به آن وایجاد سردرگمی درمردم وفعالین سیاسی درمورد آنست جدا ازاینکه افرادی نظیرعلی لاریجانی رییس مجلس ایران مدعی اند که اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ازدریافت پاسخ ایران ازطریق وزیرامورخارجه دروغ وتخیلی یا برداشت خود وزیرامورخارجه ترکیه ازمذاکره با مقامات ایرانی بوده است اما علی ولایتی مشاورارشد خامنه ای دراموربین الملل پارا فراترگذاشته وگفته است که نامه فوق حاوی مطلب جدیدی نیست وایران درصورتیکه صلاح بداند جواب نامه فوق رامی دهد.
همزمان با تلاش رژیم جهت پنهان کردن محتوای نامه وپیام فوق وتکذیب هرگونه اظهارنظری درخصوص آن نظیرسایرموارد بتدریج محتوای نامه فوق توسط افراد مرتبط با آقایان هویدامی گردد
علی مطهری که ازمزیت دامادی رییس مجلس درخانواده خود برخورداراست درگفتگوی خود باخبرگزاری دولتی پارس می گوید پیام اوباما شامل دوبخش است بخش اول که که ماهیتی تهدید کننده ومربوط به خط قرمزهای آمریکا درخلیج فارس است وبخش دوم ازموضع دوستی ولزوم مذاکره بین دوکشوربرای حل مشکلات فیمابین است که بعبارت ساده ترهمان سیاست چماق وهویج قدیمی آمریکا واتحادیه اروپا درقبال ایران است
اما حجت الاسلام حسین ابراهیمی ازنزدیکان به دستگاه دیپلماسی بیت رهبری کمی پارا فراترازعلی مطهری گذاشته ودرگفتگو باهمان خبرگزاری پارس گفته است که وی معتقد است که این نامه سه محوردارد وازموضع انفعال توسط رییس جمهورآمریکا نوشته شده وحتی به جملاتی ازنامه فوق اشاره می کند.
نائب رییس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس شورای اسلامی می گوید اوباما درحالیکه بخش اول نامه خود را به ژست ابرقدرتی اختصاص داده وگفته است ” “تنگه هرمز و آب راههای بین المللی برای همه ملتهاست وخط قرمز آمریکا محسوب میشود.” ولی دربخش دوم از”تعامل ومذاکره” با “حفظ حقوق یکدیگر” سخن گفته است ودرخواست یک خط ارتباطی تلفنی مستقیم بین تهران-واشنگتن راکرده است ونهایتا نیزدربخش سوم سرتسلیم فروآورده است وگفته است “ما هیچ حرکت خصمانهای علیه جمهوری اسلامی ایران انجام نمیدهیم.”
آقای ابراهیمی سپس درخواستهای منطقی رییس جمهوری آمریکا که بنظرمی رسد آخرین تلاشهای باراک اوباما برای جلوگیری ازخطر بروزجنگ باایران ونابودی کشورباشد (که شرح انرا درمقاله قبلی خود در”اینجا” داده ام) سهل انگارانه با ادعای ” عدم سازگاری این پیشنهادات با خوی (وحشی گری) آمریکایی ها” نگارش این نامه را ازموضع انفعال و بخاطرمواضع مفتدرانه رهبری ومانورهای نظامی اخیرایران درخلیج فارس، تضعیف وخروج نیروهای آمریکا ازعراق و تلاش اوباما برای چلوگیری ازدچارشدن به سرنوشت کلینتون در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا وسایرعوامل ارزیابی کرده است
ودرآخرنیزگفته که نامه فوق ازسوی رهبری به شورای عالی امنیت ملی ایران ارجاع داده شده است.
سیدحسین نقوی دیگرعضوکمیسیون امنیت ملی مجلس نیزدرگفتگو با خبرگزاری پارس بخش هایی ازمواردفوق ازجمله پیشنهادایجاد یک خط ارتباطی مستقیم بین تهران وواشنگتن رابرای حل بسیاری ازمسائل ازطریق گفتگوموردتایید قرارداده است.
درمطلبی که اخیرا تحت عنوان ” فاجعه ها اینگونه خلق می شود ” در“اینجا” نوشتم با اشاره به بحران موشکی کوبا که بسیارشبیه به پرونده اتمی ایران است (ازلحاظ درخواست تضمین امنیتی توسط ایران درمقابل توقف برنامه اتمی وموشکی خود) توضیح دادم که دراین گونه مواقع که اصطلاحا به آن وضعیت صلح مسلح یا ماشه گفته می شود طرفین باید یک خط تلفن مستقیم یا ارتباطی مطمئن باهم داشته باشند تابتوانند ازبرخوردهای تصادفی باهم جلوگیری یا هشدارهای جدی خود رابهم منتقل نمایند واصولا یکی ازدلایل شروع جنگ ایران – عراق نیزهمین امربود که جدا ازبی تجریگی رهبران روحانی ایران درامرکشورداری بین مقامات رژیم های ایران وعراق هیچ ارتباط تایید شده ای وجود نداشت وردوبدل کردن مواضع ازطریق سفارتخانه ها ونشریات صورت می گرفت.
اما اینکه چرا رهبران رژیم ومقامات ایران دربرابرچنین خط ارتباطی تاکنون مقاومت نشان می دهند واقعیت امراین است که هدف آمریکا ازاین امرکه اولین بارهم توسط یکی ازفرماندهان نظامی (ونه مقامات سیاسی) آمریکا مطرح شد این است که آمریکا قبل ازاقدام به حمله به ایران یا هرکشورباید مطمئن بشود که رهبران کشورمقابل تهدید وی راجدی گرفته وبه مسئولیتهای خود واقف باشند این خطوط تلفنی قرمزوسیله ای برای لاس زدنهای سیاسی پشت خط نیست وکاربردهای متفاوتی دارد ولی مهمترین آن ابلاغ اعلامیه جنگ است وبهمین دلیل ایران به مثابه یک تیغ دولبه به این پیشنهاد می نگرد ازیک سو آنرا فرصت برای برقراری ارتباط با آمریکا می داند ولی ازسوی دیگرآنرا تهدیدی علیه خود قلمداد می کند درست شبیه همین پیام باراک اوباما که هم درآن چماق آمریکا رابرسرخود می بیند وهم هویج را اینکه آیا چماق آمریکا دراین پیام وپیشنهادبزرگتراست یاهویج آن بستگی به قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی طرفین وتبحروتجربه هریک درمذاکره وآشنایی با قوانین بازی درعرصه دیپلماسی دارد ومتاسفانه ایرانیان نشان داده اند که بدلیل بی تجربگی وتغییردائمی درسیاستها ومدیران بازیگران خوبی دراین حوزه نیستند ومهترین دلیل آن نیزبه نظام سیاسی بسته ایران وختم شدن همه راهها به رم یابیت رهبری می باشد که درآن مقامات رژیم ازهیچگونه اختیاراتی برای حل وفصل امور مگراجرای فرموده های خامنه ای که بدلیل فقدان پرانسیپ هرلحظه می تواند تغییرکند برخوردارنیستند بهمین دلیل است که ذات فعالیت دیپلماسی ایران اصولا یک ذات فشل، انفعالی وفرارازمذاکره است.
درخاتمه نیزلازم است باردیگرخسران ملت ایران بدلیل عدم برخورداری توامان ازیک نظام سیاسی مشروع وقانونی و اپوزیسیونی که قابلیت بهره برداری ازفرصتهای طلایی پیش آمده راداشته باشد یادآوری نموده ومسئولیت رهبران بالقوه وفعالین سیاسی را دراین برهه حساس
تاریخی گوشزد کرده تادرپیشگاه تاریخ سرافکنده وشرمسارملتی آزاده ومتمدن نباشم.