اکبرگنجی درسومین مقاله خود بمناسبت مواضع خانم کلینتون ورییس جمهورآمریکاتحت عنوان ” بیایید، می آییم ورژیم راسرنگون می کنیم” باشاره به سخنان باراک اوباما درشوی تلویزیونی جی لنو به عملیات بدون هزینه آمریکا درلیبی بعنوان “یک نسخه موفق برای آینده” دربرخوردبارژیم های سرکوبگراستناد کرده وباتلفیق آن با سخنان هیلاری کلینتون مبنی برالزامات تکراراین دستورپخت برای دیگرکشورها نتبجه گرفته است که کلینتون بطورشفاف میخواهد تاکشورها با “خیزش داخلی وسرکوب توسط رژیم حاکم” مواد اولیه این نسخه آمریکا راتهیه کنند تاازحمایت نظامی آمریکا برخوردارشوند. نکته اساسی درحاشیه سخنان اوبامااینست که کم هزینه بودن عملیات آمریکا درلیبی نه بخاطردرایت تیم اوباما بلکه بدلیل مخالفت نمایندگان محافظه کاری بود که کنگره وسنارادر اختیارگرفته واختیارات اوباما ازجمله درخواست وی جهت حمله مستقیم به لیبی راعقیم گذاشتند
جهت استحضارآقای گنجی این نکته لازم به توضیح است که باراک اوبامانیزبا بکارگیری محدود نیروهای دریایی وهوایی وبالاخص هواپیماهای بدون سرنشین که نهایتا زمینه نابودی کاروان همراه قذافی وزخمی کردن وفراروی رابه لوله فاضلاب فراهم آوردند توانست ازدام محدودیتهای ایجادشده توسط کنگره وسنابگریزد مرکزهدایت وفرماندهی هواپیماهای بدون سرنشین شرکت کننده درعملیات لیبی در ایالت نوادا ونزدیک لاس وگاس بوده که ازپایگاه سیسیل ایتالیا برخواسته وکنترل هدایت وعملیات وشلیک آنهاازطریق ماهواره وتوسط فرماندهی مستقردرپایگاه هوایی نواداصورت می گفت
امادرخصوص نگرانی گنجی ازتکرارسناریوی لیبی درایران کاملا حق رابه ایشان می دهم وبه ایشان بشارت می دهم که اتفاقا تنهانگرانی ووحشت جدی خامنه ای ازهمین مساله است زیرا دردیدارچندی قبل رهبری بامسئولین نظام که همراه باتحلیل مفصلی درخصوص اوضاع منطقه وکشورهای مسمول بهارعربی بود ایشان مساله لیبی رایک پدیده ذکرکردند که باید بطورجدی مدنظرقرارگیرد زیرااولا غرب با مجوزواردشده است وثانیا هرچه حجم تخریب ها بدلیل مقاومت طرفداران دیکتاتوربالابرود بالاتربرود امکان حضورغربی ها برای بازسازی درکشوروبالاکشیدن سرمایه های آن بیشترمی شود وبفول معروف “دزد چون با چراغ آید گزیده تربردکالا” همان چیزی که الان نیزدرکشورشاهد آن توسط باندرهبری هستیم.
گرچه افرادی نظیراردشیرامیرارجمند همانطوریکه ذکرشد اعلام داشته اند که اگرصدبارجنبش سبزتکرارشود ازنیروهای خارجی تقاضای کمک نخواهندکرد ولی درعمل شاهد هستیم که روزانه بیش ازصدتقاضا ازسازمانهای بین المللی برای دخالت درامورایران ارسال میشود وبراساس اسناد ویکی لیکس نیزدرخواست حمایت آمریکا ومتحدان آن بصورت چراغ خاموش راداشته اند وحتی رد درخواست پناهندگی وی جهت حضوردرآمریکا به استناد سخنان متناقض خودوی مبنی بردرخواست ویزا ازیکسو ولزوم عدم ارتباط آشکاردولت آمریکا باعناصریا موارد مربوط به جنبش سبزنزد مقامات آمریکایی صورت گرفته است !!
اکبرگنجی سخن خانم تحلیلی کلینتون مبنی بر اینکه ” فکرکنم اگربازهم این اتفاق (خیرشی مشابه تابستان 2009) درایران بیفتد و اعتراضاتی شکل بگیرد، اینبارمخالفان خودشان اعلام میکنند که ما ازجهان میخواهیم که ازماحمایت کند” راخط دهی کلینتون نامیده وبازدرقیاس مع الفارقی آنرا درحد قیام دریک استان مرزی( منظورش کردستان است) وسرکوب آن بوسیله رژیم بعنوان مواد اولیه تهاجم نظامی آمریکابه ایران قلمداد می کند وبرای اثبات فرضیه خود به اعلامیه 14 شهریور1390 حزب دموکرات کردستان ایران درتحلیل قطعنامه 1073 شورای امنیت استنادمی کند که درآن پیامدهای این قطعنامه حمله به مراکزنظامی معمرقذافی ذکرشده بودوی سپس با گنجاندن تصویری ازنقشه کردستان بزرگ وتوزیع شده بین 4 کشورایران، عراق، ترکیه وسوریه کردستان ایران وحزب دموکرات ونه تهران ومناطق مراکزی راکه بدلیل بافت توسعه یافته شهری خاستگاه جنبش مردم ایران می باشد بعنوان هدف سناریوی آمریکاجهت حمله به ایران معرفی کرده است
اکبرگنجی سپس دولت آمریکارابه چالش می کشد که چرادستورغذایی لیبی رابرای عربستان وبحرین تحویزنمی کند وبراین اساس اوباما را متهم به رفتاردوگانه کرده وماهیت چنین مداخلاتی رانه “انقلاب مردمی” ونه ” دخالت بشردوستانه” می داند درحالیکه خانم کلینتون در مصاحبه اش هیچ کشوری را از”نسخه موفق آمریکابرای آینده” مستثنی نکرده وتنها شرط وملات لازم راتقاضا یا Demand مردم این کشورها ذکرکرد که قاعدتا باید درحد تقاضای یک جنبش سرتاسری باهدف مشخص ومضیق باشد ونه صنفی یاقومی محدود بااهداف مبهم وموسع
اکبرگنجی بازهم سفسطه گرایانه که ویژگی برخی ازروشنفکران ایرانی است باشاره به حاکمیت رژیم های دیکتاتوری برروسیه وچین و کشورهای آسیای میانه می گوید چراآمریکابرای نجات این کشورها ودیگرملتهایی که حکومت دیکتاتوری بدترازایران را دارند نسخه لیبی رانمی پیچید
گنجی سپس ضمن اشاره به منافع وپایگاههای نظامی امریکادراین کشورها بحثی بنام ” دیکتاتوری معارض” را که بنابه گفته خانم کلینتون نطیرکوبا باید بروند درکنار”دیکتاتورهای متحد” که نظیربحرین بدلیل وجودپایگاه نظامی آمریکا باید بمانند مطرح می کند والبته خانم کلینتون همین بحث رادرگفتگوبا صدای آمریکاداشت که آمریکامخالف برخوردهای خشونت آمیزرژیم بحرین بوده است ولی بدیهی است که امکان توجبه عدم دخالت بیشترومشابه لیبی تازمانیکه اعلام نیازی ازداخل نباید نیزوجوددارد بالاخص اینکه هنوزپیامدهای نسخه اولیه اجراشده درلیبی آشکارنشده است تا دستوری برای تکرارآن داده شود ینظرمی رسد مردم شهرهای سوریه با تظاهرات جمعه ” تعیین منطقه ممنوعه پروازی” درحال طی مرحله گذاربه عملیات نظامی درصورت تصویب آن توسط شورای امنیت سازمان ملل باشند.
اکبرگنجی استفاده ازجملاتی نظیر ” کاستروباید برود” راازسوی خانم کلینتون مخالف عرف سیاسی وحقوق بین الملل خوانده وآنرا تبدیل جهان به جنگل وحاکمیت قانون جنگل برآن می داند درحالیکه درسیاستی که آمریکا به درستی یانادرستی پیش گرفته است اتکاء برافکار عمومی داخلی کشورهدف، پیمانها واتحادیه های منطقه ای وتصویب درسازمان ملل ازشروط لازم چنین اقداماتی می باشد ضمن آنکه هیچ ابرقدرتی عاقلی که توانایی اعمال قدرت خویش رادرچارجوب ارزشهای خودنظیردموکراسی وحقوق بشردارد نمی آید ابتدائا ازرژیم های دیکتاتورموافق خود شروع کند بلکه بیشترین فشاررا برنظامهای سیاسی مخالف خود متمرکزکرده ودرهمان حال سعی می کند ازطریق بکارگیری اهرمهای سیاسی واقتصادی یالجستیکی رژیم “دیکتاتورمتحد” خودراواداربه تعییردررفتاریا واگذاری حاکمیت به مردم بکند همان امری که درخصوص رژیم شاه، حسنی مبارک وبن علی شاهد آن بودیم وباحداقل تلفات پایان یافت درست برخلاف رژیم های “دیکتاتورمعارض” که نظیرعبدالله صالح وقذافی واسد با حداکثرتلفات وخسارات تحقق می پذیرد. پس داستان ” یک بام ودوهوانیست” و اگرهست نیزاین بام بیشتربه سمت دیکتاتورهای معارض تمایل دارد تادیکتاتورهای متحد!!
اکبرگنجی سپس باتکرارهمان اشتباه سعید حجاریان واصلاح طلبان دولتی که رسیدن به دموکراسی راپروسه ای طولانی ترسیم کرده بودند که شاید نظیراروپادویست سال طول بکشد وبرهمین اساس بهترین فرصتهای خلق شده توسط مردم مبارزایران رابه بادفنا دادند بانفی مسئولیت رهبران ودولتها ونهادهای بین المللی می گوید دموکراسی باید ازپایین وازدل یک جامعه بجوشد ونظام سیاسی رالباسی برقامت جامعه میداند که تنگی وگشادی آن موید لیاقت یاعدم لیاقت آنان است وی براساس سخنان بزرگان، بحق دموکراسی راتوازن قوا بین دولت ومردم می داند ولی هیچگاه به مصادیق ومولفه های آن ونقش رهبران خائن دراین توازن اشاره نمی کند امروزه بحث تفکیک قوا یابقول آمریکاییها Check & Balance یک امرپیش افتاده قلمداد می شود ولی درایران ازدوران قاجاریه تاکنون مابدنبال آن هستیم وتازه با اصل ولایت فقیه به جایی ماقبل ازدوران قاجارهارسیده ایم !!
یا درخصوص بحث توازن بین دولت وملت یکی ازفلسفه های حق برخورداری ازسلاح وحمل آن توسط مردم همین حفظ توازن است و بهمین دلیل نیزعلیرغم تلفاتی که هرچندیکبارپیش می آید وبحث حمل سلاح رابه چالش می کشد این اصل ضامنی برای رعایت حقوق شهروندی توسط دولت امریکاشده است زیرادولتی که بداند مردم کشورش مسلح هستند جرئت نمی کند هرروزبایک بهانه کوچک یک ارتش کامل به استعداد یکصدهزارنیرو رادریک شهرنظیرتهران مستقرنماید
لذا باید داستان توازن دولت –ملت زمانی شکل می گیرد که طرفین ازیک نیروی برابربرخوردارباشند وگرنه درشرایطی که یک طرف ازتمام امکانات برخورداراست وطرف دیگردرحال احتضاراست چه معنی دارد که انسان ازتوازن قوا بین طرفین حرف بزند رژیمی که درآن سرکوب وتحقیرمردم حرف اول رامیزند وحتی سازمانهای مردم نهاد مدنی سنتی رامنحل وبجای آن موسسات دولتی تحت پوشش مردم نهاد درست می کند دولتی نیست که تن به توازن بدهد وبهرحال باید این بازی اول مرغ یاتخم مرغ ازیکجایی شروع بشود.
گنجی یکی ازدلایل مخالفت خودباسرنگونی رژیم رافقدان نهادهای مدنی دانسته که حتی درصورت سرنگونی رژیم دیکتاتوری باعث روی کارآمدن مستبدی دیگرمی شود وبرای اثبات نظریه خود به سرنوشت انقلاب بهمن 57 اشاره می کند که البته حرف درستی است وباعث نگرانی خیلی ازروشنفکران وحتی مردم ازطبقات عادی جامعه است ولی ایشان فراموش کرده است که درسالهای 57-57 اثری ازتکنولوزی اطلاعاتی وجودنداشت وآگاهی مردم محدود بود به یک رادیو بی بی سی وکاست های که ازطرف طرفداران خمینی برای مردم وروشنفکران فرستاده می شد وازسوی دیگرنیزاختناق حاکم هیج منفذی رابرای کسب اطلاع بازنگذاشته بود ولی اکنون درقرن بیست ویکم بسیاری ازاین محدودیتها وجود ندارد بسیاری ازمرزهابرداشته شده است وماهیت جنگهانیزدرحال تغییراست امروزه یک کشورضعیف بابرخورداری ازنیروی کارنرم افزاری می تواند خسارتی به ارتش قدرتمند آمریکابزند که دههابرابربیشترازحمله نظامی آن ابرقدرت به کشورکوچک باشد
بحث مرزهای سرزمینی وهویت فیزیکی رنگ باخته است امروزکسانی درکشورهای فقیرنشین عزداراستیوجابزمی شوند که حتی یکبار هم اوراندیده اند وهیج شناختی مگردستگاه اپل وآیفونی که ازدوردردست دارند، رژیم دیکتاتوری وشخص خامنه ای باسرکوب سازمان یافته اقلیتهای دینی وقومی که عمدتا نیزدرمرزهای شرقی وغربی وشمالی وجنوبی کشورمتمرکزمی باشند هرروزفاصله این اقشاررا از جامعه مرکزی بیشتروبیشترکرده کشوررابسوی تجزیه طلبی سوق می دهد ضجه های مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان رابشنوید که چون یک مادرفرزند ازدست داده فریاد می زند
تلفات انسانی ناشی ازسوء مدیریت تنهادریک بخش راه وترابری دقیقا برابرتلفات سالیانه جنگ ایران وعراق گردیده است آیا اینها مطالب کم اهمیتی درمقابل امکان تچزیه یا تلفات احتمالی درجریان سرنگونی رژیم است؟! اصلا چرا باتوجه به وجود ارتشی مجهزو مجزا ازحکومت که خوداولین قربانی رژیم وسپاه پاسداران است ووجود 80% نارضایتی درهمان سپاه پاسداران نگران حمله آمریکاباشیم وآیا این احتمال رانمی دهیم که بااولین موج فشارجدی سیاسی یاحمله به یک مرکزاصلی سرکوبگربدلیل تراکم نارضایتی این رژیم چون کرباس ازهم پاشیده شود؟ ایا هیچ فکرکرده اید که چراآمریکا ومتحدان غربی اش عناصرمرتبط با نقض حقوق بشررابرای اولین باردرلیست تحریم خودقرارداده اند چراما ازداشته هایمان پندنمی گیریم؟
گنحی درمقاله اش ازعدم سازمان یافتگی مردم وقدرتمندی آنها بعنوان زمینه ای برای دیکتاتوری جایگزین نام می برد اماازاینکه چه کسی مسئولیت این سازماندهی را در شرایط سرکوب درداخل وتفرقه درخارج بعهده دارد سخنی به میان نمی آورد وی بااشاره به روشهای مارکسیست –لنینیستی که هدف انقلاب راتسهیرقهرآمیزدولت می داند این روش رانگاه ازبالا (دولت) به نظام سیاسی ذکرکرده که به دیکتاتوری می انجامد برخلاف جامعه مدنی که نظام سیاسی دموکراتیک راازپایین می سازد وبراین اساس استفاده ازهرگونه خشونت جهت برکناری دیکتاتوررانفی می کند
گنجی شعاررهبران جدید لیبی واحتمالا تونس رامبنی برقانونی سازی اجرای شریعت وشاید هم عدم تصویب قوانین مغایربا شرع گامی درجهت دیکتاتوری دانسته وفورا نتیجه می گیردکه دیکتاتوری جدید دینی حاکم است به قول ماایرانیها ” نه خانی آمده ونه خانی رفته است” درصورتی که این امرمی تواند عکس العملی درراستای سوء استفاده هایی باشد که رهبران سرنگون شده ازسکولاریزم داشته اند ومدتها زمان لازم است تاتعادل برنظام سیاسی واجتماعی حاکم گردد. چگونه است که مابه یک رژیم بقول ایشان که درصدد اجرای ” اسلام فقاهتی” و”نظام سلطانی فقیه سالار” است سه دهه فرصت می دهیم که کشوراشخم بزند وتازه پس ازآن می گوییم باید ازطریق نهادهای مدنی ومردم سالاروبطورغیرخشونت آمیزبرکنارشود ولی به دیگران که می رسیم فورا انتظارمعجزه داریم واین یعنی “مرگ خوب است ولی برای همسایه”
گنجی درپایان مطلب خودمی گوید:
“مسئله ایران،مسئله گذارمسالمتآمیزازنظام سلطانی فقیهسالاربه نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی وحقوق بشراست، نه سرنگون کردن رژیم با حمله نظامی آمریکا ودیگردول غربی وویران ساختن زیرساختهای ایران ونابودی صدها هزارایرانی.
که باید گفت هیچ ایرانی باشرف ووطن پرستی حاضربه ازبین رفتن سرمایه های کشورش نیست واصولا یکی ازدلایل مخالفت فعالین سیاسی رزیم وتلاش برای سرنگونی آن همین است که باسلطه سی وجهارساله آخوندها وشتاب بی سابقه روند تخریبی سرمایه مادی معنوی کشورمیرود تا کشوری برجای بماند که درآن نه اثری ازتاک بماند ونه ازتاک نشان
امروزه درحالیکه تمام جهان توسعه یافته دربحران اقتصادی دست وپامی زند کشورقطرباجمعیت کمتراز850 هزارنفرکه تنها یک سوم جمعیت آنراقطری های بومی تشکیل می دهند به یمن رهبری هوشمند به یکی ازثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل شده است وکشور ما که دریکدهه قبل درصدد بود صادرکننده آب به آنکشورباشد بزودی تبدیل به یکی ازواردکننده خدمات قطری ازجمله پروازهای داخلی می شود!! قطراکنون فرماندهی نیروهای عربی رادرلیبی بعهده گرفته وشبکه الجزیره آن بعنوان یک رسانه مرجع ومستقل شناخته می شود به یمن ثبات سیاسی وسیاست تهاجمی با جذب سرمایه گذاری خارجی معادل چهاربرابرایران ازمیدان گازی مشترک پارس جنوبی برداشت می کند وسرمایه نسلهای فعلی وآینده ایران رابه یغمامی برد ماایرانیان با مماشات خود بارژیم زمینه فرارمغزهاوسرمایه هایی را فراهم می کنیم که امکان بازیافت آنها وجودندارد ودلمان رابه این خوش کرده ایم که سرود ” ای ایران” رادرخفا یاجمعی چندنفره بخوانیم وآنراتنهاوظیفه ملی خودبدانیم آقای گنجی ملی گرایی حساب وکتاب دارد وبایک شعارتحقق نمی یابد.