خانم هیلاری کلینتون درمصاحبه با کامبیزحسینی وبی بی سی ضمن نشان دادن تسلط خود به مباحث ایران مطالبی راگفته اند که بازشکافی آنها اهداف دولت فعلی آمریکا و نحوه مواجه با رژیم ومردم ایران راتاحدی روشن می کند.
آنچه که درمصاحبه بظاهرصادقانه فوق ازدیدگاه اینجانب بعنوان یک مدیراجرایی وتکنوکرات به چشم می خوردفقدان هرگونه استراتژی، عدم درک شرایط ووضعیت ایران وویژگیهای رژیم حاکم واستفاده ازتاکتیک های شکست خورده ای که طی سه دهه امتحان خودراپس داده اند وتنها نتیجه ای که ازمصاحبه فوق بدست می آید فقدان هرگونه مهندسی درخط مشی اتخاذشده توسط دولت آمریکا درمقابل رژیم ایران است وبس
اینجانب البته مدعی نیستم که کارشناس تمام عیارروابط ایران وآمریکا می باشم ولی وقتی حتی به نوشته های شخصی خود طی بیش ازیک دهه درخصوص سیاست خارجی آمریکا می نگرم عملا نه تنها هیچ پیشرفتی رامشاهده نمی کنم بلکه شاهد شکستهای پی درپی دولت آمریکا دررسیدن به اهداف خودمی باشم وبارهابعنوان یک مهندس که افتخاراستاندارکردن حوزه تخصصی ام راداشته ام بخود می گویم ایکاش درحوزه سیاست هم می شد ازروشهای کنترل کیفیت برای مقابله باروشهای سعی وخطا واصلاح آنها استفاده کرد ایکاش همانطوریکه درحوزه اقتصاد می توان نتایج رابا معیارهای مقایسه ای ارزیابی ونسبت به درستی یااشتباه بودن راه انتخاب شده پی برد درعرصه سیاست نیزچنین معیارهایی وجود داشت.
خانم کلینتون فردی است که درجریان مبارزات انتخاباتی حزب دموکرات سخت ترین مواضع رابرعلیه رژیم ایران می گرفت ولی همانندسلف خود کاندالیزا رایس وقتی به مسندوزارت امورخارجه راه یافت 180 درجه تغییررویه داده وراه مماشات بارژیم رادرپیش گرفت. مماشاتی که به اعتراف خود وی هیچگونه پیشرفت ودستاوردی نداشته است.
گرچه سیاست دولت اوباما درقبال قیام تابستان 2009 مردم ایران منفعلانه وهمزمان باسیاست مذاکره جهت به سرعقل آوردن رژیم ایران وتوصیه شده ازسوی دنیس راس مشاورارشد وی بود که ازسوی مخالفان نیزموردانتقاد شدید قرارگرفت ولی خانم کلینتون بازیرکی عدم درخواست کمک ازسوی کسانی که وی آنها را” نمایندگان جنبش سبزوبرخی دیگر” نامید راعلت اصلی این عدم حمایت ذکرکرد که به نوبه خود این سوال راپیش می آورد که آیا افراد فوق نمایندگان واقعی افکار عمومی ومردم ایران بوده اند؟ واصولا آمریکا ازچه روشهای علمی واستانداردی برای شناخت خواست مردم ایران ومنافع ملی آمریکا استفاده کرده ونهایتا تصمیم گیری می کند؟ بنظرنگارنده پاسخ به این سوالات کلید حل معمای عدم حمایت دولت آمریکا ازمبارزات مردم ایران درطی سال 2009 می باشد.
خانم کلینتون بارها وبارها ازحمایت دولت آمریکا ازخواست مردم ایران درمقابل رژیمی دیکتاتورکه به نظ
امی شدن نیزپیش می رود سخن گفته واینکه بازهم درصددیافتن راههایی جهت ارتباط مستقیم بامردم ایران است ولی هیچگاه به مکانیزم اشتباه فعلی که استفاده ازروشهای سعی وخطا ومشاوران وکارشناسان غیرحرفه ای توسط نهادهای دولتی آمریکا رادرپیش گرفته است اشاره نمی کند. البته این امردلیل نمی شود که فقدان اتحاد، سازماندهی، رهبری، استراتژی وتاکتیکهای اشتباه درجنبش مردم ایران رانادیده بگیریم ولی دراینجا هدف ارزیابی عملکرد دولتی است که ادعای رهبری جهان رادارد.
وزیرخارجه دولت اوباما دربخشی دیگرازمصاحبه خودباکامبیزحسینی درخصوص امکان تکرارسناریوی لیبی برای کشورهای دیگری نظیرسوریه ( وتلویحا ایران) ازموادلازم برای نجویزچنین سناریوهایی می گوید:
” این قیامی طبیعی بود. که ازدرون برخاسته بود وبعدماشاهد درخواست کمک ازدرون لیبی بودیم. وهمینطورتقاضای کمک ازسوی اتحادیه عرب وبه این ترتیب بود که سازمان ملل متوجه اهمیت به رسمیت شناختن این همه شد.”
بعبارتی ایشان ضمن عدم تکذیب امکان تکرارچنین سناریوهایی درآینده مدعی است تازمانیکه اینگونه قیام ها ازنظرآمریکا وجامعه بین المللی دربسترطبیعی خودش قرارنگرفته ورسما ازجامعه جهانی درخواست کمک نگردد هیچ امکانی برای کمک به مردمی که روزانه قتل عام شده وحقوق اساسی آنها توسط رژیمهای دیکتاتورنقض می شود وجودندارد حتی اگرنظیربرخی ازشهرهای سوریه ارتش آن کشوربرای سرکوب مردم ازتانک وتوپ وهواپیما استفاده نماید؟!
خانم کلینتون بلافاصله درپاسخ به سوال بعدی درخصوص کمک به مردم ایران سه نکته راتصریح می کند اول آنکه که عدم حمایت آمریکا ازجنبش مردم ایران بدلیل دریافت درخواستهایی ازسوی برخی افراد مرتبط باجنبش سبزودیگرانی بوده که خواستارعدم حمایت آشکاردولت آمریکا ازخیزش تابستان 88 شده بودند ودیگراینکه می گوید دولت آمریکا خواهان درگیری بارژیم ایران نیست وسوم آنکه دولت آمریکافقط خواهان حمایت ازمردم ایران می باشد.
البته چنین پاسخی درچارچوب روشهای دیپلماتیک معقول بنظرمی رسد ولی اینجا سخن ازاین است که نمی شود دولت آمریکا ازیکسو رژیمی را”دیکتاتورآنهم ازنوع نظامی” نامیده که “اراذل واوباش” برمردم آن حکومت می کنند ولی از یکطرف سیگنال بدهد که خواهان درگیری باچنین رژیمی نیست وفقط بدنبال حمایت ازمردم تحت ستم آن کشوراست واین شاید اصلی ترین پارادوکس درسیاست خارجی آمریکابوده است پارادوکسی که موجبات نومیدی وگنگی مردم ایران را نسبت به آمریکا وجامعه بین المللی درحمایت ازمبارزات خود فراهم کرده است.
وزیرامورخارجه امریکا سپس برای ابرازاین حمایت به تلاش دولت آمریکا جهت برداشتن آنچه که وی آنرا “پرده الکترونیک” نامید جهت حفظ ارتباط مردم ایران باجهان خارج ونیزمواردی چون تبادل دانشجو، تسهیلات صدورروادید وحتی راه اندازی سفارت خانه مجازی اشاره می کند ولی مشخص نمی کند این موارد ضمن اینکه حسن نیت دولت آمریکا رانسبت به مردم وبالاخص قشرجوان ایران می رساند چه تاثیرمهمی درپیشبرد جنبش ملت ایران درداخل دارد؟
البته خانم ک
لینتون می گوید هدف دولت آمریکا این است که به مردم ایران وقشرجوان ثابت کند که آمریکا باآنهاسرجنگ نداردوتنهامی خواهد ازآرمانهای آنهادفاع کند توگویی مردم ایران که مخاطب اصلی وی می باشند عوامل رژیمی هستند که صبح تاشب شعارمرگ برآمریکا می دهند ؟! برای اثبات اینکه مردم ایران نه تنهادشمن آمریکانمی باشند بلکه این کشوررا مدینه فاضله خودمی دانند کافیست ویزای ورود به آمریکا واقامت دراین کشوررابرای ایرانیان بردارید درعرض یک هفته جمعیت آمریکا از300 میلیون به 375 میلیون می رسد ودراولین موج دولتمردانی رامی بینید که شعارمرگ برآمریکا رادرسه وعده هنگام صبحانه وناهاروشام سرمی دهند!!
درخصوص ماهیت رژیم نیزمتاسفانه همین سادگی درگفتارایشان به چشم می خورد آنجاکه می گوید” اگرهمین فردارژیم ایران تصمیم به تغییر رویه بگیرد وازخودبه پرسد که چرااین همه استعداد وتوانایی راکه آینده آن کشوراست سرکوب می کند” وچنین به مخاطب القاء می کند که انگاریک رژیم متعارف بارهبرانی منطقی رادرپیش رودارد درحالیکه ماهیت این رژیم نابودی قابلیتهای ملی کشور اعم ازسرمایه های انسانی تا فیریکی آنست واین امرحتی درمواضع رهبران معترض داخلی وحتی خودمقامات رژیم نیزمشهود است که بعنوان مثال می توان به سخنرانی اخیراحمدی نژاد دربیرجند وهمزمان با مصاحبه فوق اشاره کرد !!
وزیرامورخارجه آمریکا درخصوص تحریمهای اعمال شده نیزازموضع انفعال وضعف پاسخ می دهد. وی ضمن اعتراف به بحث برانگیزبودن آنها (که جای تامل دارد) شدیدترین تحریمها رابه سازمان ملل (ونه آمریکا) نسبت می دهد وهدف آنهاراتنها وادارکردن ایران به آمدن به پای میزمذاکره وبرقراری ارتباط ذکرمی کند که ازنظرکارشناسی کاملا اشتباه می باشد. برای آگاهی مخاطبین محترم توضیح این نکته ضروری است که ازآنجاییکه رژیم دیکتاتوری ایران برنامه اتمی خودرا “اکسیرحیات بخش نظام ورهبری” می داند تنهادرصورتی حاضربه آمدن به پای میزمذاکره است که اطمینان داشته باشد اولا تضمین امنیتی برای خودراازآمریکا ودیگران اخذ نماید (شبیه رژیم کوبا) تاباخیال راحت درداخل مردم راسرکوب و کوبا وکره شمالی دیگری رادرخاورمیانه شکل بدهد وثانیا تحریمها رانه باهدف مذاکره وارتباط گیری بلکه بخشی ازاجرای ماده هفتم منشورسازمان ملل مصرح درچهارقطعنامه صادره ازسوی شورای امنیت بداند که درنهایت می تواند به دخالت نظامی درکشورمنجرشود ومتاسفانه مواضع دولت فعلی آمریکا وتصریح خانم کلینتون برهدف نهایی “مذاکره وارتباط” عملا بخشی ازسیاست اشتباهی است که دولت ایران رادرادامه برنامه هسته ای خود وجهت ساخت بمب اتمی تحریک وتشجیع می نماید.
خانم کلینتون درپاسخ به سوال فاطمه ازتهران درخصوص تحریمهای جدید واحتمال دربرگرفتن بانک مرکزی ضمن عدم اعلام مواضع به سپاه پاسداران ونیروی قدس آن اشاره کرده ومقوله های دخالت سپاه درامورروزمره مردم را که ازجنس نقض حقوق بشروسرکوب درداخل است باعملیات نیروی قدس که ازجنس تروریزم بین الملل وتهدید کننده امنیت آمریکا ودیگرکشورهاست باهم ترکیب می کند بطوریکه به مخاطب این امرراالقاء می کند که بازهم مشکل اصلی نیروی قدس وعملیات آن درخارج ازمرزها وبالاخص درکشورهای غربی است ونه کلیت سپاه پاسداران دردرون کشوروایجادحکومت نظامی!!
ادامه دارد