یک مثل انگلیسی می گوید ” ازتجاوزی که نمی توانی دفع کنی لذت ببر” وحال داستان نقل قولی است ازآقای موسوی خویینی ها که گفته است ” اصلاح طلبان باشعارعلیه رهبری مخالفند” و ماباشعارجمهوری ایرانی مخالفیم” البته باتوجه به اینکه ازموضعگیریهای سران و فعالین باصطلاح اصلاح طلب ازخاتمی گرفته تا هاشمی، ابطحی، کدیورودیگران نیزچیزی جزتایید سخن فوق مستفاد نمی شود لذانباید موسوی خویینی ها راملامت کرد گرچه درخصوص سران جنبش سبزیعنی موسوی وکروبی نیزباتوجه به عدم دسترسی به ایشان ونیز بدلیل عدم اطلاع ازمواضع آنها پس ازحبس وحصرفعلا ترجیح می دهیم درخصوص مواضع آنها سیاست سکوت راپیشه کنیم
اما موضوع اصلی این مقاله پرداختن به افرادی نظیرموسوی خویینی ها وتاج زاده است که ظاهرانقش پیشرو رادرصفوف اصلاح طلبان بازی می کنند تاج زاده بازهم دریک مقاله تحلیلی وانحرافی جدید ازبخشی ازافراطی ترین لایه های جناح راست که تحت هدایت آیت الله مصباح یزدی وآیت الله خوشوقت سازماندهی شده اند یعنی ” جبهه پایداری انقلاب اسلامی” بعنوان “چپ گلخانه ای” نام برد. واقعیت اینست که وقتی تیترمقاله وی رامشاهده کردم فکرکردم بالاخره یک نفردرجبهه اصلاحات پیدا شد تابه رفقای خود که به دیدارآیت الله مومن وآیت الله رضوانی رفته ودرخواست شفاعت جهت تایید صلاحیت خودکرده اند بتازد وآنها رانسبت به خیانت خود درحق شهدای پس ازانتخابات واقف نماید اما باکمال تعجب دیدم منظورتاج زاده ازچپ گلخانه ای اصلا ربطی به اصلاح طلبان حکومتی ندارد وبیشترجناح راست رانشانه رفته است آنهم افراطی ترین لایه اش را!!
امادرخصوص موسوی خویینی ها بگذارید ازاینجا شروع کنم که دربحبوحه درگیریهای سال 60 وپس ازکشتن رجایی رییس جمهورو باهنرنخست وزیرکه کشوردچارآشوب شده بود من دربرگه انتخاباتی ریاست جمهوری بجای انداختن رای سفید نام موسوی خویینی ها را نوشتم زیراگرچه وی کاندید ریاست جمهوری نبود ولی ازمخالفت متقابل وی باخامنه ای اطلاع داشتم وبرای دهان کجی به خامنه ای اینکارراکردم البته همسرم بعدا مرابخاطراینکارسرزنش کرد که درآینده دلیل آنراخواهم گفت.
علی ایحال درطی دودهه اخیرباآنکه ازشخصیت موسوی خویینی ها نظیرهاشمی رفسنجانی دلخوشی نداشتم ولی بدلیل قدرت تجزیه و تحلیل وی را حداقل هیچگاه درردیف روحانیون احمق قرارنمی دادم. درهنگام راه اندازی روزنامه سلام درخیابان فلسطین گاهی سری به دفترآن روزنامه می زدم واگرکمکی ازدستم برمی آمد دریغ نداشتم. چاپ مطلب مربوط به طرح سعید اسلامی برای مطبوعات در روزنامه سلام که حوادث 18 تیر78 رابدنبال داشت ومنجربه حبس وی وتعطیلی روزنامه گردید اوج محبوبیت وی ودرواقع تلاشی برای پاک شدن سابقه تیره وی درجریان اشغال سفارت آمریکا وریاست وی بردادستانی کل کشوروبرخی مواضع درحمایت ازبرخی دانشجویان فرصت طلب خط امام بود. البته بنده شخصا رگه هایی ازتذبذب وتناقض رانیزدرمیان مواضع وعملکردوی مشاهده می کردم ولی درمجموع وی رانظیربرخی دیگرازرهبران سیاسی فردی قابل تحمل می دانستم والبته باید اعتراف بکنم که باتوجه به روش سیاسی وتاکتیکهای متخده ازسوی وی هیچگاه فکرنمی کردم که روزی ازخفا به روی صحنه آمده واینچنین باموضعگیری آشکارخود رادر معرض قضاوت افکارعمومی قراردهد.
روزنامه های افراطی طی سالهای اخیربه وی لقب ” مردخاکستری جنبش سبزواصلاحات” داده بودند که درپشت صحنه نقش اساسی بازی می کند ووی سیاست سکوت پیشه کرد وگذشت تا چندماه قبل که سایت شخصی خودرابنام ” آهنگ راه” افتتاح نمود واتفاقا اینکاروی باحساسیت فوق العاده افراطیون نیزروبروگردید وماماندیم واینکه طرح ونقشه راه وی دراین راه اندازی سایت چیست وقراراست چه گلی به سرکچل اصلاحات بزند؟
آقای موسوی خویینی ها اولین مطلب خودرابا ممنوعیت دخالت سپاه پاسداران درعرصه سیاست آغازکرد که علیرغم عدم بروزبودن (بدلیل گسترش دخالت سپاه درتمام امورکلان واستراتژیک کشورکه ازبخش سیاسی گرفته تااموراقتصادی، فرهنگی، قضایی واطلاعاتی و….) بنظرمی رسید که شروع خوبی برای فعالیت سایت وی باشد والبته طبق معمول نیزایشان استناد به سخنان آیت الله خمینی دررابطه باسپاه رامحورموضع خودقرارداده بود که درجای خود قابل بحث است.
بااولین فعالیتهای موسوی خویینی ها داستان برخورد صفارهرندی پیش آمد که امتحان خوبی برای وی بود ومتاسفانه دراین بحث نیزوی با تعریف وتمجید ازسابقه خانوادگی این سردارجنایتکارکه همانند حسین شریعتمداری فقط لبریزازنفرت نسبت به اصلاح طلبان است ماهیت سازشکارانه خودرانسبت به کودتاچیان نشان داد
موسوی خویینی ها پس ازچندی بااظهاراینکه ” اصلاحطلبان درشرايطي قرارنگرفتهاند كه بخواهند خود را ازآن شرايط بيرون بكشند” تلاش کرد آب پاکی بروی دست کادرهایی بریزد که برای خروج جریان اصلاحات وجنبش سبزازوضعیت فعلی خودرابه هردری می زدند (البته به جزدراصلی که باید نفی کامل حاکمیت کودتاچی برکشورونظام سیاسی برآمده ازآن باشد)
ازآن جالبترمثال موسوی خویینی ها برای اثبات عدم بن بست دراصلاحات ووجود راه حل های متفاوت برای آنست. ایشان اصلاح قانون اساسی درسال 68 راکه به مطلق کردن قدرت ولایت فقیه (آنهم به درخواست خامنه ای)، گسترش نظارت استصوابی شورای نگهبان، حذف پست هایی نظیرقائم مقام رهبری، نخست وزیر ونهایتا برداشتن گام بزرگ بسوی تشکیل حکومت اسلامی باحذف عنصرجمهور درنظام سیاسی ایران انجامید رانمونه هایی ازاین اصلاحات می نامد؟! وپس ازآن نیزپارافراترنهاده وازاینکه نمایندگان مربوطه خودرا درچارچوب قوانین اولیه انقلاب محصورنکرده افتخارمی کند بعبارتی ایشان واپسگرایی را” اصلاحات مستمردرجهت حفظ منافع و مصالح ملی ودرچارچوب باورهای بنیادی جامعه” نامیده است یعنی همان کاری که هرروز امثال سید احمدخاتمی وسرداررادان ودیگران می کنند.
آقای خویینی ها درحالیکه صراحتا خامنه ای اصلاح طلبان وپیروان جنبش سبزرا”جناح چپی” خوانده است که ازدهه اول انقلاب مورد تنفروی وخارج ازچارچوب نظام بوده اند باقرارگرفتن درسناریویی که کودتاچیان برای اصلاح طلبان تدارک دیده اند مدعی می شود که درصفوف اقتدارگرایان دودستی وجوددارد ودرکنارگروه افراطی راست گروه معتدلی وجود دارد که ” اين گروه با وجود نگاه بدبينانهاي كه به اصلاحطلبان دارند اما هنوزحوصله وظرفيت شنيدن سخنان اصلاحطلبان وتدبردرآن را دارند.”توجه کنید که ایشان درشرایطی این سخنان رابرزبان می آورند که حتی یک نوجوان دبستانی هم می داند که اقتدارگرایان برای داغ کردن تنورانتخابات ونمایش دموکراسی درنظام سیاسی نیازبه حضوراصلاح طلبان (والبته بیرون آوردن کاندیداهای خود ازصندوق های رای) دارند
وی برای اینکه متهم به سازشکاری وخیانت نشود بلافاصله می گوید:
” درهمين جا سريعا يادآور ميشوم كه هدف من توصيه به سازش براي به چنگ آوردن قدرت نيست بلكه منظوراين است كه بگويم چرا بايد اميدواربه نتيجه تلاشهاي خود نباشيم، زيراهنوزحتي درميان مخالفان جدي اصلاحطلبان،همه چشمها وگوشها براي درك سخنان ناصحانه ومشفقانه بسته نشده است.”