بحث خارج کردن سازمان مجاهدین خلق ایران ازلیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا موسوم به FTO List به چالشی جدی دربین برخی فعالین سیاسی، کنشگران حقوق بشری،کارشناسان سیاسی وصاحبان حرفه روزنامه نگاری تبدیل گردیده است ودراین وسط کودتاچیان حاکم برایران بادست افشانی وپای کوبی ازاین وقایع برای تداوم حاکمیت استبدادی خود وقیمومیت بر مردمی که درحال ازدست دادن همه چیزخودهستند بهره می گیرند.
دولت کلینتون درسال 1997 پس ازطی 5 سال کشمکش با دولت هاشمی رفسنجانی باچهره خندان خاتمی وپیروزی اصلاح طلبان درانتخابات همان سال مواجه گردید مادلین آلبرایت وزیرامورخارجه وقت آمریکا بدون طراحی هیچگونه جهت برقراری ارتباط با دولت ایران بطوریکجانبه اقدام به دادن حدود12 امتیازسیاسی به رژیمی نمود که درراس آن سیدعلی خامنه ای قرارداشت ازجمله این امتیازات قراردادن سازمان مجاهدین خلق ایران درلیست فوق ومیدان دادن به برخی افراد وعناصری بود که بعضا ازروی اعتقادات شخصی وبرخی نیزبعنوان دلال براساس منافع مادی خود بدنبال سوداگری بودند.
اعطای امتیازات فوق وازجمله قراردادن مهمترین گروه اپوزیسیون رژیم درلیست سازمانهای تروریستی نه تنها به تغییرسیاستهای آن نیانجامید بلکه با سرکوب خونین دانشگاه، مطبوعات آزاد وروشنفکران درزمانی کمترازسه سال همه چیز رابه دوران ماقبل آن برگرداند اما علیرغم شکست اصلاحات درایران کلیه امتیازات سیاسی داده شده ازسوی آمریکا به رژیم ایران برجای خودباقی ماند.
حمله ارتش آمریکا به عراق، بروی کارآمدن دولتی دست نشانده چون نوری المالکی وخلع سلاح مجاهدین مستقردر اردوگاه اشرف که بادادن تعهد حفاظت ازآنهاتحت قوانین پناهندگی سازمان ملل ازسوی دولت آمریکا صورت گرفت امکانی رافراهم آورد که جان حدود 3500 عضووهواداراین سازمان که بیش ازیک سوم انهااززندانیان سیاسی بودند حفظ گردد ولی خروج ارتش آمریکا وتحویل وظیفه تامین امنیت اردوگاه فوق به دولت عراق نه تنها به نقض توافق قبلی انجامید بلکه سرنوشت وکشتاری دردناک رابرای ساکنین آن اردوگاه رقم زد.
اکنون دولتهای فاشیست ایران وعراق درصدد انتقال مجاهدین به اردوگاهی دیگردرعراق می باشند اردوگاهی که باید آنرا کهریزک و ابوغریبی دیگرنامید ونتیجه آن تکرارقتل عام اعضای آن سازمان نظیرکشتارتابستان سا ل 1367 خواهد بود
متاسفانه برخی ازفعالین مورداشاره که تابحال درمقابل رژیم هیچگونه اتحادی دربین آنها مشاهده نشده است وبعضا نیزدرخفی
وعلن ارتباطاتی مشکوک باعوامل رژیم حاکم برایران داشته اند با امضای طوماری مشترک خواستارنگهداری مجاهدین درلیست مذکور گردیده اند بدون اینکه به عواقب اقدام خود که همانا فراهم کردن زمینه نفودبیشترسازمانهای اطلاعاتی رژیم وتاثیراقدامات نابخردانه خودبرپایداری رژیمهای ارتجاعی ایران وعراق توجه کنند.
البته دراین جستارروی سخن نگارنده با آنانی نیست که ازاین راه برای خود منافع مادی وسوداگری راطی این مدت وازقبل غیبت مجاهدین رقم زده اند بلکه خطابم به آنانی است که خودرافعال وکارشناس سیاسی مخالف بارژیم یاسیاستهای آن قلمدادمی نمایند و پاسخ به این سوال که چراباید اعتبار خودرادرپای چنین اقدام ضدملی هزینه کنند؟ آیا به پای مرگ کشاندن 3500 جوان ایرانی آنهم بدست دولت جنایتکاری چون نوری المالکی وطن پرستی است؟ آیا دادن بهانه به دست رژیم ایران درقلع وقمع جوانان ایرانی وبا استناد به قرارداشتن مجاهدین درلیست کذایی فوق مبارزه بارژیم است؟ آیا چسباندن انگ تروریزم به معنای تهدید امنیت آمریکا و آمریکائیان به یک سازمان مقتدرایرانی مخالف رژیم برای ایرانیان افتخاراست؟ آیا می دانید بااینکارتیشه به ریشه ایرانیان وآتشی درنیستانی می افکنید که فرداگریبانگیرخودتان راخواهد گرفت؟ بی اعتباری ملیت وگذرنامه ایرانی بدلیل حاکمیت رژیم تروریستی برکشورمان درفضای بین المللی کم بود که حالا باید گروههای اپوزیسیون هم به آن اضافه شود؟ و دهها سوال دیگر
ازآن مسخره تردرطومارفوق ادعاشده است که خروج مجاهدین ازلیست جنبش سبزرابه تحلیل می برد
اولا: قراردادن یاحذف یک سازمان دریک لیست تروریستی بامبنای تهدید امنیت داخلی وخارجی آمریکا یاجامعه جهانی چه ربطی به جنبش سبزبامبنای سیاسی برای تغییررفتارحکومت آنهم درچهارچوب یک انتخابات ریاست جمهوری باشعار” رای من کو” دارد؟
ثانیا: مگربه جنبش سبز وامنیت اتحادیه اروپا که دوسال قبل مجاهدین راازلیست مشابه حذف نمود آسیبی وارد گردید که اکنون دولت آمریکا راازاین دومقوله می ترسانید؟
ثالثا: براساس کدام آموزه های حرفه ای حقوق بشری وسیاسی به خوداجازه می دهید که مخالفین سیاسی وعقیدتی خود رابااستفاده ازناجوانمردانه ترین حربه ها یعنی همراهی با رژیم ایران، زمینه سازی جهت قتل عام اعضاء وهواداران آنها توسط رژیم وحشی عراق وپادوی برای منافع برخی سازمانهای آمریکایی ازبین ببرید آیا جرم این اقدامات ووطن فروشی ها کمترازجرم حضورمجاهدین درعراق درزمان جنگ است؟
رابعا: چرا اکنون که دیگراثری ازجنبش سبز وشعارهایش درخیابانهای شهرهای ایران به چشم نمی خورد به یاد حمایت ازآن افتاده اید ومگراعضای مجاهدین خلق بادادن تعدادی دههاشهید واعدامی درایران وعراق بخشی ازاین جنبش نبودند؟
خامسا: آقای تریتاپارسی درآخرین مقاله وتلاش خودبرای نگهداشتن مجاهدین درلیست سازمانهای تروریستی سه بار وحشت خودرا ازامکان بهره مندی آن سازمان ازکمکهای مالی دولت آمریکا درصورت خروج ازلیست فوق اعلام داشته است واین سوال بزرگ رادرمقابل هرانسان بالغی قرارمی دهد که چه ارتباطی بین حمایت ازجنبش سبزوبودجه تخصیصی ازسوی آمریکا وحودداردجزاینکه عده ای درحال حاضربنام جنبش سبزوبه بهای خون جوانان وطن درحال دوشیدن دولت آمریکامی باشند؟
سادسا: نگاهی به برخی افشاگریها که تنهادریک هفته اخیردرخصوص برخی فعالین کمپین فوق بعمل آمده است یعنی تریتا پارسی که اسناد ارتباط وی با سفارت ایران ازیک سو ودریافت بودجه ازسوی سازمان سیا ازسوی دیگرونیز فعالیت مازیاربهاری بنفع سردارمحمدباقرقالیباف (کاندید دوم کودتاچیان حاکم برکشور) و تهیه سفارشی فیلمی برعلیه مجاهدین دراکتبر2007 نشان می دهد که بازارمکاره ای بزرگ درپشت این ماجرا قراردارد که باگذشت زمان ابعاد آن آشکارخواهد شد ووظیفه هراایرانی یاآمریکایی وطن پرستی است که بادقت به عمق این سناریو وپیامدهای آن درآینده بنگرد تادرروزی که چندان دورنیست شرمنده ملتهای ایران وامریکا، ملکه آزادی ومنشورحقوق بشرنباشد