درحالیکه طرفداران رژیم کودتا از9 ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی فعالیتهای خودراآغازکرده اند درسمت اپوزیسیون ونیروهای اصلاح طلب داخلی وطرفداران جنبش سبزهیچگونه تحرک خاصی به چشم نمی خورد واین شبه راایجاد کرده است که حتی ممکنست بخشی ازنیروهای اصلاح طلب بصورت انفرادی وبااعلام تسلیم خودبه حاکمیت کودتا روانه مجلس شوند.
سپاه پاسداران که درانتخابات قبلی بطورتمام قد درحمایت ازافراطیون واردانتخابات شده وبخش اعظمی ازسرداران خودراباپوشاندن کت وشلوارروانه مجلس کرده است اینبارسعی می کند حضورخودراازانظارعمومی پنهان وبیشتردرپشت صحنه حفظ نماید
عزیزجعفری فرمانده کل سپاه پاسداران که بااعلام عدم صلاحیت خاتمی واصلاح طلبان دست بالای سپاه رادرانتخابات آینده آشکارساخته بود پس ازمواجه باواکنش محمدرضاخاتمی وحسن خاتمی ویادآوری خلاف شرع وقانون بودن دخالت سپاه درسیاست طبق وصیت آیت الله خمینی بطوروقت ازعرصه سیاسی انتخابات محوگردیده است
درسمت اپوزیسیون خارج ازکشورکه اکنون پذیرای طرفداران جنبش سبزنیزگردیده است دودستگی وچنددستگی بیدادمی کند وحتی بین طرفداران موسوی وکروبی یا بعبارت ساده تربین افرادی نظیراردشیرامیرارجمند ومجتبی واحدی که خودرا نماینده ومشاورسران جنبش سبزمی خوانند وهمچنین شورایی موسوم به جنبش راه سبزامید که گفته می شود موردتایید مهندس موسوی قبل ازدستگیری وحبس بوده است به چشم می خورد
عمده جریان اپوزیسیون خارج ازکشورباتوجه به تقلب گسترده حاکمیت هیچگونه دلیلی برای شرکت درانتخابات درپیش رو نمی بیند ولی درعین حال نیزهیچ تلاشی برای جلوگیری ازبرگزاری آن ازطریق ایجاد کمپین واستفاده ازمراجع بین المللی نمی کند شاید اگرحقوقدانان جنبش سبزپرونده تفلب وکشتارمردمی که دراعتراض به دزدیده شدن آراء شان به خیابانهای تهران ریخته بودند رادریک مرجع بین المللی به جریان می انداختند رژیم این گونه وقیحانه دوباره به فکربرگزاری انتخاباتی ازاین دست نمی افتاد متاسفانه باید اذعان داشت سرگرمی اپوزیسیون به موضوعات دست چندم، اختلافات داخلی وتن دادن واکنشی به اعمال تاکتیکی رژیم کودتا نقش مهمی درپیشبرد اهداف استراتژیک خامنه ای واجرای موفق برنامه وی دراین خصوص داشته است.
جنبش سبزکه درواقع موج برخاسته ازانتخابات 22 خرداد 88 بود نیزبادستگیری رهبران آن وفقدان یک مرکزیت قوی فروکش کرده است گفته می شود شورایی درداخل تحت عنوان هماهنگی راه سبزامید ازسوی مهندس موسوی برای راهبری آن تعیین شده است ولی بنظرمی رسد که بررسی تحرکات ومواضع آن شورانیزنشان ازناپختگی وسردرگمی وغیرموجه بودن آن حتی درنزدکسانی چون اردشیرامیرارجمند ومجتبی واحدی است که خودرانماینده رهبران سبزمی دانند
نگاهی به بیانیه شورای هماهنگی فوق درخصوص انتخابات اسفندماه نشان می دهد که آنها فاقد هرگونه برنامه جدی برای برخورد با طرحهای مافیایی رژیم می باشند وعملا بادورشدن ازواقعه بزرگ انتخابات 88 آن تقلب بزرگ وپیامدهای آنرابه فراموشی سپرده اند وبرای خالی نبودن عریضه یک تحلیل همه فن حریف داده اند که مصداق خدمات مشاوره ای بی خاصیت وخنثی است ضمن آنکه کوچکترین اشاره ای به نقش اصلی خامنه ای وبیت رهبریش درمهندسی وقایع نشده است.
شورای فوق دربیانیه ای که بیشتربه نوعی افشاگری درخصوص وضعیت حاکم برکشورشبیه است تا دستورالعملی برای مواجه با طرح وبرنامه رژیم کودتا ساده لوحانه بااشاره به فرارسیدن ماه مبارک رمضان ازهمة شهروندان وایرانیان داخل و خارج ازکشورمی خواهد تابا تأمل وگفتگو دربارة تحلیل وشروط پیشنهادی دربیانیه خود نظرات خود را به هرصورت ممکن ارایه نمایند تا شورابتواند با استفاده ازنظرات وپیشنهادات رسیده، به جمعبندی نهایی واعلام موضع اقدام نماید.در بیانیه فوق ابتدا باتحلیل شرایط کشوروذکربرخی مصادیق فساد که درتمام زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی برهمه آحاد ملت واضح ومبرهن گردیده است به بررسی سه وضعیت وگزینه تحریم بدون قید وشرط، مشارکت بدون قید وشرط ومشارکت مشروط اشاره شده است وبه تنهاموردی که اشاره نشده است تحریم مشروط می باشد که باتوجه به اهمیت تعریف ووجه اجرایی این گزینه درجای خود به آن خواهیم پرداخت.
برای درک بهترموضوع اجازه می خواهم که خلاصه ای ازاستدلالهای بکاررفته درهریک ازشقوق فوق رابازگونمایم تامخاطبین محترم آشنایی بیشتری با نحوه وطرزتفکرتنظیم کنندگان بیانیه (وبه تعبیربنده تنظیم کننده بیانیه) داشته باشند
دربحث مشارکت بی قید وشرط علیرغم اینکه این امربدلیل تلاش اقتدارگرایان برای گردن نهادن برخی ازاصلاح طلبان با ابزارتطمیع وتهدید صراحتا بعنوان یک گزینه مردوداعلام شده است که سود آنراکودتاچیان برده وضررآن نصیب مردم خواهدشد ولی باتوجه به شرکت خاتمی وموسوی وکروبی درسه انتخابات باوضعیت مشابه (بدون فقد وشرط) این ذهنیت راشکل می دهد که ممکنست اطلاح طلبان فاقد سازمان درلحظه آخرباتوجیهاتی به آن گردن بگذارند وشاید بهمین دلیل نیزدرپاراگراف نهایی آورده شده است که ” ما مطمئن هستیم درحالیکه تلاش های فراوانی صورت می گیرد تا عده ای را به نام اصلاح طلب وارد چنین دامی کنند، اصلاح طلبان واقعی درآن گرفتارنخواهند شد.“
درخصوص گزینه تحریم بی قید وشرط که بیشترین تمرکزبیانیه برآن قرارداشته وبیانگرحساسیت تنظیم کنندگان برآن می باشدابتدا با یادآوری این مطلب که تجربه انتخابات قبلی وبی ثمری آراء مردم درچارچوب قانون اساسی امکان گرایش مردم به سوی تحریم را که بیانیه نویسان آنرامعادل “استراتژی براندازی” درمقابل ” استراتژی اصلاح طلبانه” فرض گرفته اند فراهم می آورد ونهایتا نیزبا خلط مبحث اصلاحات دوره خاتمی باجنبش سبز ووضعیت فعلی چنین نتیجه می گیرد که جنبش سبزبالذات نمی تواند موافق تحریم هرگونه انتخابات !! باشد والبته برای خالی نبودن عریضه واژه نامشروط راهم بصورت قید بشرح زیراضافه کرده است
“جنبش سبزخود، حاصل یک تجربه اصلاحی که محصول آگاهی گستردة مردم نسبت به حقوق شهروندی است بوده و بنابراین نمی تواند به طورپیشینی ونامشروط، مخالف با اصل هرگونه انتخابات باشد. “
ودرادامه همان بحث می گویند:
این جنبش ازهمان زمان که با شعار «رأی من کو؟» حرکت خود را آغاز کرد وازهمان زمان که اززبان رهبرانش اجرای بی تنازل قانون اساسی، احترام به حقوق وآزادیهای اساسی مصرح در آن وتحقق حق تعیین سرنوشت مردم را به عنوان هدف وفصل مشترک مطالبات مردم مطرح کرد، التزام خود را به راهکارهای مسالمت آمیزودررأس آن انتخابات آزاد، سالم وقانونی برای حل معضل یکه سالاری وازبین بردن مناسبات مولد استبداد درساختارهای حقوقی وحقیقی قدرت اعلام داشت. ازاینرومی توان گفت تحریم بی قیدوشرط انتخابات، هم با استراتژی کلی جنبش سبزبه عنوان جنبشی اجتماعی مدنی آرام، مسالمت آمیز وطرفدارگذاربدون خشونت به سوی دموکراسی ناهمخوان بوده وهم با اقتضائات عملی فعالیت سیاسی وعلنی دربرابرحاکمیتی نابردباروخشن ناسازگاراست وهم موجبات فرصت سوزی وامکان سوزی را فراهم می آورد. با توجه به آنچه گفته شد، شرکت درانتخابات آزاد وسالم ومنصفانه به عنوان مناسب ترین، مسالمت آمیزترین، کم هزینه ترین روش برای پایان دادن به مناسبات قیم مآبانه ودستیابی به حق حاکمیت برسرنوشت خویش ومشارکت دراداره امورکشور، برای جنبش سبزیک استراتژی است
ظاهراصادرکنندگان بیانیه فراموش کرده اند که شعار” رای من کو” تنها درهمان چندروزابتدایی پس ازانتخابات کارآیی داشته وپس ازآن شعارهایی چون ” استفلال آزادی جمهوری ایرانی” ، ” مرگ بردیکتاتور” ،”مرگ براصل ولایت فقیه” ، “مرگ برخامنه ای” ، ” نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” و “مرگ برشوروی” بود که پشت حاکمیت وحامیان داخلی وخارجی اش رابه لرزه درآورده وآنهاراواداربه عقب نشینی دربرخی جبهه هانمود
ثانیا آقایانی که وردزبانشان روایات واحادیث وقرائت رحمانی ازدین است ظاهرا این جمله نبی اکرم (ص) فراموش کرده اندکه ” مومن ازیک سوراخ دوبارگزیده نمی شود” ویک جوری سخن گفته اند که انگاردولت ایران دولت سویس است واپوزیسیون هم حزب سبزآن کشوراست. درخصوص تعریف انتخابات آزاد، منصفانه وسالم اگرتعریقتان مشابه تاج زاده باشد که انتخابات دوره دوم شورای شهرتهران را بامشارکت 11% مردم سالمترین انتخابات ازمشروطه تاکنون خواند باید گفت شماخودتان هم هیچ تعریف مشخصی ازانتخابات آژاد ندارید زیراهم اکنون همه دم ازانتخابات آزاد می زنند ازبشاراسد گرفته که همین هفته قول برگزاری انتخابات آزاد راداد(البته اگرنظیرکره شمالی به مشارکت 100% مردم نیانجامد) وطرفداران رژیم ایران گرفته که جریان انحرافی رامتهم به دخالت درانتخابات کرده اند تا امثال کواکبیان، منتخب نیا وهاشمی وخاتمی و…
ازنظرما انتخابات آزادومکانیزم اجرایی آن همانگونه تعریف می گردد که درکنوانسیون پاریس آمده است آنهم تحت نظارت بین المللی نظیرعراق وافعانستان وازاولین گام تاآخرین گام
شما بعنوان جنبش سبزدارید انتخابات آزاد باتفسیرخود ازآن رادرچهارچوب نظام جمهوری اسلامی هم به استراتژی وهم تاکتیک تبدیل می کنید درحالیکه وقتی رژیم نه تنها به این درخواست پاسخ مثبت نمی دهد باید یک طرح یاپلان B راارائه کنید که چیزی جزتحریم بی قید وشرط نیست مگراینکه سوزان گرامافون تان روی “انتخابات آزاد” آنهم درچارچوب نظام فعلی گیرکرده باشد البته حتی تحریم هم نیازبه استراتژی وتاکتیک دارد واینطورنیست که تحریم کنید وبروید درخانه بخوابید باید کسی که طرفدارتحریم فعال است علاوه براستفاده ازپشتوانه مراجع بین المللی، توده هاراعلیه حاکمیت بسیج کرده، به میدان بیاورد ورژیم راواداربه تمکین به خواسته هایش بکند.
ادامه دارد