واقعیت امراینست که اپوزیسیون بازی تبدیل به یک تجارت کثیف برای عده ای گردیده است که ازمحل آن بعناوین مختلف امرارمعاش می کنند این افراد تاهنگامی که درایران هستند وازخوان نعمت رژیم وحاکمیت مستقربهره مندهستند ازدعاوثنا برای نظام متبوع خودهیچ کم نمی گذارند امابه محض اینکه ازدرگاه حکام بدلیل وجودنوکران جدید منفصل ازخدمت می گردند فورا بانوشتن چندمقاله بظاهرمخالف باسیاستهای حاکم وسپری کردن چندماهی درزندانهای رژیم که عمدتانیزهمراه بامرخصی یا ملاقات خصوصی می باشد !! خودرابه درون صفوف اپوزیسیون پرتاب می کنند وجالب اینکه بعضی اوقات این تازه به دوران رسیده هاکاسه داغترازآش می شوند تازقافله عقب نمانده وبتوانند به موقع برموج مخالفت مردم بارژیم سوارشده وبازی خودراادامه بدهند
نگارنده ازجمله افرادی بوده که دردوره اول محمد خاتمی باخوشبینی وامید به ایشان ودرواقع جریان اصلاح طلبی ازدرون کشوررای دادم وتنهاباگذشت دوسال ازاصلاحات کذایی پی بردم که مردم ایران باشرکت درانتخابات دوم خرداد وسعی برتغییرسیاستهای داخلی وخارجی رژیم آب درهاون می کوبند وهیچگاه جمله مسعودرجوی رهبرسازمان مجاهدین خلق ازخاطرم محونشد که ” انتخاب خاتمی بعنوان رییس جمهورده سال عمررژیم راافزایش خواهدداد” امری که درعرصه سیاسی کشورتحقق پیداکرده وجامه عمل بخودپوشید.
اکنون نیزاین افراد که درآمریکا واروپا ماوا گزیده وباحمایتهای آشکاروپنهان مالی ومعنوی دولتهای مربوطه ایام می گذرانند بجای حمایت ازمبارزات مردم ایران که دربرگیرنده همه طیفها وگروههای سیاسی است باجداکردن خود ازمردم و پنهان شدن درپشت جنبش سبزبه رهبری موسوی وکروبی فرصت طلبانه سعی برمعرفی خودبعنوان نمایندگان یاوابستگان فکری این جریان وماهی گرفتن ازآب گل آلود می باشند درحالیکه همگان می دانند که این افرادهیچگونه ارتباطی بامهندس موسوی یاکروبی نداشته وحتی تحریم کننده انتخابات بوده اند ضمن اینکه بهرحال این دوبزرگوارنیزکارگزاران همین رژیم وعبورداده شده ازفیلترهمین شورای نگهبان واحمدجنتی تادوسال قبل بوده اند
روزیکه “جرس” بامعرفی سردمدارانی چون مهاجرانی وکدیورپایه گذاری شد واین افراد تلویحاخودرا”اتاق فکر” جنبش سبزدرخارج نامیدند به دوستانم عرض کردم که برخی ازاینها مشتی فرصت طلب هستند که نه تنها بویی ازاخلاق حرفه ای نبرده اند بلکه هیچگونه سنخیت فکری هم باهم ندارند وخوشبختانه کارمشترک این گروه به یک ماه هم نکشید وافرادی که سالم بودند نظیرخانم فاطمه حقیقت جو وبازرگان زودترازهمه به عمق ماجراپی برده وازآن خارج شدند
اکنون پس مانده های این گروه که عمدتاهمان عطاالله مهاجرانی وکدیورمی باشد باشنیدن بوی الرحمن حامیان خود در حاکمیت (ازجمله هاشمی رفسنجانی) بعناوین مختلف سعی برنزدیک کردن خودبه حاکمیت دارند وبرای اینکارازروش غیرمستقیم اعلام برائت خامنه ای ازغارت وچپاول بیت المال وحمله به دشمنان رژیم ازجمله مجاهدین خلق شروع کرده اند جالب اینکه این افراد که خودرامتخلق به ظواهرمذهبی وانقلابی زمان شاه قلمدادمی کنند حملات خودرابیش ازاینکه روانه سلطنت طلبان بکنند روانه مجاهدین می کنند که برعلیه هردورژیم سلطنتی وآخوندی مبارزه شده وضمن حفظ حجاب ورعایت سایرآداب اسلامی متحمل بیشترین خسارات (تاحد پنج شهید دریک خانواده) شده اند
اکنون بابه سردی گرویدن جنبش سبزکه بررسی جامع وتحلیلی آن دراین مقاله ممکن نمی باشد ولی اختصارا آنراناشی ازمحدودشدن شعارهای رسمی آن به “رای من کو” ومعرفی شخص احمدی نژاد (ونه خامنه ای ورژیم خودکامه اش) بعنوان محوربحران می دانم موج تازه ای ازحمایت ازمجاهدین خلق درداخل وخارج آغازگردیده است واین موج می رود که اپوزیسیون دروغین پنهان شده درپشت جنبش سبزدرخارج ازکشوررابه حا
شیه براند ودرواقع دیگرموجی باقی نمانده است که این موج سواران به تعبیرمهندس موسوی برآن موج سواری کنند وجنبش رنگین کمانی ایرانیان نیزعملا باانتخاب شعارهای بنیانی دیگرازجمله تغییررژیم ومتناسب باشرایط خاورمیانه محلی برای اصلاحات روبنایی باقی نگذاشته است بالاخص اینکه رژیم بادستگیری کروبی وموسوی ومحدود کردن هاشمی وخاتمی نشان داد که حتی تحمل وابستگان به خود وشعارهایی که اجرای قانون اساسی همین نظام راهم طلب می کند راندارد وطبیعی است که دیگرسخن گفتن ازاصلاح یک خواب وخیال بیش نیست لذا همانطوریکه مهندس بازرگان درجریان محاکمه اش دردادسرای نظامی شاه گفته بود که مانماینده آخرین نسلی هستیم که بازبان مسالمت آمیزحقوق اولیه وقانونی خودرامطالبه می کنیم اکنون نیزگرایش مردم ودولتهای دموکرات به کسانی که دیگرمشی مسالمت آمیزودرواقع مماشات راتوصیه می کنند امری کاملا طبیعی است وکسانی که باالفبای سیاست نیزآشناباشند این امرراپدیده غریبی نمی دانند وبالعکس عدم گرایش جنبش به این سو امری کاملا خلاف عرف وعقل وروند تاریخ است.
خوشبختانه آمریکایی های گیج وزودباورنیزبنظرمی رسد پس ازسه دهه مماشات بارژیم وسرگرم کردن خود بااپوزیسیون خیالی ومحدود شده به چهارتا ایستگاه تلویزیونی لس آنجلسی وگروههای سیاسی چند نفره ازخواب زمستانی بیدارشده وپی برده اند که مبارزات مردم ایران بدلیل فقدان رهبری، سازمان واستراتژی وهمچنین استفاده از تاکتیکهای روزراه به جایی نبرده وافرادیکه خودرابعنوان مطلعین یا کارشناسان ایران جازده اند عملا صحنه مخالفت بارژیم رابه بازارسوداگرانه ای تبدیل کرده اند که درآن کالای بنجل خودرابه بهایی گران به مشتری نادان خود که عمدتا دولتها ومراکزاطلاعاتی وتحقیقاتی آنهامی باشند عرضه می دارند ازسوی دیگرترس ومخالفت آشکاررژیم ازمجاهدین خلق که دراسناد ویکی لیکس ازآن بعنوان وحشت دیوانه وارآخوندها ازاین سازمان یادشده است وباتوجه به گذشت سه دهه ازسرکوب این گروه موجبات توجه آشکارجهانیان ودول غربی به قدرت این سازمان رافراهم نموده است وبدیهی است که کسانی که بااین توجه نان خودرا اجرشده می بینند درصدد ابرازمخالفت خودبا این گروه برآمده وباصطلاح سعی کنند زیرآب این گروه رانزد دولتهای دموکرات غربی وافکارعمومی بزنند تاهمچنان بازارمکاره سیاست رادرانحصارخودداشته باشند حال اگرمردم بدبخت ایران صدسال دیگرنیززیرحاکمیت چهارتاآخوندیک لاقبا ضجه بزنند ایشان راچه باک است که درلندن وپاریس به مصاحبه و گپهای روشنفکرانه خودبپردازند
درهمین رابطه شاهد حملات سازمان یافته ای ازسوی کسانی هستیم که دراین طیف قرارگرفته اند بنی صدرکه باید زندگی خودرامدیون مجاهدین بدلیل خروج به موثع وی ازایران بداند درمصاحبه اخیرخودبارادیوفرانسه بااشاره به برگزاری کنفرانسی درپاریس(نقل به مضمون) می گوید:
” حالاکاراین سازمان مجاهدین خلق به جایی رسیده که اصلا درتاریخ ماسابقه ندارد یعنی اینکه مقامات خارجی(منظورش تعدادی ازمقامات سابق آمریکاست) را باخرج خودش به پاریس می آورد تاازآن سازمان حمایت بکنند”
وسپس باابرازنگرانی خود ازآلترناتیوشدن این گروه برای حاکمیت فعلی درایران می گوید:
” اینهامی خواهند باحمایت ازاین گروه به مردم ایران بگویند که شمااین رژیم رابردارید ومجاهدین خلق راکه وابستگی آشکاردارند جایگزین این رژیم بکنید ”
ونهایتانیزدرچهارچوب مجاهدین هراسی رژیم می گوید:
” این افراد(مقامات آمریکایی واروپایی) می دانند که این گروه (مجاهدین) درایران طرفدارندارند وچه بسا تنفرمردم ازاینها بیشترازخودرژیم است”
وی سپس به عناصری (منظورخودش وهمفکرانش است) اشاره می کند که طرفداراستقلال وآزادی ایران بوده وحاضر نمی شوند به سراغ قدرت خارجی بروندوسپس مدعی می شود که این افراد با تمام توان هم طی این سالهامانع ازاین شده اند که غربیها برای ایران آلترناتیو بسازندو ونهایتا ادعامی کند براندازی رژیم کارمردم ایران است وجهت اینکارنیزآلترناتیومستقل وجود دارد.
ادامه دارد