صدورواجرای سریع حکم اعدام زهرابهرامی باتابعیت مضاعف ایرانی-هلندی بدلیل شرکت موثردرتظاهرات روزعاشورا وشهادت برعلیه کشتاروبه زیرماشین گرفتن مردم توسط نیروهای امنیتی دستگیرگرچه توسط مجامع جهانی، اتحادیه اروپا وکشورهلند دردست پیگیری است وبه نقطه عطفی دراقدامات جنایتکارانه رژیم برعلیه اتباع بی دفاع ایرانی منجرخواهدشد ولی همین امرنیزبه مانند جرقه ای مرا واداربه دکرمطالب ناگفته ای کرد که مدتهابود درنظرداشتم به آن بپردازم .
آنچه که مسلم است ودرادامه مطلب نیزباذکرمثالها ومصادیق آنرااثبات خواهم کردهدف رژیم نشان دادن توان خود درقلب واقعیتها، به چالش کشیدن کشورهای اروپایی ونمایش ثبات، قدرت نمایی کاذب و سرکوب اقلیتهای قومی ومذهبی بوده که اتفاقا نهایتانیزبه عکس خودتبدیل می شود اما این مصادیق ومواردکدامند:1- چندروزپس ازاینکه سعید سلطانپورشاعرانقلابی وچریک فدایی خلق در پایان خرداد یااوائل تیرماه 1360 ودرشب عروسی خود نظیرشکرالله پاک نژآد اعدام می شود هیاتی تحت سرپرستی مهدوی کنی که درآنهنگام عهده دارسرپرستی وزارت کشوربوددرهندوستان بسرمی بردند . دریکی ازمصاحبه های مطبوعاتی یاسخنرانی های وی فردی ازوی درخصوص علت اعدام سعید سلطانپورتوسط دادگاه انقلاب سوال می کند ومهدوی کنی که این شاعروچریک رانمی شناخته است سوال رابه یکی ازهمراهان خود جهت تهیه پاسخ می سپرد وفردمذکورکه ازمقامات امنیتی بوده است درپاسخ به سوال فوق می نویسد که سعید سلطانپوربدلیل عمل ” لواط” اعدام شده است ومهدوی کنی نیزبلافاصله باادعای اسلامی بودن نظام حاکم برایران ولزوم اجرای احکام همان دلیل رابرای خبرنگارمربوطه قرائت می کند.
همین رویه یعنی دستگیری افراد و پرونده سازی براساس اتهامات واهی وغیرمرتبط با فعالیتهایادیدگاههای سیاسی متهمان باهدف انحراف موضوع وتحقیرقربانیان بعدها بارها درسرکوب مخالفان سیاسی رژیم مورداستفاده قرارگرفت ازجمله اعدام تعدادی ازهمراهان آیت الله متتظری نظیرمهدی هاشمی(به اتهام قتل)، امیدنجف آبادی(به اتهام لواط) ، دکترناصرزرافشان وکیل قربانیان قتلهای زنجیره یا ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران (نگهداری سلاح) وافرادی ازکردستان به اتهام همکاری با گروه پژاک واین آخری یعنی سردارسپاه عبدالرضاغرابات به اتهام ادعای خدایی وارتباط باامام زمان؟!
برخی ازاین اتهامات بقدری بی اساس ومسخره بوده که حتی طراحان آنرانیزبه افتضاح کشانده است وبعنوان نمونه میخواهم به سناریو مسخره جاسازی وسپس کشف یک شیشه خالی یاپلمپ شده مشروب درمنزل دکترفریبرزرییس دانا دراولین دستگیری وی درده سال قبل اشاره کنم که قاضی دادگاه انقلاب (مقدس یاحداد) بااستناد به وجود بطری فوق بعنوان کشف آلت جرم درمنزل رییس دانا ازایشان می خواهدازخوددربرابراتهام صرف مشروبات الکلی دفاع کند (توگویی شعبه مذکوردردادگاه انقلاب شعبه دادگاه ارشاد وامربه معروف بوده است!!)
دکتررییس داناابتداسعی می کندباانکارتعلق بطری فوق به خود قاضی راقانع نماید ونهایتا نیزبه قاضی مربوطه می گوید حالا فرض کنید بطری متعلق به من بوده است وجودیک بطری که دلیل وقوع جرم توسط متهم نمی شود وقاضی امنیتی می گوید کشف آلت جرم نزدمتهم به منزله ارتکاب جرم توسط وی است ودکتررییس دانا نیزبلافاصله درپاسخ به وی می گویدپس با این تفسیرشما ازآیین دادرسی کیفری جنابعالی نیزباید به اتهام زنا محاکمه شوید زیراآلت جرم راباخودحمل می کنید!! وخلاصه موجبات خنده حضاردرجلسه رافراهم می آورد
درپرونده شخصی خودم نیزقاضی دادگاه انقلاب ابتدائا به کشف تعدادی سی دی ازمنزل بنده بعنوان آلات جرم استناد کرد ولی درحکمش حکم به استرداد سی دی های مکشوفه کرده بود ومعلوم نیست چرا آلات مکشوفه جرم به متهم مستردشود؟!
2- به گروگان گرفتن اتباع بی پناه کشورخویش وسپس وادارکردن دولتهاومجامع بین المللی به نشان دادن واکنش جهت انحراف افکارعمومی داخلی وخارجی ازمسائل اساسی کشوریکی ازکثیف ترین حربه هایی بوده است که طی دودهه اخیررژیم به قیمت بدنامی خوددرسطح بین المللی دنبال می کند دزست شبیه پدردیوانه ای که باگروگانگیری وتهدید به قتل فرزند خود اقدام به اخاذی ازهمسایگان خود نموده وهمسایگان نیزباهدف نجات جان یک انسان مجبوربه دادن باج به وی گردند
نگارنده ازهنگام صدورحکم ارتداد برای هاشم آغاجری که درسخنرانی خوددرهمدان دین راافیون دولتها علاوه برملتهاخوانده وتقلیداز مراجع رابه حرکات میمون تشبیه کرده بود این حرکت رژیم ایران را درسطح جهانی رصد کرده ام وبه دلیل عمده ای که رسیده ام اینست که ریشه این امرراباید درسیاست ورزی مزورانه وروشهای ماکیاولیستی ویژه رهبری حاکم برایران جستجوکرد که می گوید” تحقق مشروعیت می آورد” یعنی همینکه دولتها، مجامع جهانی وگروههای سیاسی دست به صدوربیانیه جهت آزادی یا جلوگیری ازاجرای حکم زده این امربخودی خود برای طرف مقابل مشروعیت ایجادمی کند
درتماسهای مستقیمی که قبلا بابرخی ازمسئولین حاکم برایران داشته ام بارها شاهد بوده ام که برای اثبات نظریه خود دولت اسرائیل وصدورقطعنامه های فاقد اثرسازمان ملل برعلیه آن کشوررابعنوان نمونه موفقیت این فرضیه خودذکرمی کنند امری که به ادعای آنهادرخلوت خانه رهبری نه تنها باعث تضعیف دولت حاکم براسرائیل نگردیده بلکه بطورغیرمستقیم باعث تثبیت ومعرفی رژیم اسرائیل بعنوان یک دولت قدرتمند نیزگردیده است. درواقع دولت ایران ازاین تزپیروی می کند که می گوید ” من جنایت می کنم پس هستم”
3- افرادی که دارای تابعیت مضاعف می باشند ازطعمه های بسیارمناسب برای اجرای این نظریه درعرصه بین المللی است . ایرانیان عزیزبارها نمونه هایی ازاین دست رادیده اند ازخانم هاله اسفندیاری ورکسانا صابری گرفته که برای مواردی ساده وغیرسیاسی چون گم شدن پاسپورت یامواردمشابه سروکارشان به نیروی انتظامی ونهایتادستگاههای اطلاعاتی افتاده وبعنوان سوژه جهت به گروگان گرفتن سیاست آمریکا درقبال ایران مورداستفاده قرارگرفته اند تازهراکاظمی وزهرابهرامی که رژیم حاکم برایران دولتهای کانادا وهلند را درخصوص تابعیت ایرانی آنهابه چالش کشیده است البته درخصوص کشورهلند حکام مسلط برایران سابقه دستگیری فرح کریمی نماینده پارلمان هلند رانیزدرکارنامه خوددارند که برخورداری خانم کریمی ازمصونیت دیپلماتیک نیزدرچهارچوب همین تحلیل قابل تفسیراست.
واقعیت امراینست که سرکوبهاواقدامات جنایتکارانه ای که نظام اسلامی درداخل وخارج مرزهای کشوربرعلیه اتباع وشهروندان خود بعمل می آورد پیامدی جزبی اعتباری بین المللی برای ملت خود وبی هویت کردن آنهارابه ارمغان نمی آورد امروزاگرعمده دولتهای جهان پشیزی برای پاسپورت ایرانی قائل نیستند نه بخاطرملت ایران یاتاریخ کهن آنست بلکه بخاطررفتاردولتی حاکم باملت خود درایران است که آنهارادرچشم جهانیان خواروناچیزجلوه می دهد وطبیعی است که دولتهای خارجی نمی توانند برای ملت ایران دایه مهربانتراز مادربشوند (گرچه تابحال نیزازایفای نقش دایه برای مهاجرین ایرانی نیزدرمواردی که بدلایل انسانی یا سیاسی تحت فشارقرارگفته اند دریغ نداشته اند)
اماواقعیت امراینست که هیچ دولتی نمی تواند برای یک شهروندغیربومی خود (حتی اگرتحت شرایطی کامل قانونی ومطابق باتمام اصول بعنوان شهروند توسط آن کشورپذیرفته شده باشد) تمام منافع خودرابه کناری نهاده وبه دفاع ازشهروند خوددرمقابل دولتی وحشی که به هیچ اصلی پایبند نیست بپردازد گرچه فراخوانی سفرای کانادا وهلند توسط دولتهای متبوعشان نشان داد که آنهاحتی برای شهروندان برخوردارازتابعیت مضاعف نیزارزش حائزاهمیتی قائلتد وحتی دولت کانادا تاآنجاپیش رفت که برای فردی خودفروش چون حسین درخشان بدلیل تابعیت مضاعف وی نیزبیانیه صادرکرد
درواقع رفتاراین کشورها که باعینک غیرسیاسی وایدئولوژیک به نیمه پرلیوان تابعیت نگاه کرده واهداف نهایی خود یعنی حفظ اعتبارتابعیت وحقوق شهروندی وارزش پاسپورت خودرا دنبال می باشد درست درنقطه مقابل حاکمیت ایران قراردارد که همیشه بدنبال نیمه خالی ایران وسرکوب هرایرانی است حتی اگرآن ایرانی 10% ازشرایط وتابعیت ایران راداشته باشد ازتیغ کین ملایان حاکم بر کشوردرامان نخواهدبود.
4- ایجاد بی اعتباری برای ایرانیان درکنارخریدن آبرو برای اتباع مزدوردیگرکشورهای طرفداررژِیم آنهم باهزینه های سرسام آورمالی ومعنوی که دیگردرنظام اسلامی به یک رویه تبدیل شده ودرتضاد کامل بامفاد قانون مدنی ایران است .
براساس قانون مدنی کشوربکارگیری اتباع ایرانی غیربومی یادارای تابعیت مضاعف درپستهای حساس وکلیدی کشورازجمله درسفارتخانه ها، ارتش وسپاه وقوه قضاییه وپستهای دولت ممنوع می باشد امانگاهی به کارگزاران اصلی رژیم نشان می دهد که بخش اعظمی ازاین افراد اصالتا عراقی می باشند ازسیدمحمود الهاشمی معروف به آیت الله شاهرودی رییس سابق قوه قضاییه بگیرید تا محمدجوادلاریجانی، آصفی سفیرسابق ایران درفرانسه وسخنگوی وزارتخارجه ، سردارمحمدرضانقدی رییس سازمان سرکوبگربسیج تاعلی اکبرصالحی وزیرجدید وزارت خارجه
البته حکام مستبد ایران به این انتصابات نیزبسنده نکرده وهمانطوریکه درجریان سرکوبهای پس ازانتخابات دیدیم تعدادی ازفرماندهان حزب الله لبنان نیزدرسرکوبهای مردم شرکت فعال داشته اند که عکسهای آنها درنقاط وزمانهای مختلف درگیری درخیابانهای تهران وحتی تشییع جنازه صوری دکترمسعودعلی محمدی درسایتهای مربوطه موجوداست.
بهرحال آنچه که مشخص است رژیم حاکم برکشورهیچ انقیادی برای احترام به قوانین کشورانپذیرفته وعملا قوانین کشورابه ابزارزینتی برای اعمال نظریه های حاکم یعنی سیدعلی خامنه ای تفسیرمی نماید ودرواقع قوانین تازمانی معتبرهستند که به تحقق اراده حاکم کمک کنند درغیراینصورت ازحیزانتفاع ساقط می شوند
5- کشتن جوانان واعدام آنهابه بهانه های واهی که بااتکاء به تسلط بررسانه ملی کشوروکانالهای متعدد آن صورت می گیرد رژیم رابه نقطه ای رسانده است که تصورمی کند بااین ابزارمی تواند افکارعمومی داخلی وجهان خارج رانسبت به اقدامات جنایتکارانه خود وبه قصد نهایی قدرت نمایی توجیه نماید اما بررسی هاخلاف این امرراثابت می کند
اعدام جوانانی به اتهام ادعای ارتباط باخدا وامام زمان، همکاری باگروه مسلح پژاک ازسال 1383 درحالیکه به استناد مدارک وادعاهای رژیم پژاک درسال 1385 وپس ازانتصاب احمدی نژاد ودولت وی تاسیس شده است یاهمکاری باگروه کومه له درحالیکه بیش از20 سال ازتغییرمشی آن سازمان ازجنگ مسلحانه به فعالیت سیاسی می گذرد یااعدام جوانان بلوچ به اتهام همکاری باگروه عبدالمالک ریگی پس ازعملیات انتحاری افرادی ازآن گروه، صدورحکم اعدام برای افرادی به بهانه گردانندگی سایتهای بامحتوای غیراخلاقی یامخالف با آموزه های ظاهری دولت ایران که نمونه آن سعیدملک پوروحسین درخشان باتابعیت مضاعف ایرانی – کانادایی می باشند وحتی تبلیغ اعدام مدیران شرکتهای موسوم به هرمی به اتهام کلاهبرداری که اساسا این نوع اتهامات دارای ماهیت حقوقی وحداکثرکیفری ازنوع ضعیف می باشند همگی ازاین سنخ اتهامات واهی می باشند که رژیم بطورسیستماتیک ازآنها برای افزایش نرخ اعدامها وپاشیدن بذرترس ووحشت دردل مردم وترورمبارزین ازآن استفاده می کند.
تمامی مواردفوق نشان می دهد که رژیم حاکم برایران بدون ترس ازامکان پاسخگویی درقبال جنایات خود بطورسازمان یافته وبراساس دستورالعمل نانوشته ای اقدام به اینگونه اعمال می نماید. درواقع باید اعدامهای ازاین دست را ” طرح هدفمند کردن اعدام ها”بجای اعدامهای فله ای دهه 60 نامید که دیگرکارآیی خودرابدلیل تنوع گروههای مختلف درگیردرمبارزه علیه رژیم ازدست داده است وحاکمیت بادرک شرایط فعلی ومناسبات داخلی وبین المللی جنبه کیفی اعدامهارابرجنبه کمی آن ترجیح می دهد
همین رویه یعنی دستگیری افراد و پرونده سازی براساس اتهامات واهی وغیرمرتبط با فعالیتهایادیدگاههای سیاسی متهمان باهدف انحراف موضوع وتحقیرقربانیان بعدها بارها درسرکوب مخالفان سیاسی رژیم مورداستفاده قرارگرفت ازجمله اعدام تعدادی ازهمراهان آیت الله متتظری نظیرمهدی هاشمی(به اتهام قتل)، امیدنجف آبادی(به اتهام لواط) ، دکترناصرزرافشان وکیل قربانیان قتلهای زنجیره یا ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران (نگهداری سلاح) وافرادی ازکردستان به اتهام همکاری با گروه پژاک واین آخری یعنی سردارسپاه عبدالرضاغرابات به اتهام ادعای خدایی وارتباط باامام زمان؟!
برخی ازاین اتهامات بقدری بی اساس ومسخره بوده که حتی طراحان آنرانیزبه افتضاح کشانده است وبعنوان نمونه میخواهم به سناریو مسخره جاسازی وسپس کشف یک شیشه خالی یاپلمپ شده مشروب درمنزل دکترفریبرزرییس دانا دراولین دستگیری وی درده سال قبل اشاره کنم که قاضی دادگاه انقلاب (مقدس یاحداد) بااستناد به وجود بطری فوق بعنوان کشف آلت جرم درمنزل رییس دانا ازایشان می خواهدازخوددربرابراتهام صرف مشروبات الکلی دفاع کند (توگویی شعبه مذکوردردادگاه انقلاب شعبه دادگاه ارشاد وامربه معروف بوده است!!)
دکتررییس داناابتداسعی می کندباانکارتعلق بطری فوق به خود قاضی راقانع نماید ونهایتا نیزبه قاضی مربوطه می گوید حالا فرض کنید بطری متعلق به من بوده است وجودیک بطری که دلیل وقوع جرم توسط متهم نمی شود وقاضی امنیتی می گوید کشف آلت جرم نزدمتهم به منزله ارتکاب جرم توسط وی است ودکتررییس دانا نیزبلافاصله درپاسخ به وی می گویدپس با این تفسیرشما ازآیین دادرسی کیفری جنابعالی نیزباید به اتهام زنا محاکمه شوید زیراآلت جرم راباخودحمل می کنید!! وخلاصه موجبات خنده حضاردرجلسه رافراهم می آورد
درپرونده شخصی خودم نیزقاضی دادگاه انقلاب ابتدائا به کشف تعدادی سی دی ازمنزل بنده بعنوان آلات جرم استناد کرد ولی درحکمش حکم به استرداد سی دی های مکشوفه کرده بود ومعلوم نیست چرا آلات مکشوفه جرم به متهم مستردشود؟!
2- به گروگان گرفتن اتباع بی پناه کشورخویش وسپس وادارکردن دولتهاومجامع بین المللی به نشان دادن واکنش جهت انحراف افکارعمومی داخلی وخارجی ازمسائل اساسی کشوریکی ازکثیف ترین حربه هایی بوده است که طی دودهه اخیررژیم به قیمت بدنامی خوددرسطح بین المللی دنبال می کند دزست شبیه پدردیوانه ای که باگروگانگیری وتهدید به قتل فرزند خود اقدام به اخاذی ازهمسایگان خود نموده وهمسایگان نیزباهدف نجات جان یک انسان مجبوربه دادن باج به وی گردند
نگارنده ازهنگام صدورحکم ارتداد برای هاشم آغاجری که درسخنرانی خوددرهمدان دین راافیون دولتها علاوه برملتهاخوانده وتقلیداز مراجع رابه حرکات میمون تشبیه کرده بود این حرکت رژیم ایران را درسطح جهانی رصد کرده ام وبه دلیل عمده ای که رسیده ام اینست که ریشه این امرراباید درسیاست ورزی مزورانه وروشهای ماکیاولیستی ویژه رهبری حاکم برایران جستجوکرد که می گوید” تحقق مشروعیت می آورد” یعنی همینکه دولتها، مجامع جهانی وگروههای سیاسی دست به صدوربیانیه جهت آزادی یا جلوگیری ازاجرای حکم زده این امربخودی خود برای طرف مقابل مشروعیت ایجادمی کند
درتماسهای مستقیمی که قبلا بابرخی ازمسئولین حاکم برایران داشته ام بارها شاهد بوده ام که برای اثبات نظریه خود دولت اسرائیل وصدورقطعنامه های فاقد اثرسازمان ملل برعلیه آن کشوررابعنوان نمونه موفقیت این فرضیه خودذکرمی کنند امری که به ادعای آنهادرخلوت خانه رهبری نه تنها باعث تضعیف دولت حاکم براسرائیل نگردیده بلکه بطورغیرمستقیم باعث تثبیت ومعرفی رژیم اسرائیل بعنوان یک دولت قدرتمند نیزگردیده است. درواقع دولت ایران ازاین تزپیروی می کند که می گوید ” من جنایت می کنم پس هستم”
3- افرادی که دارای تابعیت مضاعف می باشند ازطعمه های بسیارمناسب برای اجرای این نظریه درعرصه بین المللی است . ایرانیان عزیزبارها نمونه هایی ازاین دست رادیده اند ازخانم هاله اسفندیاری ورکسانا صابری گرفته که برای مواردی ساده وغیرسیاسی چون گم شدن پاسپورت یامواردمشابه سروکارشان به نیروی انتظامی ونهایتادستگاههای اطلاعاتی افتاده وبعنوان سوژه جهت به گروگان گرفتن سیاست آمریکا درقبال ایران مورداستفاده قرارگرفته اند تازهراکاظمی وزهرابهرامی که رژیم حاکم برایران دولتهای کانادا وهلند را درخصوص تابعیت ایرانی آنهابه چالش کشیده است البته درخصوص کشورهلند حکام مسلط برایران سابقه دستگیری فرح کریمی نماینده پارلمان هلند رانیزدرکارنامه خوددارند که برخورداری خانم کریمی ازمصونیت دیپلماتیک نیزدرچهارچوب همین تحلیل قابل تفسیراست.
واقعیت امراینست که سرکوبهاواقدامات جنایتکارانه ای که نظام اسلامی درداخل وخارج مرزهای کشوربرعلیه اتباع وشهروندان خود بعمل می آورد پیامدی جزبی اعتباری بین المللی برای ملت خود وبی هویت کردن آنهارابه ارمغان نمی آورد امروزاگرعمده دولتهای جهان پشیزی برای پاسپورت ایرانی قائل نیستند نه بخاطرملت ایران یاتاریخ کهن آنست بلکه بخاطررفتاردولتی حاکم باملت خود درایران است که آنهارادرچشم جهانیان خواروناچیزجلوه می دهد وطبیعی است که دولتهای خارجی نمی توانند برای ملت ایران دایه مهربانتراز مادربشوند (گرچه تابحال نیزازایفای نقش دایه برای مهاجرین ایرانی نیزدرمواردی که بدلایل انسانی یا سیاسی تحت فشارقرارگفته اند دریغ نداشته اند)
اماواقعیت امراینست که هیچ دولتی نمی تواند برای یک شهروندغیربومی خود (حتی اگرتحت شرایطی کامل قانونی ومطابق باتمام اصول بعنوان شهروند توسط آن کشورپذیرفته شده باشد) تمام منافع خودرابه کناری نهاده وبه دفاع ازشهروند خوددرمقابل دولتی وحشی که به هیچ اصلی پایبند نیست بپردازد گرچه فراخوانی سفرای کانادا وهلند توسط دولتهای متبوعشان نشان داد که آنهاحتی برای شهروندان برخوردارازتابعیت مضاعف نیزارزش حائزاهمیتی قائلتد وحتی دولت کانادا تاآنجاپیش رفت که برای فردی خودفروش چون حسین درخشان بدلیل تابعیت مضاعف وی نیزبیانیه صادرکرد
درواقع رفتاراین کشورها که باعینک غیرسیاسی وایدئولوژیک به نیمه پرلیوان تابعیت نگاه کرده واهداف نهایی خود یعنی حفظ اعتبارتابعیت وحقوق شهروندی وارزش پاسپورت خودرا دنبال می باشد درست درنقطه مقابل حاکمیت ایران قراردارد که همیشه بدنبال نیمه خالی ایران وسرکوب هرایرانی است حتی اگرآن ایرانی 10% ازشرایط وتابعیت ایران راداشته باشد ازتیغ کین ملایان حاکم بر کشوردرامان نخواهدبود.
4- ایجاد بی اعتباری برای ایرانیان درکنارخریدن آبرو برای اتباع مزدوردیگرکشورهای طرفداررژِیم آنهم باهزینه های سرسام آورمالی ومعنوی که دیگردرنظام اسلامی به یک رویه تبدیل شده ودرتضاد کامل بامفاد قانون مدنی ایران است .
براساس قانون مدنی کشوربکارگیری اتباع ایرانی غیربومی یادارای تابعیت مضاعف درپستهای حساس وکلیدی کشورازجمله درسفارتخانه ها، ارتش وسپاه وقوه قضاییه وپستهای دولت ممنوع می باشد امانگاهی به کارگزاران اصلی رژیم نشان می دهد که بخش اعظمی ازاین افراد اصالتا عراقی می باشند ازسیدمحمود الهاشمی معروف به آیت الله شاهرودی رییس سابق قوه قضاییه بگیرید تا محمدجوادلاریجانی، آصفی سفیرسابق ایران درفرانسه وسخنگوی وزارتخارجه ، سردارمحمدرضانقدی رییس سازمان سرکوبگربسیج تاعلی اکبرصالحی وزیرجدید وزارت خارجه
البته حکام مستبد ایران به این انتصابات نیزبسنده نکرده وهمانطوریکه درجریان سرکوبهای پس ازانتخابات دیدیم تعدادی ازفرماندهان حزب الله لبنان نیزدرسرکوبهای مردم شرکت فعال داشته اند که عکسهای آنها درنقاط وزمانهای مختلف درگیری درخیابانهای تهران وحتی تشییع جنازه صوری دکترمسعودعلی محمدی درسایتهای مربوطه موجوداست.
بهرحال آنچه که مشخص است رژیم حاکم برکشورهیچ انقیادی برای احترام به قوانین کشورانپذیرفته وعملا قوانین کشورابه ابزارزینتی برای اعمال نظریه های حاکم یعنی سیدعلی خامنه ای تفسیرمی نماید ودرواقع قوانین تازمانی معتبرهستند که به تحقق اراده حاکم کمک کنند درغیراینصورت ازحیزانتفاع ساقط می شوند
5- کشتن جوانان واعدام آنهابه بهانه های واهی که بااتکاء به تسلط بررسانه ملی کشوروکانالهای متعدد آن صورت می گیرد رژیم رابه نقطه ای رسانده است که تصورمی کند بااین ابزارمی تواند افکارعمومی داخلی وجهان خارج رانسبت به اقدامات جنایتکارانه خود وبه قصد نهایی قدرت نمایی توجیه نماید اما بررسی هاخلاف این امرراثابت می کند
اعدام جوانانی به اتهام ادعای ارتباط باخدا وامام زمان، همکاری باگروه مسلح پژاک ازسال 1383 درحالیکه به استناد مدارک وادعاهای رژیم پژاک درسال 1385 وپس ازانتصاب احمدی نژاد ودولت وی تاسیس شده است یاهمکاری باگروه کومه له درحالیکه بیش از20 سال ازتغییرمشی آن سازمان ازجنگ مسلحانه به فعالیت سیاسی می گذرد یااعدام جوانان بلوچ به اتهام همکاری باگروه عبدالمالک ریگی پس ازعملیات انتحاری افرادی ازآن گروه، صدورحکم اعدام برای افرادی به بهانه گردانندگی سایتهای بامحتوای غیراخلاقی یامخالف با آموزه های ظاهری دولت ایران که نمونه آن سعیدملک پوروحسین درخشان باتابعیت مضاعف ایرانی – کانادایی می باشند وحتی تبلیغ اعدام مدیران شرکتهای موسوم به هرمی به اتهام کلاهبرداری که اساسا این نوع اتهامات دارای ماهیت حقوقی وحداکثرکیفری ازنوع ضعیف می باشند همگی ازاین سنخ اتهامات واهی می باشند که رژیم بطورسیستماتیک ازآنها برای افزایش نرخ اعدامها وپاشیدن بذرترس ووحشت دردل مردم وترورمبارزین ازآن استفاده می کند.
تمامی مواردفوق نشان می دهد که رژیم حاکم برایران بدون ترس ازامکان پاسخگویی درقبال جنایات خود بطورسازمان یافته وبراساس دستورالعمل نانوشته ای اقدام به اینگونه اعمال می نماید. درواقع باید اعدامهای ازاین دست را ” طرح هدفمند کردن اعدام ها”بجای اعدامهای فله ای دهه 60 نامید که دیگرکارآیی خودرابدلیل تنوع گروههای مختلف درگیردرمبارزه علیه رژیم ازدست داده است وحاکمیت بادرک شرایط فعلی ومناسبات داخلی وبین المللی جنبه کیفی اعدامهارابرجنبه کمی آن ترجیح می دهد