من گرچه هیچگاه نظرخوبی درخصوص عملکرد محمدرضاپهلوی حتی پس ازمقایسه باعملکرد دهشت باررژیم جمهوری اسلامی نداشته ونخواهم داشت ولی وجودعناصری دراین خاندان ازجمله خدمات رضاشاه ونیزرفتارشخصی فرح وعلیرضا هنوزنیم علقه ای رانسبت به پهلویهادرمن حفظ می کرد ودراین وسط باتوجه به وضعیت ایران ومسیرآینده آن وجودعلیرضاچیزدیگری بود
می دانم که پس ازمرگ علیرضا دوچیزاتفاق خواهدافتاد سردمداران رژیم خوشحال خواهندشد که شریکی دیگرازاعضای جوان خانواده سلطنتی ازسرحکومت آخوندی آنهاکم شده است ودیگرخانواده پهلوی نیزباانتشاراطلاعیه ای مرگ علیرضا رانتیجه فشارهای روحی وارده به این خانواده عنوان کرده وبراساس این توافق نانوشته پس ازبرگزاری مراسم هایی همه چیزبه فراموشی سپرده خواهدشد
اماواقعیت امرچیزدیگری است علیرضاباتوجه به توانایی های فردی نمونه یک رضاشاه بود والبته رضاشاهی که نه تنها ازبیسوادی رنج نمی برد بلکه ازدانشگاههای کلمبیاوهاواردفارغ التحصیل شده بود
وی بیش ازهمه اعضای خانواده پهلویهانسبت به سرنوشت کشورش حساس بود وبرخلاف برادربزرگش ” رضا”که متاسفانه براساس سنت منسوخ وموروثی سلطنت بایدجانشینی پدرراعهده دارشود لحظه ای ازیاد ایران وتلاش جهت درک حقایقی که برایران می گذرد غافل نبود طی تحقیقاتی که این مدت درآمریکاکردم متوجه شدم حتی مقامات آمریکایی نیزمتوجه تفاوت شخصیتی ذاتی رضا وعلیرضا شده بودند ولی بااین تصورکه چون اساس نظام سلطنتی برحمایت ازجانشین سنتی استواراست وظاهرارضانیزدارای حداقل خصوصیات موردنظرمی باشد هرگونه نزدیکی به علیرضا راضمن اینکه درتضاد بافلسفه سلطنت می دانستند ازاینکه این نزدیکی می تواند به ایجادسوء تفاهم بین آنها وخاندان سلطنتی (بالاخص فرح ورضا) بیانجامد نیزبشدت پرهیزمی کردند
اماعلیرضا ازسویی بنابرتوانایی های بالقوه وانرژی بی پایان اش عملا سوپراکتیو بود وازسوی دیگرناچاربود درمقابل برادربزرگتر خود ونظام موروثی سلطنت مهرسکوت برلب بزند تامبادا شخصیت برادربزرگترتحت الشعاع وی قراربگیرد وهمین امریعنی دوگانگی وعلاقمندی به سرنوشت کشورنهایتا وی رابه خودکشی کشاند
نگارنده درخصوص مرگ علیرضا که عمیقا مرابعنوان یک ایرانی انقلابی متاثرکرده است نه تنهارژیم آخوندی وجنایتکارحاکم برایران بلکه دستگاه دولتی آمریکا وخانواده پهلوی رامقصرمی دانم که باپندارهای احمقانه خودزمینه ایزوله کردن، نومیدی ومرگ این شاهزاده جوان ایرانی را فراهم آوردند شاهزاده ای که می توانست باتکیه برویژگیهای ذاتی خود ودربهترین سالهای عمرخود(مرز45 سالگی) منشاتحولی اساسی درکشوروملت خودباشد