• December 20, 2010

لزوم تشکیل دولت سایبری ایران

لزوم تشکیل دولت سایبری ایران

لزوم تشکیل دولت سایبری ایران 150 150 شوالیه پارسی
مهندس موسوی که فعلادرچهارچوب قانون اساسی وشزایط موجود ایران رییس جمهوربرگزیده مردم تلقی می گردد ومهمترین بحث خودرا تشکیل وگسترش شبکه های اجتماعی درفضای سایبری بعنوان تنهاراهکاراجرایی فراروی جنبش مردم ایران می داندمی بایستی نسبت به تشکیل دولت سایبری اقدام نماید


شاید درنگاهی اولیه باتوجه به لشکرکشی خیابانی نظام حاکم تشکیل چنین دولتی امری مجازی یا فانتزی جلوه بکند که فاقد قابلیتهای اجرایی است ولی نگاهی به ویژگیها وواقعیتهای جامعه فعلی ایران، دستگاه رسمی کشوروپراکندگی اپوزیسیون خارج ازکشوروبالاخص روند روبه رشد نظامهای سایبرنتیکی مارابه این نتیجه می رساند که هیچ راهی آسانتر،کم هزینه تر وبروزترازتمرکزبراین بحث وجود ندارد


همانطوریکه درمقاله مروبط به حمله سایبری باویروس استاکس نت به تاسیسات اتمی ایران در” اینجا” توضیح دادم اصولا دنیا ازجنگ نظامی باتسلیحات متعارف وغیرمتعارف(اتمی) واردمرحله نوینی شده است وبهمین دلیل ارتشهای عمده ملل پیشرفته اقدام به تاسیس فرماندهی عملیات جنگهای سایبری کرده اند انتشاربیش از330 هزارسند دارای طبقه بندی محرمانه توسط “ویکی لیکس” دومین دلیل براین شکل گیری جبهه های جدید می باشد والبته استفاده محدود تروریستها ازامکانات سایبری درحمله به اهداف موردنظرراکه روندی روبه رشد راطی می کند نیزنباید ازنظردورداشت


درجنگهاومنازعات آینده چه بین دولتها وچه بین دولتها وملتها وحتی گروههای متخاصم دیگرمرزهای فیریکی نمی تواند بعنوان لبه جلویی جبهه نبرد(لجمن) قلمدادشود ودرواقع مرزها درهمان نقطه ای است که تهاجم دشمن خنثی یا به دشمن خود تسلط پیداکرده باشید وبهمین دلیل نیز سازمان ملل ودیگرسازمانهای بین المللی مسئول پاسداری ازصلح درصدد تنظیم قوانین جدیدی براساس پیشرفتهای تکنولوژیک درزمینه سایبری برای حفظ امنیت بین المللی می باشند وحتی بجرئت می توان ادعاکرد که دراین رابطه دارای تاخیرجدی می باشند.


بامقدمه فوق به منطقه وکشورخودمان ایران بازگشته وشرایط موجود راموردارزیابی قرارمی دهیم درحدود ده سال قبل ودرزمان ریاست جمهوری خاتمی نظریه “گفتگوی تمدنها” بعنوان پادزهرنظریه “جنگ تمدنها” ی ساموئل هانتیگتن درعرصه بین المللی مطرح وموردتوجه قرارگرفت این نظریه درعمق خود نظیرطرح “خاورمیانه بزرگ” آمریکا وغرب می توانست میدان تقابل درنقاط بحرانی جهان رابه میدان تعامل باهدف توسعه وبهره مندی جوامع ازنعمتهای خدادادی ازجمله فرهنگ غنی شرق وعلم وتکنولوژی پیشرفته غرب بهمراه داشته باشد ولی صدافسوس که منافعماجراجویانه وسوداگرانه طوایفی ازهردوطرف اجازه اجرای نظریه وطرحهای انسان دوستانه فوق رانداده ونهایتانیزاین دوطرح به محاق فرورفت


اکنون یک دهه ازالغای این دوطرح گذشته وهنوزاوضاع کشورها وازجمله ایران درتلاطم دائمی بسرمی برد درکشورمان (جدا ازمسائل دو دهه نخست تاسیس نظام جمهوری اسلامی) عملا یازده سال است که حکومت برخلاف نظرورای مردم وصرفابه پشتوانه نیروهای امنیتی، پول باداورده نفت وتسلط سازمان رسمی روحانیت برارکان اداری وسیاسی کشوربه حیات خودادامه داده است درطی اینمدت نسلهای دوم وسومی پدیدارشده اند که هیچ دلیلی برحاکمیت یک نظام واپسگرا برمقدرات خودرادرقرن 21 برنمی تابند آنهابرخلاف پدران خود دین رادرحاشیه ونه درمتن نظام سیاسی جستجوکرده وبه دانش روزازجمله علم سایبرنتیک مجهزگردیده اند


بدنبال محرومیت دولت اصلاح طلبان دردوره ریاست جمهوری خاتمی ازدستیابی به توسعه سیاسی کشور که ازابتدای سال 1379 آغازوتاپایان دوره وی دراواسط سال 84 ادامه داشت (والبته خودی آنهانیزبدلیل فقدان استراتژی، سازمان وتاکتیکهای موثردراین امربی تقصیرنبودند)عملا وضعی
ت انفعالی وسرخوردگی درتوده مردم ایجاد وحاکمیت توانست انتخابات سال بعدی راتنها درایجادرقابت ظاهری بین نخبگان ردشده ازفیلترشورای نگهبان جهت نمایش دموکراسی درایران ونهایتا انتصاب فردموردنظررهبری یعنی محموداحمدی نژاد باپشتوانه نیروهای دولتی ونظامی برگزارنماید انتخاباتی که باادعای تقلب درآن ازسوی دوتن ازرهبران انقلاب یعنی هاشمی رفسنجانی ومهدی کروبی همراه بود


دردوره بعدی ریاست جمهوری یعنی درخرداد 88 نیزعلیرغم وقوف رهبری به عدم کفایت فردمنصوب شده وزمزمه هایی مبنی برتغییراحمدی نژاد بدلیل ورود چهره ای موجه وقدرتمند چون مهندس موسوی به صحنه انتخابات، ترس فزاینده ازحضوریکپارچه مردم واصلاح طلبان درعرصه سیاسی کشوروخروج مجدد کنترل اوضاع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی مدنظررهبری باردیگرهمان تقلب واینباردر سطحی بسیاروسیع درحد12 میلیون آراء مهندسی گردید بااین تصورکه اینبارنیزقربانیان انتخاباتی بابردن شکایت خودبه خداوروزجزاء قضایاراخاتمه یافته تلقی خواهندکرد ودولت کودتابراحتی 4 سال دیگر برگرده مردم حکمروایی خواهدکرد


امااینبارکه هشدارهای لازم ازسوی هاشمی ودیگرکاندیداهاازقبل ازانتخابات داده شده بود ومردم نیزآمادگی بیشتری داشتند بااستفاده ازخلاء امنیتی واردصحنه شده وتوانستند نارضایتی خودرابه مصنه ظهوربرسانند حضوری که تا هم اکنون که 18 ماه ازانتخابات می گذرد ادامه دارد وصرفا با شدت وضعف سرکوبهای امنیتی امکان ابرازوجود پیدامی کند وتابحال بیش از100 کشته 5000 محکوم قضایی وحدود 40 هزار پرونده سیاسی وامنیتی رابدنبال خودداشته است


دولت کودتاعلیرغم اطلاق عناوینی چون “انقلاب مخملی” و ” جنگ نرم” که نشات گرفته ازمبارزات مسالمت آمیزوغیرخشونت آمیزمردم می باشد هیچگاه ازبکارگیری ابزارسخت ازبکارگیری سلاحهای جنگی جهت کشتارگرفته تابازداشتهای گسترده فعالین، شکنجه، تجاوزوقتل برخی ازمتهمین درزندانها غفلت نورزیده وعملاباترتیبات امنیتی بی سابقه ای که طیفی وسیع ازبازداشت کادرهاگرفته تاتعقیب ومراقبت، کنترل تلفنها، فیلترینگ سایتها، ممنوعیت تماسها وتجمعات حتی درحدبرپایی نمازجماعت ومراسم دعا ونهایتا حبس خانگی رهبران امکان هرگونه سازماندهی راازرهبران جنبش درداخل سلب نموده است لذا بهمین دلیل وباتوجه به تجارب قبلی دردوره حاکمیت اصلاح طلبان ومحمدخاتمی امیدبستن به راهبری اجرایی جنبش ازداخل علیرغم اینکه نیروی اصلی یعنی مردم درداخل کشورمی باشند فکرعبثی است زیراوقتی کشوربه اسارتگاهی بزرگ تبدیل وتنهادرپایتخت آن نیروی سرکوب به استعداد یک ارتش کامل یکصرهزارنفره (اعم ازسپاه، اطلاعات، بسیج، نیروی ویژه انتظامی ولباس شخصی) تدارک شده باشد بدیهی است که درچنین شرایطی امکان تدوین استراتژی، سازماندهی واتخاذتاکتیکهای موثروجودنخواهدداشت والبته این به مفهوم نادیده گرفتن قدرت جنبش، پتانسیل انقلابی وانرژی متراکم نهفته درنارضایتی عمومی مردم ازرژیم نیست بلکه منظورعدم امکان فعالیت مکانیزمی است که این انرژی پتانسیل رابه انرژی جنبشی تبدیل نماید.


اکنون وباتوجه به تجربه سه دهه حضورخود درعرصه های مختلف انقلاب ونظام وجنگ که به نگارنده دیدگاهی اجرایی ومتفاوت ازدیدگاههای روشنفکرانه یانظری می دهد ونیزبابازنگری وارزیابی سه دهه عملکرد گروههای سیاسی مخالف رژیم می خواهم به بحث اصلی خود برسم که:


اولا: مردم وجنبش نباید به امید رهبری اجرایی اپوزیسیون ازداخل بنشینند،


ثانیا: پیشرفت تکنولوژی اطلاعاتی طی سه دهه وبالاخص طی دهه اخیرعملا نه تنهاازنظرابزاری بعنوان وسیله بلکه ازنظراستراتژیک وتاکتیکی ماهیت مبارزات مردم برای دستیابی به اهداف سیاسی خودرادچارتحول کرده است وجنبش مردم ایران اگرهدف خودرانجات نسل حاضرونسلهای آینده ازشرنظامی قرون وسطایی می داند نمی تواند این تحول رانادیده گرفته وهمچنان بااصراربرخواسته های قدیمی وروشهای منسوخ خودبخواهد آلترناتیونظام فعلی بشود.


ثالثا: بدلیل فقدان سازمان ومکانیزم موردنیازحتی اگرنارضایتی عمومی مردم
به انفجاروفروپاشی نظام هم منجرشودبازهم کشوربامشکلات بیشتری مواجه خواهدشد


رابعا: باتوجه به تعاریف اولیه ازگستره سایبری ومواردفوق باید هرچه سریعترنسبت به ایجاد دولت نیابتی دردنیای سایبرنتیک اقدام گردد بدیهی است که مبنای چنین دولت موقتی مبارزات برحق ملت ایران و رهبران دلسوزووطن پرست درداخل وخارج ازکشورباهرمرام ومسلک وپشتیبانی فنی آن ازخارج از کشورمی باشد.


خامسا: گستردگی فعالیتهای مخرب رژیم درتمام حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی وامورنظامی وانتظامی نه تنها امنیت ملی کشوروحق تعیین سرنوشت ملت ایران رادرچنبره ای بسته وروبه نابودی کامل قرارداده است بلکه امکان تمرکزاپوزیسیون رابرموارداصلی سلب کرده است لذا ایجادحوزه های تخصصی وحداقل براساس سازمان دولت مستقردرایران ضرورتی فوری بنظرمی رسد اکنون دیگرامکان ادامه مبارزات بصورت عمومی وبااتکاء صرف به توانایی ها وعلائق شخصی یاگروهی افرادوجودنداشته ومی بایستی دولت نیابتی سایبری نسبت به تعیین وزرای مشاوردرهرحوزه اقدام تا نیروهادرچهارچوبهای مشخصی انرژی های خودراهم جهت اقدامات سلبی درمقابل رژیم فعلی وهم ایجابی درجهت حمایت ازحقوق مردم برای نظام جایگزین مدیریت نمایند.


سادسا: پرهیزازبخشی نگری ودرخواستهای صنفی یاگروهی سازمانی ودرمقابل اصالت بخشیدن به توانایی های اجرایی وزرای مشاوردولت سایبری (جداازگرایش شخصی سیاسی آنان) باید یک اصل باشد وبدون آن سازماندهی وتشکیلات راه به جاهی نخواهدبرد دردولت سایبری اصالت برتوانایی مدیریتی کارگزارانی است که درعرصه عمل ونه درعرصه مباحث نظری، فلسفی وروشنفکری قابلیتهای خودرابه محک تجربه گذاشته باشند وچنانچه افرادی بااستفاده ازنام ونشان بهم زده حتی بنام فعال سیاسی یاحقوق بشری بخواهند بدون اینکه توان اجرایی لازم رادرخودداشته باشند مسئولیتی رادردولت سایبری تقبل نمایند این امرخیانت به مبارزات مردم ونسل حاضروعملا آب به آسیاب رژیم ریختن است لذا درپایان این بحث مجددا تاکید می گردد که دراین بخش صرفاتوانایی های اجرایی ومدیریتی دردوجنبه سلبی(تخریب رژیم حاکم) وایجابی( تدوین برنامه آلترناتیو) درحوزه های تخصصی اعم ازاموراقتصادی، سیاسی، صنعتی، آموزشی، ارتباطات، بازرگانی، نظامی واطلاعاتی و…)موردنیازب


سابعا: برخی روشنفکران فاقد تجربه مدیریت اجرایی که متاسفانه ناآگاهانه طی سه دهه گذشته باعملکرد ومواضع نظری یاسیاسی خودبیشتربه تحکیم رژیم کمک کرده اند تا تضعیف آن وعلیرغم تجربیات شکست خورده قبلی بازهم برنظرات وروشهای قدیمی خود اصرارورزیده ومواردی ازقبیل لزوم گفتگوومذاکره طولانی جهت رسیدن به توافق ویا مصالحه تاکتیکی بروی اصول موردنظرخودرا درقالب نهایی تشکیل مجمع یاکنگره ملی بعنوان شرط اولیه هرگونه سازماندهی عنوان می کنند

طی این سالها بارها وبارها وهمراه بافرازوفرودهای جنبش های اصلاحی درایران نشستهایی صورت گرفته ولی عملا نیزاین بحثها بدلیل محدودشدن درچهارچوب نظریه وحرف ودردل به نتیجه مشخصی نرسیده است وتنها نتیجه ای که می توان ازاین گردهمایی هااستنتاج کرد اینست که بدلیل فقدان یک مرجع مرضی الطرفین که ازنظرشخصیتی ماوراء کادرهای موجودباشد آمادگی این گروهها ورهبران آنهاجهت مصالحه بروی منافع ملی کشورمقدورنمی باشد ازآنجاییکه کلیه گروههای وسازمانهای سیاسی موجود مدعی برخورداری ازبیشترین صلاحیت برای اداره اپوزیسیون ودولت جایگزین می باشند وهریک نیزدلایلی برای مشروعیت وتوانایی های خوددارند (از سلطنت طلبان ورضاپهلوی گرفته تامشروطه خواهان، ملی گرایان، بنی صدر، رجوی، هاشمی، خاتمی وموسوی ودیگران) لذا درصحنه عمل شاهد وضعیتی گردیده ایم که درمثل می گویندToo many chief, No Indian یعنی همه ادعای رهبری دارند ودرعمل مردم رابه حال خود رهاکرده اند بدیهی است که این هرج ومرج وبی اعتقادی مدعیان دموکراسی برای کشورنمی تواند ازچشمان تیربین آخوندهای حاکم و عناصرهمراه آنان بدورمانده باشد وبهمین دلیل نیزبرخلاف تصوربرخی رژیم بابرخورداری ازسه دهه کارکارشناسی بخوبی ازضعف وقوت اپوزیسیون خودآگاه وبسیاری ازموضعگیریها واقدامات آنرانه تنها خطری جدی برای خود نمی داندبلکه ازآن برای اثبات حقانیت خود یاتوجیه سرکوب مخالفان استفاده می کند.


ثامنا: اکنون بااجرای طرح حذف سوبسیدهای نفتی ازحاملهای انرژی وسفره مردم مقدمات پیوستن طبقات پایین دستی به طبقه متوسط بعنوان ارتش دموکراسی که طی اینمدت بیشترین فشارها راتحمل کرده است فراهم گردیده است وصحنه کشورتاچندماه دیگرکه پیامدهای اجرای طرح خودرانشان می دهد آبستن حوادثی خواهدشد که اگراپوزیسیون جداازتقسیم بندیهای واقعی یاموهومی (نظیرداخل وخارج ازکشور یاسکولاروغیرسکولار، معتقدبه نابودی رژیم یااصلاح ساختاری آن و…) اقدام به ایجادسازمان مناسب خودراننماید این فرصت نیزازدست رفته وکشوردچارشورشهای کوروغیرقابل کنترل خواهدشد که نه تنها زبانه های آتش آن دامان رژیم راخواهدگرفت بلکه دودآن به چشم اپوزیسیون غیرعامل نیزخواهدرفت

براساس موارد فوق انتظارمی رود رهبران داخل وخارج کشورهرچه سریعترنسبت به تشکیل دولت سایبری ومعرفی کابینه ای موقت که بالغ بر30 نفرازگرایش های مختلف خواهندبود اقدام نموده واین فضارانیزایجادنمایند که با کاندیداتوری وپیوستن افراد اجرایی صالحتری به کابینه سایبری هرشش ماه امکان بازنگری درترکیب این کابینه وجوددارد واضح است که تنهاملاک موردنظرتمام گروههای سیاسی درمعرفی افراد تجارب اجرایی آنها وقدرت شتاب بخشی این کادرها به امورخواهدبود


اینجانب درگام بعدی برای عینیت بخشیدن به طرح فوق درنظردارم باجمع آوری نظرات دوستان موجود درشبکه مجازی فعلی اولین کابینه سایبری رابه رهبران اپوزیسیون درداخل وخارج کشورپیشنهادنموده وخود اولین فرددرپیشقدمی فرآیندی باشم که نهایتابه تشکیل دولت سایبری مردم ایران خواهد انجامید خاصیت چنین امری این خواهدبود که رهبری جمعی جنبش مردم ایران شکل واقعی بخودگرفته وچنانچه رهبران فعلی به هردلیل توان ادامه راه پرخطرمبارزه جهت دگرگونی عمیق درنظام سیاسی موجودرانداشته باشند دولت سایبری مستقل ازآنان راه خودراادامه خواهدداد.