• June 18, 2010

جنبش سبزیک تحلیل نو

جنبش سبزیک تحلیل نو

جنبش سبزیک تحلیل نو 150 150 شوالیه پارسی
اینروزهایکی ازسوالات جدی مردم ایران، جامعه جهانی وطرفداران جنبش سبزاینست که جنبش روبه کجامیرود ؟ آیاحاکمیت توانسته است آنراسرکوب یا تحت کنترل درآورد؟ آیاجنبش زنده وهمچنان باهمان شتاب نخستین روبه جلوست؟ آیا ترکیب طرفداران ومخالفان آن همان ترکیب زمان پیدایش آن است؟ آیاسرنوشت جنبش باسرنوشت موسوی وکروبی گره خورده است وباعقب نشینی یادستگیری یاکندشدن آهنگ حرکت آنها ضرباهنگ جنبش تغییرمی یابد؟ و…
مابرای پاسخ به این سوال یامجموعه سوالات ابتدا بایدخاستگاه استراتژیک وتاکتیکی جنبش راموردتوجه قراربدهیم تابتوانیم تصویری ازمسیرآینده وهدف وسرعت تحولات بدست بیاوریم
دراینکه ریشه جنبش درمبارزات آزادیخواهانه مردم طی یکصدسال اخیرداردکه براثرسرکوب توسط دولتهای وقت به محاق رفته وسپس ازمیان خاکسترظاهری استبداد مجدداققنوس وار پرمی کشدکوچکترین تردیدی وجودنداردنگاهی به جنبش مشروطیت وتحولات ادوارمختلف ازرضاشاه ومحمدرضاشاه گرفته تاخمینی وخامنه ای نشان می دهداین جنبش هاسرکوب شدنی نیستند وجنبش سبزامتدادطبیعی جنبش اصلاح طلبی ایران ازجمله دوره محمدخاتمی است
امادلیل اوجگیری جنبش سبزورهبریت سمبولیک آن که به نقطه آغازین آن درخرداد 88 برمی گردد ازنظرنگارنده ریشه دردوسوء محاسبه استراتژیک هم ازسوی حاکمیت وهم ازسوی جنبش داشت
اشتباه حاکمیت براین امراستواربود که تصورمی کردچون کاندیداهای ریاست جمهوری ازنیروهای درون نظام بوده وضمن پایبندی به قانون دارای پتانسیل مخالفت جدی بارای ونظرولی فقیه وشخص خامنه ای راندارندبنابراین درصورت دستکاری درآراء مردم هیچ مشکل اساسی پیش نخواهدآمد اینکه چگونه این تصوردر کارگردانان سناریوانتصاب احمدی نژادبعنوان رییس جمهوری شکل گرفت نیزنیازی به کنکاش زیادی جهت اثبات موضوع ندارد کافیست به نحوه انتخاب ایشان دردوره اول ریاست جمهوری وی توجه کنید که ابتدا درمرحله اول باحربه هاشمی کروبی راکه تنهاساعتی بخواب رفته بود ازدورخارج کردند وسپس بااستفاده ازرانت رهبری نیزخود هاشمی رابعنوان بازنده انتخابات اعلام کردند
ازآنجاییکه هردوکاندیدای حذف شده اجرای عدالت رابه آخرت واگذارکردند وازسوی دیگربرتعهد وتقید خودبه ولی فقیه بعنوان فصل الخطاب صحه می گذاشتند طبیعی بودکه بحران خاصی هم درعمل مشابه درخرداد88 روی ندهد ویادرصورت مواجه شدن بامخالفتها بایک خطابه نمازجمعه وتهدید مخالفان به اخراج ازصف وابستگی به نظام توسط رهبری همه مسائل حل شود
درسمت جنبش نیزهمواره این ذهنیت قرارداشت که رهبری نظام درصورت شرکت حداکثری مردم درانتخابات توان تقلب گسترده در آراء مردم درحد 20-10 میلیون رانخواهدداشت آنها ظرفیت تقلب راحداکثردرحد5- 4 میلیون رای پیش بینی می کردند

این دوسوء محاسبه ازسوی هردوطرف منجربه چالشی بحرانی گردید که بدلیل ایستادگی طرفین برمواضع خود توان بالقوه جنبش اصلاح طلبی ایران راتحت عنوان جنبش سبزبه فعلیت درآوردجنبشی که درزیرپوست انتخابات ورای خود آزادیهای بغارت رفته ازدوره قبل راطلب می کرد اینبارعلاوه برآنها شاهدغارت شوک آور آرای خودنیزبود. بدینسان جنبش باشعار” رای من کو؟” شکل گرفت این شعارازروزشنبه 23 خرداد تاروزجمعه 29 علیرغم دستگیریهای گسترده، سرکوبها وتلفات جانی مردم استراتژی جنبش بوده وامری بیشترازآن مدنظرمردم نبود ولی ازروزجمعه باموضعگیری خامنه ای وتهدید مستقیم سران ومردم این جنبش واردفازدیگری گردیدکه بنظرمی رسد سرنوشت نظام ورهبری راباخودگره زده است امری که تاهم اکنون نیزادامه دارد
پس ازاین مرحله بود که دیگرشعاررای من کو؟ به فراموشی سپرده شد وجای آنراشعارهای”مرگ بردیکتاتور”، “مرگ برخامنه ای”، “مرگ براصل ولایت فقیه”، ” استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی” و”نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” گرفت

بعدهابااوج گیری مبارزات وتداوم آن ازجمله تظاهرات روزقدس که باتکرارهمان شعارهاهمراه می شد سران جنبش تصمیم به حفظ آن دریک چهارچوب کنترل شده گرفتندکه نقطه شروع آنرامی توان بیانیه 11 موسوی درشهریورذکرکرد ولی بازهم باشروع بازگشایی دانشگاه ومراسمهای 13 آبان و16 آذرماه چهارچوبهای فوق عملا بدلیل شدت سرکوبهاشکسته می شد وجنبش عملا راهی رامی رفت که فراترازشعارهای رسمی سران آن بود