• May 12, 2010

سرداران واقعی وبی نام ونشان ایران

سرداران واقعی وبی نام ونشان ایران

سرداران واقعی وبی نام ونشان ایران 150 150 شوالیه پارسی


چندروزپیش شنیدم که جنازه یکی ازفرماندهان همرزم شهیدم علی هاشمی فرمانده قرارگاه نصرت وسپاه ششم کشف وبه ایران حمل شده است

برخی میراث خواران جنگ وسرداران جعلی امنیتی که به قول سردارمحمدباقرقالیباف حتی پای شان به جبهه ها هم نرسیده بود واینک نیزالقاب وعناوین ونشانهای دهن پرکنی چون سردارسپاه وجنگ رایدک می کشند یکباره خوابنماشده وبابرگزاری مراسم تشریفاتی و اختصاص عناوینی چون سرلشکری برای آن مجاهد راه وطن درصدد مصادره افتخارات شهیدعلی هاشمی بنام خودهستند

ازآنجاییکه اینروزها حاکمیت شدیدا درخصوص مساله قومیتها نیازبه تبلیغات دارد ماجرای ملیت عرب علی هاشمی بزرگنمایی شده وظاهرا حاکمیت فرمانده علی هاشمی راسوژه خوبی برای نمایشات خود یافته ضمن آنکه هنوز درراستای سناریوی دفن جنازه شهدادر مراکزبقول آنهافتنه وازجمله دانشگاههاعلی هاشمی برگه خوبی برای بازی کردن دراین میدان می باشد

دراین میان دوتن ازفرماندهان ارشدسابق سپاه که دارای سابقه سمپاتی به اصلاح طلبان وجنبش سبزهستند یعنی دریابان علی شمخانی و دکترحسین علایی اقدام به افشاگری های کرده که درنوع بی نظیروبرای اولین بارسیستم حاکم برسپاه ومیراث خواران جنگ را به چالش کشیده اند

قبل ازپرداختن به اصل مطلب ونکات مطرح شده درمصاحبه وپیامهای امرای فوق ذکردونکته راضروری می دانم

نکته اول اینکه جنگ ایران وعراق درسه مقطع به بن بست رسید وسه فرمانده درخروج ایران ازاین وضعیت هاموثربودند مقطع ابتدایی جنگ که شهیدحسن باقری (افشردی) باطراحی عملیات ظفرمند فتح المبین وبیت المقدس درسالهای اولیه جنگ پیروزهای بزرگی رارقم زده وارتش عراق به پشت مرزهای خودعقب راند مقطع دوم که شهیدعلی هاشمی باآماده سازی منطقه هورالهویزه توانست ایده وطرح عملیات درهورجهت قطع راه مواصلاتی بغداد-بصره رابه فرماندهی کل سپاه پیشنهادنمایدگرچه این ایده وطراحی اولیه درمرحله طراحی نهایی واجرای عملیات با عدم موفقیت کامل همراه شده ونهایتابه عقب نشینی ایران ازمواضع فتح شده انجامید ومقطع سوم که پس ازشکست عملیات بدرتوسط یکی از فرماندهان گمنام ودرقیدحیات ارائه ووی توانست با آماده سازی منطقه شبه جزیره فاوجنگ رانه تنهاازبن بست خارج بلکه باتصرف آن منطقه وتهدیدبصره بعنوان بزرگترین شهرعراق پس ازبغدادبهترین شرایط رابرای رهبران کشوردرخصوص تحمیل صلح به دولت عراق فراهم آورد

هرسه فرمانده فوق هیچگونه تعهدحرفه ای به سپاه ونیروهای مسلح کشورنداشته صرف پوشیدن یونیفرم نظامی دردوران جنگ دلیل وابستگی آنهابه سپاه نمی باشد وحتی فرمانده درقیدحیات که ایران تصرف شبه جزیره فاو وبرخی عملیات دیگررامرهون ایده هاوطرحهای اوست به خارج مهاجرت ودرگمنامی زندگی می کند

نکته دوم اینکه حاکمان مسلط برکشورعلیرغم گذشت دو دهه ازپایان جنگ باپنهان کاری مطلق وعدم اعلام نام وموقعیت فرماندهان موثردر عملیاتهای نظامی طی 8 سال جنگ ایران وعراق عملا شرایطی رابوجودآورده اند تابتوانندهرسردارجعلی رابعنوان فرمانده برسرواحدهای نظامی مستقرنمایند

این فرماندهان تازه به دوران رسیده باگرایش امنیتی نه تنهاهیچ سابقه مشخصی جزپلکیدن دربیت رهبری یامرکزحفاظت اطلاعات و نمایندگیهای ولایت فقیه درنیروهای مسلح نداشته بلکه بامجیزگویی وتقلید میمون وارازمواضع سیاسی دیکته شده ازبالا زمینه ارتقاء و انتصاب خودرادرپستهای حساس فراهم وبرهمین اساس نیزنظامیان مشابه باخودرادرسیستم نظامی کشورپروبال وارتقاء می دهند یکی ازاهداف اساسی این فرماندهان تزریقی رقیق ترکردن نقش فرماندهان واقعی وموثردرجنگ وجبهه های دفاع ازمیهن بوده تامردم جذب این فرماندهان که ازوجهه خوبی برخورداروبه پاکدامنی اشتهاردارند نشوند وبالاخص باتشویقهای دولتی وبرگزاری مراسمهای تبلیغاتی و تشریفاتی به سراغ کسانی بروندکه مطلوب رهبری وباندکودتاچی همراه هستند

متاسفانه بدلیل عدم دسترسی آحادملت به اسنادجنگ ونشان دادن موردی قرارگاه فرماندهی مرکزی دردوران جنگ ازصداوسیما مردم صرفا چهره کسانی نظیرمحسن رضایی یارحیم صفوی وصیادشیرازی رابعنوان فرماندهان جنگ شناخته شده درحالیکه همانطوریکه گفته شد نقش سه فرمانده اصلی ودرسه مقطع حساس وحتی بیوگرافی مختصری ازآنان (بجزشهیدحسن باقری) ازآنان درآرشیوهای جنگ وجودندارد وآنان درگمنامی مطلق بسرمی برند

دراین خصوص دریابان شمخانی می گوید:

شايدچندان آسان نباشد كه بگويم همه افتخارات جنگ ازآن سرداران نيست وسرداران شهيد جنگ هم محدود به سرداران شهيد مشهورنيست.

ودرخصوص سرداران غیرمشهوراضافه می کند

“چه بسيارگمنامان غيرسرداري كه لحظات حضورشان درجبهه‌هاي جنگ تحميلي افتخارات ماندگاري را رقم زده واينها بيشترازديگران مي‌ توانند تعريف “اسوه” به مفهوم تكرارپذيري را داشته باشند وهم سرداران بي‌نام ونشاني درطول وعرض جبهه‌هاي نبرد ستارگان پرفروغي بودند كه امروزمتناسب با منزلت جهادي‌شان نام ونشان درخوري ندارند”.

شمخانی علاوه برسکوت برخی ازفرماندهان مهمترین دلیل گمنام ماندن برخی ازسرداران جنگ رااینگونه توضیح می دهد:

برخورد تبعيض‌آميزاصحاب امكانات به دليل روابط عاطفي خاص با برخي شهداء وياعدم اطلاع وناآگاهي ويا تجليل به منظورجبران جفا منجربه پديدارشدن اين صحنه‌ها شده است “.

وی درجایی دیگرباافشاء سیاست مزورانه حاکمیت که ازطرح انسانهای خوب درجامعه مگرپس ازاطمینان ازمرگ وبی خطری آنهابرای حکومت پرهیزمی کند یک سوال بزرگ رادرپیش مخاطبین مصاحبه یاپیام خودقرارداده می گوید:

” چرا ماعادت كرده‌ايم به اين كه مرده بد وزنده خوب نداشته باشيم

وی بااشاره به موردمشخص سردارعلی هاشمی بالحن اعتراضی بازهم به کسانی که وی آنهارااصحاب امکانات می نامد اشاره کرده می گوید:

” نوع شهادت ايشان و20 سال گمنامي پس ازخاتمه جنگ تاكنون ازاوشخصيت ممتازومتمايزي مي‌سازد كه سكوت ما را بايد بشكند واصحاب امكانات رابه سمت شاخص‌های گمنامان به تحرك وا بدارد

دکترحسین علایی فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه وقرارگاه عملیاتی نوح درزمان جنگ تحمیلی درمقاله ای تحت عنوان ” رازسکوت 20 ساله درخصوص سردارعلی هاشمی” ضمن تجلیل ازنقش علی هاشمی درصدد توجیه تاخیربیست ساله درمعرفی شهیدعلی هاشمی فرمانده قرارگاه نصرت برآمده و بااستنادبه یک امرکاملا خلاف منطق دلیل آنرا احتمال زنده بودن فرمانده علی هاشمی واسارت بدست نیروهای عراقی ذکرکرده است!!وی دراین خصوص گفته است

” درموردعلت عدم معرفی سردارعلی هاشمی طی سالهای پس ازجنگ نیزگفت: تاسالیان درازی که صدام برمسند قدرت بود انتظارداشتیم که علی هاشمی زنده ازچنگال رژیم بعث عراق آزاد شودچون مشخص نبود که پس ازمفقودشدن چه سرنوشتی راپیداکرده است. ابهام در مورد شهادت یا زنده بودن علی هاشمی باعث شد که خانواده ایشان وهم سپاه علاقه ای به مطرح کردن ایشان نداشته باشند تا درصورت زنده بودن رژیم بعث عراق مانع آزادی وی نشود ویا با طرح شهادت وی درصورت زنده بودن صدام اورا به شهادت نرساند. اما پس از سقوط رژیم بعث عراق ودرپی تفحصهایی که انجام شد احتمال شهادت علی هاشمی قوت گرفت وهم اکنون پیکرمطهرایشان به آغوش میهن بازگشته است.

اظهارات فوق بهیچوجه به اقناع فرماندهان وحتی عناصررده میانی سپاهی که بدنه جنبش سبزراتشکیل می دهند نبوده زیرا اولا همیشه اسامی فرماندهان ارشدبادرجه نظامی آنهابه مقامات صلیب سرخ جهانی وارتش عراق اعلام می گردید زیرااین امرباعث متوجه شدن مسئولیت طرف مقابل وحفاظت بیشترازآنان می گردد که بعنوان مثال به مورداسارت حاج احمدمتوسلیان فرمانده سپاه لبنان توسط فالانژیستها وانتقال وی به اسرائیل درسال 1982 می توان اشاره کرد

ثانیا حتی چنانچه چنین استدلال بی اساسی تازمان برپایی حکومت بعثی درعراق وتحت ریاست صدام حسین وجودداشته باشد اکنون که 7 سال ازسرنگونی رژیم حاکم برعراق بدست نیروهای آمریکایی گذشته وحاکمیت دراختیارنیروهای شیعی وابسته به ایران بوده است چرا نامی ازسردارعلی هاشمی برده نشده وبه یکباره باپیداشدن جسدوی فرماندهی کودتاچی سپاه فرصت طلبانه تصمیم به طرح موقعیت بالای ایشان درجنگ می گیرد .

برای آشنایی بانقش سردارگمنام علی هاشمی درجنگ فرمانده ارشدجنگ دریابان شمخانی وی رااینگونه توصیف کرده است:

مشهورسازی هورگمنام، آماده‌سازي آن، شناسايي آن، تمهيد مقدمات لازم براي غلبه برمزيت‌هاي دشمن با رعايت غافلگيري، ناكارآمد سازي قدرت آتش دشمن (ادارات و توپخانه) وناممكن‌سازي بكارگيري قدرت زرهي وكم‌تاثيرسازي قدرت برترهوايي دشمن نكات چهارگانه‌اي است كه درفعاليت توأم با سكوت، قرارگاه سري نصرت توسط علي هاشمي با هدايت فرماندهي كل سپاه برادرمحسن رضايي رقم زده شد

ودکترحسین علایی درتاییدسخنان دریابان شمخانی می گوید:

” شهیدعلی ه
اشمی دردوران دفاع مقدس توانست قرارگاه نصرت رادرمنطقه هورالهویزه راه اندازی کند وبا مطالعات وتحقیقاتی که ازاین منطقه داشت شرایطی رافراهم کردکه پس ازچندعملیات ناموفقی که ایران درجبهه داشت شرایط جبهه ها را به نفع کشورتغییردهد”

ومی افزاید:

” درشرایطی که عملیاتهای نظامی ایران به بن بست رسیده بود قرارگاه نصرت توانست منطقه هورالهویزه وجزایرمجنون را برای عملیات آماده کند.

وبازعلایی تاکیدمی کند:

شهیدعلی هاشمی وهمراهانش درقرارگاه نصرت کاربزرگی را انجام دادند ویکی ازعملیاتهای بزرگ جنگ درسوم اسفند سال 62 دراین منطقه به اجرا درآمد که نام “خیبر” را به خود گرفت ودرسال بعد (63) نیزعملیات دیگری دراین منطقه به نام”بدر” انجام شد. درواقع یکی ازجبهه های فعال عملیاتی ایران علیه رژیم بعث عراق منطقه هورالهویزه بود که شهید علی هاشمی آن را طراحی کرد

باتوجه به اظهارات وشهادتهای فوق ازسوی دوتن ازفرماندهان اصلی سپاه وجنگ درخصوص نقش فرمانده علی هاشمی اکنون این رهبران کشوروحاکمیت هستند که باید به این سوال پاسخ بدهند که فرماندهان طراح عملیات جنگی بغیرازفرماندهان سیاسی سپاه که درتصاویر تلویزیونی دیده می شوند چه کسانی بودند؟ چراپس ازگذشت 20 سال هنوزمردم ایران حق ندارند به ابتدایی ترین اطلاعات درموردجنگ وسرنوشت عملیاتهای صورت گرفته ازجمله فرماندهان آنهادسترسی داشته باشند؟ چرادرحالیکه درتمام کشورها قهرمانان موثردرجنگ و نبردهای سرنوشت ساز به مردم معرفی واز آنهاتجلیل به عمل می آِید درایران این سرداران اصلی اداره کننده جنگ بااقدامات حفاظتی و امنیتی شدید گمنام نگه داشته شده وصرفابراساس نظرحاکمیت برخی فرماندهان وابسته به باندهای مافیایی وکودتاچی بعنوان سرداران جنگ وجبهه دررسانه های تبلیغ می شوند