مرکز اسناد انقلاب اسلامي: همین الآن هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینكه معروف نیستند كسی حرفشان را گوش نمی كند.
زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی كسی حرفمان را گوش نمی كرد…
همانطور كه آن زمان افرادی با شیوه فكری ما مخالف بودند و همه میگفتند كه این مطالب را نباید بگویی، معتقد بودم كه درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم…
همین الآن افرادی برای بعضی وزارتخانه ها كاندیدا هستند كه به اعتقاد من خط فكریشان درست نیست ولی متاسفانه نمیتوانم كاری كنم.
فقط میتوانم به اندازه یك رأی مخالف به آنها بدهم، كار دیگری نمیتوانم بكنم.
یكی از نمونه هایش را كه میتوانم به شما بگویم و آن هم آقای موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی.
اعتقادم بر این است كه خط فكری او، خط فكری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است.
البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فكریش همان است و اگر رجوع كنید به روزنامه میبینید كه در خیلی از جاها این خط مشی را طی می كند.
موضعگیریهای روزنامه در بعضی از موارد، كم و بیش موضعگیریهای روزنامه امت (منظور روزنامه دكترپیمان) است.
به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ میكند اما حتی یك خط، خوب دقت كنید، حتی یك خط در مورد آیت الله كاشانی نمینویسد.
بروید روزنامههای آن زمان را ببینید.
اگر شما یك خط در روزنامه، قبل از سالگرد آیت الله كاشانی، بعد از سالگرد آیت الله كاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض میكنم.
بعد از اینكه آقای فلسفی در نماز جمعه علیه مصدق صحبت كرد، مقاله علیه آقای فلسفی را كدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق.
سرمقالهای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را كوبید به این بهانه كه اینها اختلاف انگیز است.
یك شب كه من در حزب صحبت كردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع كند.
گفت ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینكه ما نمیخواهیم شیوههای آناكرونیستیكی را در ایران دوباره ایجاد كنیم.
البته لفظ را اشتباه به كار می برد، ولی من آن برداشتی را كه او از این لغت داشت حالا میگویم والا معنایش این نیست.
برداشتش این بود كه شیوههای آناكرونیستیكی یعنی اینكه ما یك چیزی را كه در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق كنیم بر تاریخ فعلی.
مثلا اگر یك كاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الآن هم یك كاشانی و مصدق طراحی كنیم.
برداشتش از این لغت این بود.
اخیراً كه امام در مورد مصدق این صحبتها را كرد و گفت كه او هم مسلم نبود و اینها تفالههای او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش میگوید اینها مثل مصدق میخواهند رفراندم انجام دهند و این اندازه مصدق را میكوبد و آن تجلیل را از آیت الله كاشانی می كند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم كه برخلاف آن دیدی كه شما داشتید، امام هم مثل اینكه آناكرونیستیكی فكر می كند.
البته ایشان سابقههای قبلی هم در گروههای منفی داشته است. از جمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان و سامی1 و او همه در گروه نخشب2 بودند، بعد از آنجا جدا شدند، پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست كرد، سامی گروه جاما را درست كرد و ایشان هم به ظاهر می گوید كه من مستقل هستم، ولی در واقع همان شیوه فكری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه [جمهوری اسلامی] هم همین شیوه فكری را اعمال كرده است…
علاوه بر موضعگیری ایشان من موضعگیری خانمش را هم نمی پسندم.
نظر من نیست نظر اسلام است. یك مشت مزخرفاتی را بهم بافته به اسم اسلام… او هم زیاد سابقه مسلمانی ندارد اما حالا چطور شد كه مفسر قرآن شد معلوم نیست.
هر كسی در عرض یك سال مفسر قرآن می شود، مخصوصاً اینكه در جاهای مختلف هم به عنوان متفكر اسلامی با او مصاحبه میكنند!
در تلویزین میآید در مورد مسائل زن بحث می كند.
الآن با این شخصیتها چه می شود كرد؟
وقتی الان برنامه این است كه آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟
هرچه هم داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد.
مجبورم فقط یك رأی مخالف بدهم