سفرسمبلیک ماکان کاسپین نامزدنداآقاسلطان به اسرائیل وملاقات بارهبران آن کشورکه می تواندبعنوان نوعی اقدام فردی یاسازمانی بعنوان طرفداران دوستی ایران واسرائیل یا فرصت طلبانه جهت ارضاء علائق شخصی وکنجکاوی های جوانانه (نظیرکارهای حسین درخشان، امیرعباس فخرآورو…) یاواقعانوعی حرکت سیاسی جهت جلب نظرجهانیان به آنچه که درایران می گذرد تلقی گرددمنجربه بحثهایی درداخل وخارج گردید که بدلیل تاثیربردیپلماسی عمومی جنبش سبزمی بایدمورد بررسی قرارگیرد
سران جنبش درایران بدلیل فقدان استراتژی وسازمان مناسب ومحدودیتهایی که نظام برای سیستم ارتباطات آنهابابدنه جنبش ایجادکرده است باشعار” هرایرانی یک رسانه” خودراازهرقید وبندی راحت کرده اندولذاوقتی چنین تفویض اختیاری به همگان که خودرابعنوان بخشی ازآن حرکت تلقی می کنند داده شده باشد امکان خطادرآن نیزامری دورازذهن نمی باشد ولی حرکت ماکان کاسپین بعنوان یک مدل یانمونه دربخش تبلیغات خارجی عملا ازدومنظرقابل بررسی است
اول اینکه سیاست خارجی جنبش سبزبه مناقشه اعراب واسرائیل به چه صورت می نگرد ما درپی آن نیستیم که دراین وجیزه سیاست خارجی جنبش رادراین خصوص تبیین نماییم ولی نگاهی به بیشینه مواضع اصلاح طلبان دراین خصوص که بخشی ازآن رادردفاعیات عبدالله نوری دردادگاه وی شاهدبودیم معطوف به همین مساله بودکه درقبال مساله فلسطین ایرانیان مایل نیستند که حاکمیت بجای مشی صلح طلیی بین طرفین بعنوان آتش بیارمعرکه عمل نمایدوعلاوه برآسیب به مردم فلسطین خودرادرجامعه جهانی نیزدرانزواقراردهد نگاهی به یادداشتهای دکتراحمدزیدآبادی ودیگرعزیزان نیزمویدهمین امراست شاید بدون دلیل نبودکه مردم ایران دراولین حرکت خودپس ازشعار”رای من کو” شعار” نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران” رابعنوان یک شعارخودجوش برگزیدند شعاری که ازسوی حاکمیت ساختارشکن قلمدادگردید
لذابحث بیطرفی جنبش سبزدرقبال مساله اعراب -اسرائیل یک بحث کاملا پخته وبالاخره بایستی روزی روزگاری ازیک نقطه شروع می شدچه کسی تعیین می کندکه نماینده برگزیده یا خودخوانده جنبش سبزدراین خط شکنی چه کسی باشد؟ مگرآقای عباس عبدی یکی ازدانشجویان پیروخط امام وگروگان گیرسابق که باباری روزن یکی ازگروگانهای سابق آمریکایی درپاریس برای شکستن یخ روابط دوکشوربه گفتگونشستنددارای نمایندگی ازسوی دولتهای اصلاح طلب خاتمی ودموکرات کلینتون بودند؟ ومگرآقای محسن مخملباف که درپارلمان اروپا برای حمایت ازمبارزات مردم ایران حضوربهم رساند نماینده انتخابی جنبش سبزیاسران آن درداخل کشوربود؟ مگرآقایانی نظیرعلی افشاری واکبرعطری که درکنگره آمریکاحاضرشده وازخواستهای بحق مردم ایران دفاع کردند باآراء مردم برای اینکارانتخاب شده بودند؟ مگرآقایان جرسی ها یاپنج تن آل عباء که خودراتلویحااتاق فکرجنبش سبزخواندندنمایندگان جنبش سبزهستند؟ مگرآقای محسن سازگاراکه دعوت به آکسیون نهایی یاشبه نهایی در22 بهمن می کندنماینده جنبش سبزاست؟ مگرشهبانوفرح پهلوی و شاهزاده رضاپهلوی دارای نمایندگی ازجنبش سبزمی باشند که برای حمایت ازآن پیام صادرمی کنند؟ مگرسایرشخصیتهاوافرادی که هیچ سنخیتی فکری باهم نداشته ازگوگوش وابی خواننده گرفته تااکبرگنجی ژورنالیست وسایرگروههایی که علیرغم هیچگونه ارتباط
یا اعتقادی به شعارسران جنبش سبزدرایران امروزبابستن یک نوارویاشال وکلاه سبزخودراپیرووعضوجنبش سبزمی نامندنمایندگان انتخابی جنبش سبزهستندکه عملکردآنها نوعی اعلام نظررسمی ازسوی جنبش تلقی شود؟
بحث دوم شناسایی دین یهودوکشوراسرائیل بعنوان تنهاکشوریهودی جهان می باشد درخصوص دین یهودکه حتی جمهوری اسلامی نیزباتمام محدودیتهای که برای پیروان برخی ادیان ومذاهب وحتی فرق شیعی ودراویش ایجادکرده است خوشبختانه کلیمیان رادرردیف شهروندان دارای حق شمرده ویک کرسی هم درمجلس به نماینده آنهاداده است ودرخصوص کشوراسرائیل بعنوان تنهاکشوریهودی وضعیتی مشابه ایران بعنوان تنهاکشورشیعی درجهان اسلام وجودداردکه دارای مخالفین جدی درداخل وخارج ازمرزهای خوداست وچنانچه کسی امری رابرخودنمی پسنددبردیگری نیزنبایدبه پسندندوقتی آقای احمدی نژاد بعنوان سمبل افراطی گری مذهبی حاکمیت خاخام های اسرائیلی راسخت درآغوش می گیرد، اسفندیاررحیم مشایی دم ازدوستی ملتهای ایران واسرائیل می زندومعاون وی درجریان یک نمایشگاه باهمتای اسرائیلی خودنرددوستی می بازد وعطاالله مهاجرانی وزیرفرهنگ خاتمی ویکی ازبنیانگذاران جرس درلندن سخت مشغول فراگیری زبان عبری است چه اشکالی داردکه کاسپین ماکان ازطرفداران دوستی ایران واسرائیل هم دیداری ازآکشورداشته باشد؟
بحث سوم حق شخصی قائل شدن برای افراداست ماایرانیها ازمنظرحسادت، خودخواهی، خودسانسوری یا فضولی وانداختن بارمسئولیت خودبه دیگران دوست داریم که نسبت به رفتاریکدیگرحساسیت نشان بدهیم والبته برای آن محمل بظاهرمنطقی هم درست می کنیم مثلامی گوییم اکنون که رژیم جنبش رابه همراهی بااستکبارمتهم می کندنباید بهانه بدست وی بدهیم انگاری که رژیم درجای حقی
نشسته است و مادرجایگاهی لرزان که هرحرکت مامی تواندبهانه بدست وی بدهدمگراین رژیم ازابتدای انقلاب جزآنچه که جرزنی می خوانندکاری هم داشته است نگاهی به سرکوب گروههای سیاسی بکنیدکه تمام آنهاباپوشش واتهام تحریک به جنگ مسلحانه یامحاربه صورت گرفت حتی گروههای مثل حزب توده واحزاب ملی ومذهبی
اگرجنبش بخواهدبااین فرض که رژیم ازاین بهانه هااستفاده می کندپیش برودبه هیچیک ازاهداف خودنرسیده وهمواره درموضع انفعال خواهدماندبعنوان مثال حاکمیت کودتاجنبش سبزرازاییده یک تهاجم سایبری ازسوی غرب ودرراس آن آمریکامی داندوبهمین دلیل هم آنراعملیانت براندازی نرم یاکودتای ناتوی فرهنگی می دانددرهمین مقطع ازسوی برخی ازافراد که خودراعضوجنبش می دانندنظیرخانم حقیقت جوازدولت آمریکادرخواست می شودبجای تمرکزبروی مباحث هسته ای ازجنبش سبزحمایت تکنیکی درزمینه سایبرنتیک بشودو متعاقب آن کنگره آمریکااقدام به رفع تحریم نرم افزاری ایران می کندکه عملا نوعی تاییدمواضع رژیم درحمایت آمریکاازجنبش سبزاست آیابااین توضیحات واضحات می توان مواضع خانم حقیقت جونماینده دلیرسابق مجلس رازیرسوال برد؟
درنمونه ای دیگرتلاشهای خانم شیرین عبادی است که دائماازدولتمردان غربی وآمریکامی خواهدکه درخصوص نقض حقوق بشربه دولت ایران فشارسیاسی آورده وازجنبش مردم ایران بجای تمرکزبرگزینه نظامی ومساله اتمی حمایت کنندودرهمین ایام هم این تلاشها کاملاهمسوباسیاست خارجی آمریکابرای فشاربرایران دربحث اتمی آن می گرددآیامی توانیم دراین خصوص خانم عبادی رامتهم بکنیم که فعالیتهایش درراستای تامین منافع آمریکاتاایران بوده است؟
دریک نمونه تاکتیکی دیگردرحالیکه دولت ایران فعالین حقوق بشرایران وتکنولوژی اطلاعاتی رادرداخل کشورهدف قرارداده است
برای اتهام زنی اقدام به استفاده ازدوعکس احمدباطبی می نمایندکه دروب سایت وی بوده است یکی عکس یادگاری وی باجورج بوش ودیگری عکسی که وی رابالباس شبه نظامی ودرحال حمل اسلحه درمرزایران وعراق نشان می دهد سپس ارتش سایبری سپاه سخن ازکشف بزرگترین شبکه حقوق بشروسایبری موجوددرکشورمی کندکه ازحمایت سازمان سیا نیزبرخورداربوده ودرمجلس وصداو سیمای رژیم نمایش موفقیت برقرارمی کند انهاسپس برای اثبات ادعای خودبه فعالیتهای حقوق بشری احمدباطبی وسپس عضویت وی درصدای آمریکااشاره وباربط دادن آن عکسهای شخصی که مربوط به احوال شخصی یاشرایط خاص بوده بگونه ای القاء می کنندکه گویافعالیت حقوق بشرهمان تهاجم سایبرنتیکی بوده که نهایتابه کاخ سفیدوجورج بوش وعملیات مسلحانه برعلیه نظام ختم می شود!!
بهرحال اکنون که جنبش بدلیل سرکوب رژیم وفرهنگ خاص حاکم برگروههاوشخصیتهای سیاسی فاقدسازمان مناسب وازگرایش های فراوانی بدلیل ماهیت تکثرگرای خودبرخوردارشده است می بایستی درخصوص برخی مواردکه به مذاق بخشی ازاعضای جنبش یا گروههایی ازآن خوش نمی آید یاصحه صدربرخوردوآنرانوعی تمرین دموکراسی برای خودبدانیم وازطرفی نیرنیم نگاهی به رژیم وسوء استفاده وی ازاینگونه اختلافات طبیعی درجنبش داشته باشیم