18 اسفندسالگردشهادت سیدجمال الدین اسدآبادی مصلح بزرگ شرق وبانی روشنفکری دینی است وی حکومت مطلقه وخودکامه را بزرگترین معضل کشورهای اسلامی می دید وتمام تلاش خودرابرای آزادی ملل وآشنایی آنان باقانون مصروف نمودازوی نقل است که می گویددرغرب اسلام رادیدم امامسلمانان راندیدم ودرشرق مسلمانان رادیدم ولی اسلام راندیدم
سیدجمال عمده مشکلات شرق راناشی ازعدم پایبندی به قانون می دانست وبهمین دلیل نیزاقدام به انتشارنشریه ای بهمین نام درلندن نمود وی پیشتازدرنهضت فکری بودکه اکنون نیزمشکل بزرگ ایران وسایرکشورهای اسلامی است
مبارزه باعوام گرایی وعوام فریبی، حکومت مطلقه، جهالت ایرانی، توحش حکام، عقب ماندگی وانزوای کشورهای اسلامی ازسایرملل راوظیفه اصلی خودمی دانست که درآخرین نامه وی اززندان باب عالی آنکارابه تاریخ 9 مارچ 1897 باهم می خوانیم
دوست عزیز!
من درموقعی این نامه رابه دوست عزیزخودمی نویسم که درمحبس محبوس وازملاقات دوستان خود محرومم. نه انتظار نجات دارم ونه امید حیات، نه ازگرفتاری متألم ونه ازکشته شدن متوحش. خوشم براین حبس وخوشم براین کشته شدن. حبسم برای آزادی نوع، کشته می شوم برای زندگی قوم. ولی افسوس می خورم ازاینکه کشته های خود را ندرویدم. به آرزویی که داشتم کاملانایل نگردیدم. شمشیرشقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق را ببینم. دست جهالت فرصت نداد صدای آزادی را ازحلقوم امم مشرق بشنوم
ایکاش من تمام تخم افکارخود را درمزرعه ی مستعد افکارملت کاشته بودم.چه خوش بود تخم های بارورومفیدخود رادرزمین شوره زارسلطنت فاسد نمی نمودم. آنچه درآن مزرعه کاشتم، به نمورسیدهرچه دراین زمین کویرغرس نمودم فاسد گردید. دراین مدت هیچ یک ازتکالیف خیرخواهانه ی من، به گوش سلاطین مشرق فرونرفت. امیدواری ها به ایرانم بود. اجرزحماتم را به فراش غضب حواله کردند. باهزاران وعده ووعید به ترکیه احضارم کردند. این نوع مغلول ومقهورم نمودند
غافل ازاینکه انعدام صاحب نیت، اسباب انعدام نیت نمی شود. صفحه ی روزگار، حرف حق راضبط می کند. باری، من ازدوست گرامی خود، خواهشمندم این آخرین نامه را به نظر دوستان عزیزوهم مسلک های ایرانی من برسانید وزبانی به آن ها بگویید:شماکه میوه ی رسیده ی ایران هستید وبرای بیداری ایرانی دامن همت به کمر زده اید، ازحبس وقتال نترسید، ازجهالت ایرانی خسته نشوید، ازحرکات مذبوحانه ی سلاطین متوحش نگردید، بانهایت سرعت بکوشیدباکمال چالاکی کوشش کنید، طبیعت باشمایار است وخالق طبیعت، مددکار.سیل تجدد، به سرعت به طرف مشرق جاری است
بنیادحکومت مطلقه متعدم شدنی است. شماها تامی توانید درخرابی اساس حکومت مطلقه بکوشید، نه به قلع وقمع اشخاص. شما تا قوه دارید درنسخ عاداتی که میانه ی سعادت وایرانی سدسدید گردیده، کوشش نمایید، نه ازنیستی صاحبان عادات. هرگاه بخواهید اشخاص رامانع شوید، وقت شما تلف می گردد.اگربخواهید به صاحب عادت سعی کنید، بازآن عادت، دیگران رابرخودجلب می کند.سعی کنید موانعی راکه میانه ی الفت شما وسایر ملل واقع شده رفع نمایید. گول عوام فریبان را نخورید