بزرگداشت شهادت برادران باکری علی (ازکادرهای مرکزی مجاهدین خلق قبل ازانقلاب) ومهدی وحمید ازفرماندهان لشکرعاشورای سپاه پاسداران درششم اسفندماه بهانه ای شد تا پس ازمدتها شنیدن اخباربد ونومید کننده درخصوص عملکرد سرکوبگرانه وفساد برخی ازفرماندهان کودتاچی سپاه ازواقعیاتی امیدوارکننده درخصوص آن دسته ازفرماندهان مردمی سپاه که خودرابه حاکمیت نفروخته اندنیز یادی بشودتامردم مبارزکشورمان درجریان واقعیاتی ازاین دست قراربگیرند
طی دودهه گذشته وپس ازخاتمه جنگ که حاکمیت ودرراس آن آقای خامنه ای ازعدم احتمال بروزمناقشه ای دیگردرآینده نزدیک مطمئن گردیدند تلاشهایی جهت گماردن عناصرنزدیک به خود درسطوح بالای سپاه وهمراه بااعطای جهشی درجه ها به آنهاراسازمان دادند مهمترین ویژگی این فرماندهان جدید نزدیکی به محفل همراه رهبری وعدم برخورداری ازسابقه حضوردرجبهه وباصطلاح ستادنشینی آنهادرطی 8 سال دفاع مقدس بود
افرادی نظیرمحمدباقرذوالقدر، علی اکبراحمدیان، مرتضی رضایی، علیرضاافشار، محمدحجازی، حسین طائب، محمدرضانقدی، احمدی مقدم وعبدالمجید میراحمدی که همگی دررده جانشین فرماندهی کل سپاه(نفردوم)ویارییس ستادمشترک سپاه(نفرسوم) یافرماندهی و جانشین نیروی بسیج (نیروی پنجم سپاه) گمارده می شدندعمدتا ازهمین طیف سپاهیان بودند
دربخش ستادکل ووزارت دفاع وسایروزارتخانه های دولتی نیزافرادی نظیرفیروزآبادی، شیرازی، مصطفی محمدنجار، احمدوحیدی، صادق محصولی وسایرین نیزمتشکل ازهمین گروه ستادنشینان وفاقدهرگونه سابقه حضورجدی درجبهه های جنگ ودفاع ازکشورمی باشند
امادرجبهه مقابل سازمان فوق سردارانی چون شهیدان محمدبروجردی، داوودکریمی، مهندس مهدی وحمیدباکری، محمدابراهیم همت، احمدکاظمی ودیگران بودند که بهیچ عنوان سربرآستانه باند وبیت ولی فقیه نساییده وسابقه جبهه وجهادخودرانیزدرحدوظیفه ای ملی و اسلامی درجهت دفع تهاجم خارجی ازکشورمی دانستندوبس
آنهاجانفشانی وفداکاری خودراهیچگاه نه به رخ ملت کشیده ونه درازای آن پست ومقامی خاص راطلب کردند. این شهیدان پاسدارنه تنهاهیچ اعتقادی به رویارویی سپاه بامردم نداشتندبلکه همواره درمناقشات میان حاکمیت ومردم سمت مردم رامی گرفتندبهمین دلیل هم یکی ازحساسیتهای اصلی حاکمیت وباندهمراه آقای خامنه ای حضورفرماندهان واعضای قدیمی سپاه درسازماندهی جنبش سبزو اعتراضات می باشدکه بارهاازسوی مسئولین امنیتی واطلاعاتی کشوربصراحت بیان شده است
برخی ازمردم چنین می پندارندکه پاسداران وفرماندهان آنهامشتی انسان وحشی وبیسوادوبی اعتقادبوده که برای رضایت اربابان قدرت دست به هرجنایت وخیانتی می زنند البته این ذهنیت ازحدود یکدهه قبل که بخشی ازاعضاء سابق سپاه درجرگه اصلاح طلبان درآمدند وبرای اعتقادات خودمتحمل سختیهای بسیاری گردیدند بتدریج رنگ باخت
افرادی نظیراکبرگنجی، عمادالدین باقی، محمدرضاخاتمی، محسن میردامادی ، اکبراعلمی، محسن سازگاراوتعدادی دیگر همگی نمونه هایی ازآن دست پاسدارانی بودندکه پس ازخروج ازسپاه پنجه درپنجه حاکمیت انداخته وثابت کردند سابقه خدمتی آنهادرسپاه درزمان جنگ وقبل ویاپس ازآن هیچ ارتباطی به حاکمیت نداشته واین افرادصرفایک وظیفه انسانی وملی رابرای خدمت خود درسپاه قائل بودند
البته دردرون سازمان سپاه وتحت کنترل کودتاچیان نیزفرماندهان واعضایی بودندکه دل درگرواصلاحات داشتند دراین رابطه بعنوان مثال می توان به جلساتی که درشهرک شهید محلاتی سپاه درمینی سیتی برپامی شداستنادکردکه نهایتابادستورخامنه ای به ضرب وشتم افرادفوق، اخراج وبازنشسته کردن بانیان جلسه فوق ازسپاه ونهایتا تعطیلی آن مجلس درسال 1379 منجرگردید
دراین خصوص لازم به توضیح است که اتفاقایکی ازدلایل کینه شخصی آقای خامنه ای ازمهندس بهزادنبوی که درپشت پرده محکومیت این چریک پیرقرارداردمربوط به همین موضوع می باشد که ذکرآن خالی ازلطف نیست
درجلسه ای که رهبری باسران گروههای اصلاح طلب درسال 79 (باحضورآقایان کروبی ریاست مجلس وخاتمی رییس جمهور) داشتند ایشان باادعای اینکه ازسوی فرماندهان سپاه جهت برخوردباجریان اصلاح طلبی درفشاراست سعی برجوسازی وفریب اعضای حاضر درجلسه می نمایدودراین موقع بهزادنبوی اظهارداشته که شب قبل درشهرک شهیدمحلاتی که ویژه فرماندهان عالی سپاه است جهت سخنرانی دعوت داشته وخودمشاهده کرده است که عمده پاسداران طرفداراصلاحات هستندوی بالاخص به آراء 68% ساکنین شهرک فوق به آقای خاتمی درجریان انتخابات ریاست جمهوری استنادمی کندکه باعث افشاء دروغ ورنگ پریدگی آقای خامنه ای نزدهمه افراد شرکت کننده درجلسه فوق می گردد
یکی دیگرازاین مواردداستان برکناری سردارمهندس حسین علایی ازریاست ستادمشترک سپاه وگماردن یکی ازسرسپردگان خودیعنی علی اکبر احمدیان بجای وی می باشدکه هم اکنون ریاست دفترمطالعات استراتژیک سپاه رابعهده داشته وازاصلی ترین مهره های کودتاچیان سپاهی است
مهندس حسین علایی درجریان قتلهایی زنجیره ای که عده ای ازاعضای سپاه نظیرعمادالدین باقی درزمره افشاء کنندگان آن جنایت در آمده بودند ازروشهای اقناعی استفاده وبرخوردهای بسیارمنطقی هم بادیگران دراین خصوص داشت بهمین دلیل نیزبراساس گزارشاتی که باند کودتاگران، حفاظت اطلاعات ونمایندگی ولی فقیه درسپاه به آقای خامنه ای داده بودندرهبری شخصادستوربرکناری واخراج وی ازسپاه راصادرنمودولی دریادارعلی شمخانی که درآنموقع وزیردفاع بودایشان رادریکی ازمدیریتهای بخش صنایع هوایی وزارت دفاع بکارگیری کرد
آقای علایی که یکی ازسخنرانان مراسم درمنزل برادران شهیدباکری بوده است خودازفارغ التحصیلان رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه تبریزبوده وبهمین دلیل هم برخی ازسایرهمرزمان شهیدباکری نظیرعبدالعلی زاده واحمدخرم وزرای کابینه خاتمی درمراسم فوق حضورداشتندوی درجلسه فوق نیزنزدسایرفرماندهان قبلی وفعلی سپاه (علی شمخانی ومحمدعلی جعفری) بامهندس موسوی بااحترام زیادومتواضعانه برخوردکرده است که قطعاخبرآن به بیت رهبری رسیده است
مهندس علایی قبلاازفرماندهان دست راستی (نزدیک به محسن رضایی) بوده که حتی درجریان تسویه برادران باکری ازسپاه ارومیه دراواسط سال 1359 نیزبنحوی دست داشت ولی ضمن وابستگی به جریان راست ازخود استقلال رایی هم داشت که بعنوان مثال می توان به شرکت وی درمراسم تشییع جنازه وحمل تابوت مهندس بازرگان ازحسنیه ارشاداشاره کردکه نگارنده خودازنزدیک شاهد آن بودم
ازنکات جالب توجه مراسم سالگردشهادت برادران باکری حضورلباس شخصی هاوگروه فشاربوده که باشعار” مرگ بر ضدولایت فقیه” و “مرگ برمنافق” برعلیه خانواده باکریها وحاضرین درجلسه فوق تجمع کرده بودند یعنی همان شعاری که سی سال قبل برعلیه خودبرادران باکری داده شده بودوبا انتساب برادران باکری به گروه امت یاگروه دکترپیمان آنهارامنافق وضدولایت فقیه می نامیدندو تنهاشهادت هردوبرادرآنهم بفاصله یکسال درعملیات خیبروبدرداغ ننگ وروسیاهی رابرای پاسدارانی نظیرصادق محصولی گذاشت که باشعارطرفداری ازولایت فقیه بدنبال غارت بیت المال، تقلب درانتخابات وحمایت ازباندکودتاچیان دست راستی درسپاه بودند
درپایان مایلم خاطره ای شخصی ازبرخوردخودباشهیدحمید باکری رابازگونمایم که بیانگرفکربازوروحیات مردمی وی وهمسرش آنهم درسالهای اوایل انقلاب بودبطوریکه دربرخوردنخست انسان احساس میکردسالهابااین خانواده آشنابوده است
دراواسط تابستان 1359 ازسوی شهیدمحمدبروجردی که درآنهنگام فرماندهی غرب کشوررابرعهده داشت جهت انجام ماموریتی عازم شمالغرب گردیدم ودرسرراه خودوهمسرم ناچاربه توقف درارومیه جهت انجام برخی اموراداری ومرتبط باسپاه ناحیه شدیم دراین هنگام شهیدحمیدباکری من وهمسرم رادرحالیکه هیچگونه آشنایی قبلی باوی وخانواده اش نداشتیم بدلی اینکه تازه ازدواج کرده بودیم به منزل خوددعوت کردواصرارمی کردکه بایددرهمانجااطراق کنیم درفردای همانروزدیدم همسرتهرانی من به زبان ترکی می گوید”من سنین چخ سوورم” وازمن میخواست معنی این جمله راازدوستان آذری خود بپرسم ووقتی معنی آنرافهمیدم متوجه شدم که همسرحمیدبوی گفته بودبه شوهرت بگوکه خیلی دوستش داری وجمله فوق را به همسرم یادداده بود
من درجریان جنگ بدلیل اینکه درقرارگاههای دیگری بغیرازقرارگاه عملیاتی که لشکرعاشوراراتحت نظرخودداشت خدمت می کردم سعادت هم نشینی بیشتربرادران فرمانده باکری راپیدانکردم ولی دائماازطریق همرزمان وهمکلاسیهای سابق آنها نظیرشهیدمهندس ابوالحسن آل اسحاق (معاون استاندارایلام درزمان جنگ) وشهیدمهندس سلیمی (ازفرماندهان بخش مهندسی جنگ)جویای احوال آنهابودم تااینکه ازشهادت پی درپی این دوبرادرفرمانده آگاه شدم
خداروح آنهاراقرین رحمت خویش بنماید
چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیرنخواهد شد. وجزء دسته سوم ماندن بسیارسخت ودشوارخواهد بود