• February 28, 2010

150 150 شوالیه پارسی

بزرگداشت شهادت برادران باکری مهدی وحمید ازفرماندهان لشکرعاشورای سپاه پاسداران بهانه ای شد تا پس ازمدتها شنیدن اخباربد ونومید کننده درخصوص عملکرد سرکوبگرانه وفساد برخی ازسپاهیان ازواقعیاتی امیدوارکننده درخصوص آن دسته ازفرماندهان مردمی سپاه که خودرابه حاکمیت نفروخته اندنیزیادی بشود تامردم مبارزکشورمان درجریان واقعیاتی ازاین دست قراربگیرند

بخش اول
طی دودهه گذشته وپس ازخاتمه جنگ که حاکمیت ودرراس آن آقای خامنه ای ازعدم احتمال بروزمناقشه ای دیگردرآینده نزدیک مطمئن گردیدند تلاشهایی جهت گماردن عناصرنزدیک به خود درسطوح بالای سپاه وهمراه بااعطای جهشی درجه ها به آنهاراسازمان دادند مهمترین ویژگی این فرماندهان جدید نزدیکی به محفل همراه رهبری وعدم برخورداری ازسابقه حضوردرجبهه وباصطلاح ستادنشینی آنهادرطی 8 سال دفاع مقدس بود
افرادی نظیرمحمدباقرذوالقدر، علی اکبراحمدیان، مرتضی رضایی، علیرضاافشار، محمدحجازی، حسین طائب، محمدرضانقدی، احمدی مقدم وعبدالمجید میراحمدی که همگی دررده جانشین فرماندهی کل سپاه(نفردوم)ویارییس ستادمشترک سپاه(نفرسوم) یافرماندهی وجانشین نیروی بسیج (نیروی پنجم سپاه) گمارده می شدندعمدتا ازهمین طیف سپاهیان می باشند
دربخش ستادکل ووزارت دفاع وسایروزارتخانه های دولتی نیزافرادی نظیرفیروزآبادی، شیرازی، مصطفی محمدنجار، احمدوحیدی، صادق محصولی وسایرین نیزهمین گروه ستادنشینان وفاقدهرگونه سابقه حضورجدی درجبهه های جنگ ودفاع ازکشورمی باشند

امادرجبهه مقابل سازمان فوق سردارانی چون شهیدان محمدبروجردی، داوودکریمی، مهندس مهدی وحمیدباکری، محمدابراهیم همت، احمدکاظمی ودیگران بودند که بهیچ عنوان سربرآستانه باند وبیت ولی فقیه نساییده وسابقه جبهه وجهادخودرانیزدرحدوظیفه ای ملی و اسلامی درجهت دفع تهاجم خارجی ازکشورمی دانستندوبس .
آنهاجانفشانی وفداکاری خودراهیچگاه نه به رخ ملت کشیده ونه درازای آن پست ومقامی خاص راطلب کردند. این شهیدان پاسدارنه تنهاهیچ اعتقادی به رویارویی سپاه بامردم نداشتندبلکه همواره درمناقشات میان حاکمیت ومردم سمت مردم رامی گرفتندبهمین دلیل هم یکی ازحساسیتهای اصلی حاکمیت وباند همراه آقای خامنه ای حضورفرماندهان واعضای قدیمی سپاه درسازماندهی جنبش سبزو اعتراضات می باشدکه بارهاازسوی مسئولین امنیتی واطلاعاتی کشوربیان شده است

بخش دوم
برخی ازمردم چنین می پندارندکه پاسداران وفرماندهان آنهامشتی انسان وحشی وبیسوادوبی اعتقادبوده که برای رضایت اربابان قدرت دست به هرجنایت وخیانتی می زنند البته این ذهنیت ازحدود یکدهه قبل که بخشی ازاعضاء سابق سپاه درجرگه اصلاح طلبان درآمدند وبرای اعتقادات خودمتحمل سختیهای بسیاری گردیدند بتدریج رنگ باخت

افرادی نظیراکبرگنجی، عمادالدین باقی، محمدرضاخاتمی، محسن میردامادی ، اکبراعلمی، محسن سازگاراوتعدادی دیگرهمگی نمونه هایی ازآن دست پاسدارانی بودندکه پس ازخروج ازسپاه پنجه درپنجه حاکمیت انداخته وثابت کردند سابقه خدمتی آنهادرسپاه درزمان جنگ وقبل ویاپس ازآن هیچ ارتباطی به حاکمیت نداشته واین افرادصرفایک وظیفه انسانی وملی رابرای خدمت خود درسپاه قائل بودند
البته دردرون سازمان سپاه وتحت کنترل کودتاچیان نیزفرماندهان واعضایی بودندکه دل درگرواصلاحات داشتند دراین رابطه بعنوان مثال می توان به جلساتی که درشهرک شهید محلاتی سپاه درمینی سیتی برپامی شداستنادکردکه نهایتابادستورخامنه ای به ضرب وشتم افرادفوق، اخراج وبازنشسته کردن بانیان جلسه فوق ازسپاه ونهایتا تعطیلی آن مجلس درسال 1379 منجرگردید
دراین خصوص لازم به توضیح است که اتفاقایکی ازدلایل کینه شخصی آقای خامنه ای ازمهندس بهزادنبوی که درپشت پرده محکومیت این چریک پیرقرارداردمربوط به همین موضوع می باشد که ذکرآن خالی ازلطف نیست
درجلسه ای که رهبری باسران گروههای اصلاح طلب درسال 79 (باحضورآقایان کروبی ریاست مجلس وخاتمی رییس جمهور) داشتند ایشان باادعای اینکه ازسوی فرماندهان سپاه جهت برخوردباجریان اصلاح طلبی درفشاراست سعی برجوسازی وفریب اعضای حاضر درجلسه می نمایدودراین موقع بهزادنبوی اظهارداشته که شب قبل درشهرک شهیدمحلاتی که ویژه فرماندهان عالی سپاه است جهت سخنرانی دعوت داشته وخودمشاهده کرده است که عمده پاسداران طرفداراصلاحات هستندوی بالاخص به آراء 68% ساکنین شهرک فوق به آقای خاتمی درجریان انتخابات ریاست جمهوری استنادمی کندکه باعث افشاء دروغ ورنگ پریدگی آقای خامنه ای نزدهمه افراد شرکت کننده درجلسه فوق می گردد
یکی دیگرازاین مواردداستان برکناری سردارمهندس حسین علایی ازریاست ستادمشترک سپاه وگماردن یکی ازسرسپردگان خودیعنی علی اکبر احمدیان بجای وی می باشدکه هم اکنون ریاست دفترمطالعات استراتژیک سپاه رابعهده داشته وازاصلی ترین مهره های کودتاچیان سپاهی است

مهندس علایی که یکی ازسخنرانان مراسم درمنزل برادران شهیدباکری بوده است ودرجلسه فوق نیزنزدسایرفرماندهان قبلی وفعلی سپاه (علی شمخانی ومحمدعلی جعفری) بامهندس موسوی ب
ااحترام زیادومتواضعانه برخوردمی کند
وی قبلاازفرماندهان دست راستی (نزدیک به محسن رضایی) بوده که حتی درجریان تسویه برادران باکری ازسپاه ارومیه دراواسط سال 1359 نیزبنحوی دست داشت ولی ضمن وابستگی به جریان راست ازخود استقلال رایی هم داشت که بعنوان مثال می توان به شرکت وی درمراسم تشییع جنازه مهندس بازرگان ازحسنیه ارشاداشاره کردکه نگارنده خودشاهد آن بودم
آقای حسین علایی درجریان قتلهایی زنجیره ای که عده ای ازاعضای سپاه نظیرعمادالدین باقی درزمره افشاء کنندگان آن جنایت درآمده بودند ازروشهای اقناعی استفاده وبرخوردهای بسیارمنطقی هم بادیگران دراین خصوص داشت بهمین دلیل هم براساس گزارشاتی که باند کودتاگران وحفاظت اطلاعات ونمایندگی ولی فقیه درسپاه به آقای خامنه ای داده بودندرهبری دستوربرکناری واخراج وی ازسپاه را صادرولی دریادارعلی شمخانی که درآنموقع وزیردفاع بودایشان رادربخش صنایع هوایی وزارت دفاع بکارگیری کردآقای علایی خود ازفارغ التحصیلان دانشگاه تبریزدررشته مهندسی مکانیک بودوبهمین دلیل بابرخی ازسایرهم دانشگاهیهای مهدی باکری نظیرعبدالعلی زاده و احمدخرم وزاری کابینه خاتمی درمراسم سالگردشهادت برادران باکری شرکت داشتند
ازنکات جالب توجه مراسم فوق حضورلباس شخصی هاوگروه فشاربوده که باشعار” مرگ برضدولایت فقیه” و “مرگ برمنافق” بر علیه خانواده باکریها وحاضرین درجلسه فوق تجمع کرده بودند یعنی همان شعاری که سی سال قبل برعلیه خودبرادران باکری داده شده بودوبا انتساب برادران باکری به گروه امت یاگروه دکترپیمان آنهارامنافق وضدولایت می نامیدندوتنهاشهادت هردو برادرآنهم بفاصله یکسال درعملیات خیبروبدرداغ ننگ وروسیاهی رابرای پاسدارانی نظیرصادق محصولی گذاشت که بازدن نقاب طرفداری ازولایت فقیه بدنبال غارت وچپاول بیت المال وتقلب درانتخابات بودند

درپایان مایلم خاطره ای شخصی ازبرخوردخودباشهیدحمید باکری رابازگونمایم که بیانگرفکربازوروحیات مردمی وی وهمسرش آنهم درسالهای اول پیروزی انقلاب بودبطوریکه دراولین برخوردانسان احساس میکردسالهابااین خانواده آشنابوده است
دراواسط تابستان 1359 ازسوی شهیدمحمدبروجردی که درآنهنگام فرماندهی غرب کشوررابرعهده داشت جهت انجام ماموریتی عازم شمالغرب گردیدم ودرسرراه خودوهمسرم ناچاربه توقف درارومیه جهت انجام برخی اموراداری ومرتبط باسپاه ناحیه شدیم دراین هنگام شهیدحمیدباکری من وهمسرم رادرحالیکه هیچگونه آشنایی قبلی باوی وخانواده اش نداشتیم بدلی اینکه تازه ازدواج کرده بودیم به منزل خودکردواصرارمی کردکه بایددرهمانجااطراق کنیم درفردای همانروزدیدم همسرفارس زبان من به زبان ترکی می گوید”من سنین چخ سوورم” وازمن میخواست معنی این جمله راازدوستان آذری خودبپرسم ووقتی معنی آنرافهمیدم متوجه شدم که همسرحمیدبوی گفته بودبه شوهرت بگوکه خیلی دوستش داری وجمله فوق رابه همسرم یادداده بود
من درجریان جنگ بدلیل اینکه درقرارگاههای دیگری بغیرازقرارگاه عملیاتی که لشکرعاشوراراتحت نظرخودداشت خدمت می کردم سعادت هم نشینی بیشتربرادران باکری راپیدانکردم ولی دائماازطریق همرزمان آنهانظیرشهیدمهندس ابوالحسن آل اسحاق (معاون استاندارایلام درزمان جنگ) وشهیدمهندس سلیمی (ازفرماندهان بخش مهندسی جنگ)جویای احوال آنهابودم تااینکه ازشهادت پی درپی این دوبرادرفرمانده آگاه شدم
خداروح آنهاراقرین رحمت خویش بنماید