• September 16, 2008

صلح یاآزادی

صلح یاآزادی

صلح یاآزادی 150 150 شوالیه پارسی
انتخاب نخبگان ايران كدامست صلح ياآزادي؟

آيابازهم روشنفكران ايراني دچاريك اشتباه تاريخي ديگرشده اند؟اشتباهاتي كه ازجنبش مشزوطه تاكنون پي درپي تداوم داشته وآخرين آن اتلاف 8 سال عمرجنبش اصلاح طلبي ايرانيان بود.اشتباهاتي كه نظيرجنبش های آزادیخواهانه واصلاح طلبانه قبل بارخودرابردوش خسته وتكيده ملت بجاي خواهدگذاشت
درخصوص ارجحيت صلح ياآزادي ونقش روشنفكران دراين امركه وجهي ديگرازموضوع ملي گرايي خاص ايرانيان است بازشكافي مختصري نشان ميدهدكه خلط مبحثي اساسي بنفع حاکمیت درجريان است ورژيم بااستفاده ازقدرت اهريمني خود شرايط سفيدوسياهي را ترسيم كرده است كه براساس آن آزاديخواهان كشوريابايدازبرنامه مشكوك اتمي رژيم تحت عنوان مخالفت باحمله نظامی وتحریم آمريكا حمايت نموده وحق وحقوق ملت رافداي اهداف نامعلوم وتحت ترفندي بنام استقلال نمايندياپيه حبس وشكنجه وتبعیدودربدری راتحت عنوان عامل دشمن به تن بمالند.
درحال حاضرومتاسفانه بدليل رسوبات فكري ناشي ازسه دهه حاكميت آخوندهابركشوروتجربه غيرقابل قياس جنگ 8 ساله عراق وايران كه نيروهاي دموكرات ايران تحت عنوان مخالفت باجنگ ياهمراهي بادشمن سركوب گرديدندعمده روشنفكران ايراني كه بايد آنهارابريدگان ازملت ناميدبراين باورندكه هرگونه فشارنظامي واقتصادي به ايران نتيجه معكوس ميدهدوموجب تعليق،سركوب مبارزات آزاديخواهانه وهرج ومرج بنفع جريانات تندروي موافق جنگ ورويارويي رافراهم خواهدآوردآنهابااين مواضع يعني قراردادن صلح درقابل آزادي عملادست رژيم رابراي ادامه سياستهاي جنگ طلبانه خارجي وسركوب گرانه داخلي بازمي گذارندوبجاي اينكه به مردم وجهانيان بگويندهرج ومرج وديكتاتوري داخلي تهاجم خارجي رارقم مي زند عكس آنرااظهارمي دارندآنهابامقايسه نسبي ايران باهمسايگان عرب خودمدعي تفاوت جدی جامعه ايراني درزمینه دموكراسي هستندوبراين اساس هرگونه تهاجم نظامي یاقدامات سختگیرانه رابي ثمروبنفع رژیم مي دانندولي درعین حال نیزهيچ راه حلي براي حذف رژيم توتاليترايران ورفع تهديدازجهان درصورت دستيابي رژيم به سلاح هسته اي ارائه نمي دهند
آنهادریافت كمكهاي مادي ومعنوي خودازغرب وآمريكاراکه تحت عناوين مختلف نظیراستفاده ازراديووتلويزيون صداي آمريكاواروپاي آزادتعریف می شود تاییدولي نوك حمله خودرانيزبه رهبران اروپاوآمريكاوسياستهاي آنهاتحت عنوان جنگ طلبي نشانه مي روند درحاليكه مامعتقديم اولاصلح پايدارازصلح موقت وآتش بس بايدتميزداده شود ثانياصلح پايداردرمقابل آزادي نيست بلكه مترادف وجزء لاينفك آن است واتفاقاشعله جنگهاهمانطوريكه درايران وعراق ديديم درديكتاتوري برآفروخته مي گردد ونه دردموكراسي ثالثادفاع ازصلح پايدارازمسيرمبارزه براي آزادي،استقلال،حق حاكميت ملي، حقوق بشروعدالت مي گذردوهرگونه تعريف ديگرازصلح مفهومي جزاستفاده ابزاري ياشكلي ازآن برعليه محتواي آن دربرنخواهدداشت
دراین خصوص لازم به توضیح است که اتفاقاكساني که استقلال دروغين ياامنيت رادرمقابل آزادي بصورت ابزاري مورداستفاده قرارداده انددربسترتاريخي محكوم به شكست بودندكه نمونه هاي آن آدلف هيتلر،ژوزف استالين وحداقل دوشاه پهلوي درداخل كشورخودمان ايران وصدام حسين بوده اندوازاينكه برخي رژيمهاي مستبدازجمله رژيم فعلي ايران نيزهمين راه رابرگزيده است جاي تاسف دارد.
كساني كه ميگويندمبارزه برعليه جنگ وتهاجم خارجي اولويت داردبرمبارزه بخاطرآزادي ملت ايران باپذيرش عملي فرضيه تقابل جنبش صلح طلبي باآزاديخواهي عملاخودازهيزم بياران جنگ محسوب مي شوندوقربانيان آن نيزخودآنان ومردمي خواهندبودكه خودرامنجي آن مي پندارندزيرارژيمي كه خودرا درجنگي سی ساله باآمريكامي داند وهم اكنون كه اپوزيسيون مخالف جنگ رامتهم به دشمني وجاده صاف كني جهت حمله به خودتلقي مي نمايدچه فرق وتوفيري رادرحمله ياعدم حمله بخودنسبت به مخالفان خودرواخواهدداشت كسانيكه كه هم اكنون حتي ازدستگيري محققان شركت كننده درسمينارهاي علمي تحت اتهام طرفداران انقلاب مخملي يابراندازي واهمه اي ندارندچرا بايدمنتظريك تهاجم خارجي بشوندكه نه تنهاهيچ ارتباطي به مخالفان آن نداشته بلكه درمخالفت با استراتژي آنان نيزبوده است!!
مادربحث ومقاله جداگانه امكان برقراري دموكراسي ياتغييرساختارسياسي يك كشورراازطريق حمله نظامي پاسخ خواهيم دادوبااشاره به نمونه هاي عيني آن درژاپن،آلمان وايتاليا واخیرادریوگسلاوی وعراق وافغانستان ثابت خواهيم كردكه اتفاقادرشرايطي مشابه وضعيت فعلي كشورايران اين امرنه تنهايك تابو نيست بلكه بهترين وموثرترين روش باكمترين هزينه براي رسيدن به دموكراسي وصلح پايدارمي باشدولي فعلاموضوع بحث مارابطه ودرواقع چالش صلح طلبي وآزاديخواهي است
همچنین ازسوی دیگراين جامعه جهاني وملت ايران است كه براساس ارزشهای جهانی وملي خودكه منافع تمامي اقشاررادربر ميگيرد بايدتصميم لازم رااتخاذكندوبديهي است هرگونه اعلام مواضع غلط ازسوي طرفين موثردردعوي اعم ازجامعه بين المللي ،ابرقدرت آمريكاويا بخش قدرتمنداپوزيسيون مي تواندموجبي جهت سوق دادن جهان ومنطقه به سمت يك بحران جدي وخانمان براندازازخارج ياداخل کشورباشد
لذادرخصوص استفاده ابزاري رژيم وبرخي ازعناصرفريب خورده اپوزيسيون ازمقوله صلح طلبي برعليه آزاديخواهي كه عملا به مفهوم تا
ييدتداوم حكومت ملاتاريستي ونقض آشكارحقوق بشردرايران است هشدارداده ومعتقديم راه صلح همان راه عدالت وحقوق بشراست ورژيمي كه به اتكاي سركوب برملت خودحكم مي راندنمي تواندبفكرمنافع ملي همان ملت باشدرابطه ملت ايران باحكومت خود فقط رابطه زندانيان بيگناه بازندانبان خويش است ونه رابطه يك موکل باوكيل خودوتازمانيكه اين رابطه درجاي صحيح خودقرارنگيرد طبيعي است كه مسئوليتي متوجه زندانيان نمي باشد
مردم واقشارنخبه درنظامهاي توتاليترفاقدهويتندوبهمين دليل هم دربرنامه اتمي سال 85 شماهمان سياست بي ترمزي رامي بينيدكه در مبارزه باجريان اصلاح طلبي سال 78 آنرامشاهده کردیدرهبران تندرودههابارطي سه دهه گذشته جريان روشنفكري ايران راآزمایش كرده وميدانندكه آنهااهل خطركردن جدی نيستندنه دلشان براي كشورمي سوزدونه براي مكتب سياسي خود، بهمين دليل چنين رژيمي دست به ترورمخالفان خودمي زندومردم كشورخودرابه سركوب وجامعه جهاني رابه استفاده ازتروريزم وسلاح هسته اي تهديدمي كندعجب شباهت عجيبي بين اظهارات افرادي نظيرژاك شيراك است كه دربحبوبه ناديده گرفتن قطعنامه شوراي امنيت توسط ايران در تعليق غني سازبقول خودشان هسته اي صلح آميزمي گفت حالا برخورداري ايران ازيكي دوتا بمب اتمي هم چيزمهمي نيست؟ ودرداخل وخارج ايران نيزافرادي از روشنفكران بودندكه تمام مشكلشان مسائل داخلي آمريكاوانگليس وجورج بوش وتوني بلربودوانگاركه رژيمي ديكتاتوركه خون70 ميليون انسان راداخل شيشه كرده است وجودندارد.
اگردنياواقعاميخواهدتصويري ازافكارعمومي ايرانيان داشته باشدكافيست يك رفراندم يانظرسنجي علمي درخصوص حمايت مردم ازتداوم فعاليتهاي هسته اي حتي به قيمت جنگ وتهاجم خارجي برگزاركندتا معلوم شوداستقلال ادعایی مشكل ايرانيان است ياآزادي زيراپاسخ نه به آن به معني پاسخ آري به آزادي خواهدبود
دراين خصوص مواضع یکی ازفکرانبارهای آمریکایی یعنی فريدام هوس جالب توجه است كه مي گويد”اگرچه مااهميت فوري ممانعت ازگسترش تسليحات اتمي ايران رامي پذيريم ولي حوزه گسترده تري كه درآن امنيت منطقه وسابقه رژيم درسركوب ملت ايران بايكديگر مرتبط مي شوندرابایدمدنظرداشته باشیم”
امامتاسفانه گروه مدعی صلح طلبي هيچگونه راه حل عملي جهت حل مشكل ايران راپيشنهادنمي كنندوعملا نوعي بي عملي راديكته مي كنندكه همان خواست قلبي رژيم براي افزايش مصونيت خوددربرابرمقاومت مدني مردم ايران وفشارهاي بين المللي است
آنهاازيكسورژيم رابدليل بحرانهاي عظيم اجتماعي،سياسي واقتصادي ضعيف وروبه افول ترسيم مي كنندوازسوي ديگرمدعييندكه تازمانيكه جمهوري اسلامي برسركاراست منطقه روي صلح وآرامش رانديده وهيچ راهي جزبرقراري دموكراسي درايران براي خلاصي ازاين وضعيت وجودندارد.
ازيكسومعتقدندحمله نظامي به ايران موجب تقويت موضع تضعيف شده رژيم وگردانندگان آن خواهدشد وازسوي ديگرمدعي عدم توانايي غرب ومقاومت داخل براي سرنگوني رژيم ولزوم ارائه يك راه حل راهبردي براي آن شده میگردند.
مهمترين امري كه دراين مواضع ضدونقيض بچشم ميخوردبي هدفي وفقدان راه حلي اجرایی درمقابل هرگونه گزينه درپيش رومي باشد آنهاحمله نظامي رانفي مي كنندمحاصره اقتصادي رابرعليه مردم مي دانندازكمكهاي مادي احتمالي جهت براندازي بيزارندوحمايتهاي معنوي راباعث دردسربيشتر آزاديخواهان درداخل مي دانندوهم اكنون كه هيچيك ازاين هنوزتحقق نيافته است ازدنياميخواهندبه كمك مردم ايران ونيروهاي ترقيخواه شتافته وازسركوب آنهاتوسط حكومت جلوگيري نمايند
اماجهان ونيروهاي پيشتازآن نيزواقعيات راديده ومتناسب باآن حركت مي كندآنهاباارزيابي اطلاعات ومواضع تمام طرفين درگيربه أين نتيجه مي رسندكه بايدازطريق سازمانهاي دولتي وغيردولتي به كمك ايرانيان بشتابندهم بودجه لازم جهت تقويت فرهنگ مبارزه مدني راتدارك ببينندهم ازاهرم تحريمهاي سياسي و اقتصادي جهت تضعيف جريان حاكم استفاده نمايندوهم ازسوی دیگرخودرابراي مواجه نظامي بارژيمي آماده كنندكه نشان داده است درداخل كشورخودوكشورهاي منطقه وجهان ازكاربردخشونت وتروريزم تامخوفترين وغيرانساني ترين شكل آن يعني تروريزم اتمي كوچكترين ابايي ندارد وتنهامشكل آن درحال حاضرنیزتاخيردردستيابي به سلاح استراتژيك موردنظرخوداست كه باسرعت درراه رسيدن به آن گام برمي دارد

4 جولاي 2008