پس ازیکدهه که انتخاب محمدخاتمی وپیروزی جریان اصلاحات در1997خطرانزوای بین المللی وحمله نظامی راازسرایران دورکرد مجدداشاهین جنگ بالهای خودرابرسرکشورمان بازکرده است واینباردیگرعلاوه براتهامات دائمی نقض حقوق بشر/حمایت ازتروریزم/ اخلال درصلح اعراب واسرائیل تلاش جهت دستیابی جدی به سلاح هسته ای به ردیف اتهامات ایران افزوده واخلال درصلح اعراب واسرائیل نیزجای خودرابه تلاش جهت بی ثباتی درکل خاورمیانه ازافغانستان گرفته تاعراق ولبنان داده است
درایران اینباربجای هاشمی رفسنجانی که دردوردوم ریاست جمهوری خودعنان کشوررابه تندروهای جمعیتهای موتلفه اسلامی داده بود نسلی تندروترکه خواستگاه آنهاحزب الله وانصارآن بوده وازحمایت کامل رهبری برخوردار می باشندجایگزین پدران پیرخودشده اند
ازآن تاسف بارترکشاندن کامل یک نیروی نظامی یعنی فرماندهی سپاه پاسداران به حوزه سیاست واقتصادوفرهنگ ودادن میدان جولان به آنهادراین عرصه امری است که تاکنون نه تنهادرایران بلکه کل جهان بجزدریک دوره از ریاست جمهوری جیانگ زمین درچین سابقه نداشته است.
درایران برای اولین بارسپاه پاسداران بعنوان یک نهادنظامی که درقوانین مصرح ازدخالت درسیاست نهی گردیده است نه تنهانهادمسلط برامورنظامی گردیده است بلکه عنان دولت رانیزدراختیارگرفته وازتشکیلات داخلی خودو نیروی تحت امرش بسیج بعنوان یک حزب سیاسی نیزاستفاده می کندکه امری بغایت خطرناک نه تنهادرخاورمیانه بلکه درجهان می باشدبااین تفاوت که درچین این سه امرصرفادر خصوص یک فردبنام جیانگ زمین اتفاق افتادولی درایران درحال نهادینه شدن درنظام فرماندهی سپاه پاسداران بدون توجه به شخص می باشدونمونه آن برکناری وحاشیه نشینی فرماندهی چون محسن رضایی/علی شمخانی ورحیم صفوی وجایگزینی آنهاباافرادی درجه سه وچهارمی باشدمقایسه این امرباوضعیت مشابه یعنی فرماندهی همزمان جیانگ زمین برنیروهای مسلح/ ایفای نقش دبیرکلی حزب کمونیست چین وهمزمان برخورداری ازریاست برقوه مجریه یاپست ریاست جمهوری جالب است
بدلیل همین تغییراستراتجیک ازیکسووهمچنین تغییرات اساسی درساختارقدرت درآمریکاواروپاپس ازحادثه 11 سپتامبرامکان درگیری بین ایران وآمریکادرحال حاضربیش ازهمیشه وجودداردودرواقع پس ازاقدام ایران در شکستن پلمب تاسیسات هسته ای خودوآشکارشدن نقش آن کشوردرحوادث عراق وکشتارسربازان آمریکایی ودادن سلاحهای پیشرفته به حزب الله لبنان باعث تعجب خواهدبودچنانکه جنگی بین دوکشوردرنگیرد.
درسمت دیگردرآمریکانسلی ازنئومحافظه کاران دربخشی ازقدرت قرارگرفته است که علیرغم انکه بنظرمیرسد روزبه روزودررابطه باحوادث عراق روبه افول هستندولی درواقع دارای قدرت بیشتری بدلیل ماهیت روندحوادث درخاورمیانه می شونداینروزهادرواشنگتن بسختی می توان بین موضع گیریهای نئوکانها/جمهوریخواهان رئالیست ودموکراتهای لیبرال که ازهرفرصتی برای ضربه زدن به رقیب انتخاباتی خوداستفاده می کننداختلافی درخصوص برخوردباایران مشاهده کردوواگرایی سابق باسرعتی غیرقابل تصوربه سمت اتخاذ مواضعی یکسان درحرکت است
بنظرنگارنده آنچه که درجریان است دیگرارتباطی به جریانهای سیاسی آمریکاواصول حاکم برآنهانداردودرواقع اکنون این منافع ملی آن کشوروغرب است که تمام دست اندرکاران آن کشورورهبران کشورهای اروپایی راازخودمتاثرساخته است ومتاسفانه عملکرد رهبران نالایق فعلی ایران بالاخص درعرصه بین المللی (داستان اتمی وخاورمیانه) وداخلی(تشدیدسرکوب داخلی) نقش اساسی دراین همگرایی درمقامات غربی نسبت به ایران ایفاء نموده است.
ارآنجاییکه درایران نئوکانهابدلیل اصول حاکم برآنهاوهمچنین برخورداری ازمتحدانی دراسرائیل بعنوان مهمترین عامل تهدیدازسوی جمهوری اسلامی تلقی وشناخته می شوندمایل هستم مقایسه ای بین اصول حاکم برجریانهای تندروی دوکشورافکنده تامعلوم نمایم نئوکانهای واقعی درایران عملا ازدوسال قبل برایران حاکم گردیده واهداف خودراپیش می برندنگاهی به اصول اعلام شده ازسوی علی خامنه ای ورییس جمهورمنت
صب وی محموداحمدی نجاد نشان می دهدآنهادرحالیکه بااستفاده ازاهرمهایی چون شورای نگهبان وهیات نظارت واکنون بدنه اجرایی سیستم برای ایجادخفقان وسرکوب بیشتراستفاده ودرحال حاضرتئوری ” النصربالرعب” رادرداخل وخارج (ادعای تلویحی دستیابی به بمب اتم تحت عنوان تولیدصنعتی وکسب دانش وتکنولوجی چرخه سوخت) به اجرادرمی آورندعملاتبدیل به بخشی ازنوکانهای مستقردرایران گردیده اندزیرادرواقع تئوریهای نوکانهانیزازهمین دوبخش برخواسته است
نگاهی به آثارمتفکران مشهورنوکان ازلئواشتراوس وبرناردلوئیس بعنوان پدران معنوی نوکانهاگرفته تاشاگردان آنهاوسپس نسلهای جوانتریادرواقع اجرایی ترآنهادرجوامع آکادمیک ودولت یانهادهای اجرایی ومخاذن فکری نشان می دهدکه هم آنهابه تئوری النصر بالرعب بدلیل برتری ذاتی لیبرالیسم آمریکایی که امتحان خودرادرقرن اخیر بخوبی به مصنه اجرادرآورده است معتقدندوطبیعی است که برای پیشبردچنین دیدگاهی هیچ چیزبهتراز یکسری حکومتهای واپسگرایی خاورمیانه ای که شعارهای آنهامحواسرائیل ازنقشه جهان ودفاع ازسیستمهای دیکتاتوری است نمی باشدضمن آنکه اصل دیگرآنهابازدارندگی هسته ای است که پس ازفروپاشی شوروی سابق وگسترش دانشمندان وتکنولوجی مذکوردرسطح جهان دردکترین آنهاجای خودرابه پیشگیری اتمی داده است زیرااکنون خطر تکثیرکه یک بحث اساسی درزمینه کنترل تسلیحات هسته ای است افزایش یافته است وطبیعی است که دیگر دکترین بازدارندگی اثرخودراازدست داده وجای خودرابه دکترین پیشگیری داده باشددراین حالت است که نگارنده مدعی است باتوجه به جاه طلبیهای حکومت ایران درعرصه داخلی ازطریق سرکوب گسترده آحادملت وعرصه خارجی تلاش جهت دستیابی به سلاح اتمی وموشکهای محمول آن خطرجنگ دیگرازیک احتمال گذشته وبه یک حتم تبدیل گشته است وتنهایک معجزه یاعقب نشینی آشکار180 درجه ای ازسوی حکام ایران ودرزمان اضافی می تواند خطرجنگ ونابودی راازسرکشوردورنماید
واشنگتن 2اکتبر2007