یادم نمی رود روزی اظهارات سردارمحمدباقرذوالقدرمبنی برمهندسی چندلایه انتخابات درسپاه ونهادهای مرتبط با کودتاچیان مهمترین اقرارانها به تقلب درانتخابات تلقی می شدولی پس ازآن سخنرانی سردارمشفق درمشهد، انتشاریک پاورپوینت که دقیقا توطئه طراحان و اهداف پشت صحنه شان راافشاء می کرد وپس ازآن مصاحبه سرتیم بازجویی کادرهای اصلی (احتمالا جواد آزاده شکنجه گرهمسر سعید امامی ودیکرمتهمان قتلهای زنجیره ای)، مطالب نهفته درسخنرانی های خامنه ای ودیگرمقامات نظام، ترس ووحشت ناشی ازمحاکمه سران جنبش سبزومستندسازی کامل کودتا، کشتارها ودزدیهای تریلیون دلاری ناشی ازآن همگی چون قطعات پازلی این معمارابه نمایش می گذاشت وگزارش کمیسیون اصل نود نیزسند باارزش دیگری شد که علیرغم دروغهای بافته شده درآن باید بجای برخوردسلبی باآن مورداستناد فعالین سیاسی قرارگیرد وواقعابایدخداراشاکرباشند که رهبران کودتا راازاحمق ها آفریده است واکنون درکناردهها سند ومدرک ایجابی که مثبت تقلب درانتخابات است ملت ایران شاهد افزودن اسناد واقاریری ازجوانب سلبی کودتاست که یک نمونه آن همین گزارش می باشد
گزارش فوق بدون آنکه دردستورکارمجلس برای روزچهارشنبه 7 دی بوده یادرخصوص قرائت آن درصحن مجلس باهیات رییسه هماهنگی شده باشد توسط یکی ازسرداران سپاه بنام حسین فدایی مطرح می شود. چنین به نظرمی رسد که هدف اصلی آن دادن انگیزه به مزدوران رژیم درآستانه جشن ساندیس خوری آنها در سالمرک 9 دی بوده است اما طرح وسپس به فراموشی سپردن تحقیق وتفحص مربوط به بخشی ازتخلفات درانتخابات ازجمله توزیع 720 میلیاردتومان سودسهام عدالت بین 9 میلیون خانواردرآستانه انتخابات توسط احمدی نژاد آنهم بادستورمستقیم خامنه ای حتی طرفداران کودتا رانسبت به این امرظنین کرده است.
فضای حاکم برمقدمه ومتن وبخش انتهای گزارش همان فضای حاکم برشعارهای کلیشه ای رژیم وسناریوهایی است که توسط رهبری، ارکان امنیتی رژیم وروزنامه کیهان دیکته می شود اما درلابلای سطوراقاریری وجود دارد که موید میزان وحشت رژیم ازبرخی فعالیتها واطلاعات منتشره می باشد وبهمین دلیل معتقدم این گزارش نیزنظیرسایرموارد از
اسناد غیرقابل انکارجنبش آزادیخواهی مردم ایران دراینده خواهدبود.
بعنوان مثال موج اعتراضی مردم درپس ازخرداد88 به انقلاب مخملی باهدف سرنگونی رژیم تشبیه گردیده است درحالیکه پس ازروشنگری فعالین جنبش درایران که لازمه مخملی نامیدن این حرکت اعتراف به دیکتاتوری ووابسته بودن رژیم است دیگرازسوی مقامات نظام این عبارت بکارگیری نمی شد لذااستفاده ازاین عبارت درگزارش رسمی مجلس اقراربه ماهیت استبدادی رژیم ووابستگی آن ازسوی یک نهادحاکمیتی می باشد.
بحث دیکرتلاش ناموفق جنبش جهت سرنگونی نظام است درحالیکه نه تنها رهبران جنبش سبزایران وحتی دولت آمریکا بارها اعلام کرده اند که اعتقادی به سرنگونی رژیم نداشته وهدف آنها تغییررفتاررژیم واجرای بدون تنازل اصول قانون اساسی است اینکه ازسوی طرفداران این رژیم شعارسرنگونی داده می شود نیزامرغریبی است ودرهیچ کجای دنیای متمدن دیده نشده است که یک دولت مستقرتلاش واصرارداشته باشدکه خودرامستحق یامخاطب شعارسرنگونی ازسوی مردم یامخالفان سیاسی خود قلمدادبکند.
درگزارش فوق بمنظورارائه شاهدی مبنی برحمایت کاخ سفید ازجنبش اصلاح طلبی به اظهارامیدواری جورج بوش برای ملت ایران برای تغییردررفتارحاکمان ایران اشاره شده است درحالیکه اولا درزمان اصلاح طلبان وریاست جمهوری محمدخاتمی درسال 2003 بود که آمریکا ایران رادرلیست کشورهای محورشرارت گذاشت ودرهنگام ترک کاخ سفید درژانویه 2009 نیزاین کودتاچیان اقتدارگرای ایران بودند که دراوج قدرت بودند وهیچ نشانه ای ازکاندیداتوری فردی چون مهندس موسوی به چشم نمی خورد لذا قلب حقایق دراین بخش نیزبه وضوح به چشم می خورد.
دربخش دیگری ادعا شده است که پس ازپایان دوره دولت اصلاحات برخی فرآیندها ازسوی آمریکا ومتحدین آن برعلیه رژیم شتابی فزآینده گرفته است که نماد آن تهیه راهبردهای عملیاتی برعلیه ایران، تصویب بودجه برای حمایت ازاپوزیسیون، تقویت رسانه ای، تصویب قطعنامه های تحریم، فعالیت سرویس های اطلاعاتی برای متحدکردن اپوزیسیون حرفه ای وگروههای سیاسی مخالف که درسال 84 بعنوان یک ضعف اساسی ازسوی اصلاح طلبان مطرح شده ونهایتا نیزبرنامه ریزی جهت تبدیل انتخابات به هسته مرکزی فرایندکودتای مخملی
اولا رژیمی که سی سال است درتمام منابروتریبونها برای فرارازپاسخگویی به ملت به دشمنی آمریکا با خود استناد می کند نمی تواند ادعا کند که دشمن اصلی وی ازسال 84 یا سال آغازفعالیت دولت کودتایی خامنه ای تازه به فکرتهیه برآورد راهبرد اطلاعاتی یاعملیاتی افتاده است کما اینکه درزمان خاتمی نیزچندین بارسناریوی حمله به ایران مطرح وحتی تامرحته اجرای مانوروتمرینات آن درمنطقه نظامی کوانتیکوویرجینیا پیش رفته بود.
ثانیا: بودجه اختصاصی 55 میلیون دلاری دولت آمریکا جدا ازعملیاتی شدن یانشدن آن عمدتا دربخش رسانه ای ورادیو وتلویزیونی صدای آمریکا بوده که مجری سیاستهای وزارتخارجه آن کشوراست ازآنجاییکه سیاست رسمی دولت آمریکا مماشات بارژیم ایران وحداکثرتغییر رفتار(ونه سرنگونی یا حذف رهبران فعلی) بوده است بدیهی است که آن بودجه نیزدرمسیرهایی هزینه شده است که آن سیاست راتقویت نماید وبهمین دلیل نیزاثری ازحضوراپوزیسیون حرفه ای ازجمله مجاهدین خلق ایران یا سایررهبران وفعالین گروههای معتقدبه براندازی رژیم دراین رسانه هانمی بینید وبالعکس این لابی های وابسته به رژیم وسیاست سازش با آن نظیرگروه نایاک وتریتاپارسی بوده است که از بودجه های دولتی آمریکااستفاده کرده اند ورحیم صفوی فرمانده کل سابق سپاه پاسداران نیزصراحتا اعتراف کرده بودکه بخش مهمی از بودجه فوق به دست لابی وطرفداران رژیم رسیده است
ثالثا: امروزه حتی یک دانش آموزدبستانی نیزمی داند که صدورقطعنامه های تحریم بدلیل سیاست غلطی دربرنامه اتمی وبرداشتن پلمپ از تاسیسات اتمی بوده است که دردوره قبل ازاحمدی نژاد وباهدایت مستقیم خامنه ای برای اعتمادسازی انجام گرفته بود اینکه رهبری باانتصاب دولت دست نشانده خود تصمصم به تغییرمشی گرفته وتحت عنوان دیپلماسی تهاجمی( که درهمین گزارش نیزبارها ازآن یادشده است) کشور را به سوی تحریم وجنگ پیش ببرد ربطی به انتخابات خرداد 88 نداشته وپایه های آن طی سالهای 2007-2005 گذاشته شده است ونهایتا نیزیک سال قبل ازانتخابات فعال گردیده است امایک نکته جالب است که درزمان ریاست جمهوری خاتمی تازمانی که رهبری با حذف غلامرضا آقازاده رییس سازمان انرژی اتمی وکمال خرازی وزیرامورخارجه ، حسن روحانی دبیرشورایعالی امنیت ملی ایران رامسئول پرونده اتمی ایران نکرده بود اثری ازوجوه امنیتی درپروژه فوق یاحساسیت ازسوی کشورهای غربی نسبت به برنامه اتمی ایران نبوده و سوالات وابهامات نیزدرهمان سطح سازمان انرژی اتمی یا یک اداره کل ومعاونت وزارت امورخارجه حل وفصل می شد و خامنه ای بدلیل فقدان دانش فنی وسیاسی با دست خود وجه امنیتی برنامه اتمی ایران رابه قول خودش به دشمنان کشورلوداد ولذا اگرکسی قراراست مسئول امنیتی کردن پرونده اتمی ایران وسپس صدورقطعنامه های تحریم شناخته شد آن شخص علی خامنه ای ومحموداحمدی نژاد است.
رابعا: هم کودتاچیان تابن دندان مجهزبه سلاح ، دلارهای نفتی وصاحب رسانه وتریبون وهم اپوزیسیون و کشورهای غربی بخوبی می دانند که بدلیل نهادینه شده دیکتاتوری مطلق وافسارگسیخته درکشورهای خاورمیانه امکان تحقق انقلابات مخملی دراین کشورها وباروش های مسالمت آمیزومدنی وجودندارد. حمله نظامی به عراق وافعانستان ولیبی وآماده شدن جهت عملیات درسوریه و دیگرکشورها نیزتشان داد که بدلیل شدت وحشی گری اعمال شده ازسوی این رژیمها تنها راه فراروی سازمان ملل نیزصدوردستورعملیات نظامی برعلیه آنان می باشد.
ادامه دارد