دوم: اعتماد ميان مردم و نظام. كمتركشورى در دنيا وجود دارد كه اعتمادى را كه مردم ايران نسبت به نظام جمهورى اسلامى دارند، نسبت به نظام حكومتى خود داشته باشند. دليل اين اعتماد هم همين پديدههاى روشنى است كه جلوى چشم همه است. باز يك عدهاى اينها را نمىبينند، هى دم از بىاعتمادى مردم ميزنند؛ نخير، مردم به نظام اعتماد دارند. يك دليل، همين انتخابات دو سال قبل است كه بيش از هشتاد درصد از مردمى كه حق رأى داشتند و قادر به رأى دادن بودند، در انتخابات شركت كردند. كجاى دنيا چنين چيزى هست؟ يك نمونه، همين دو راهپيمائىاى است كه ما هر سال داريم؛ راهپيمائى بيست و دوى بهمن و راهپيمائى روز قدس. اين راهپيمائىها مربوط به نظام است؛ مربوط به هيچ دولتى، مربوط به هيچ جريان خاصى نيست؛ مال نظام است. شما ببينيد مردم در اين حركت عظيم چه ميكنند؛ در سرماى بيست و دوى بهمن، در ماه رمضان با دهان روزه؛ چه اوقاتى كه هوا سرد بود، چه حالا كه هوا گرم است. انشاءالله خواهيد ديد روز قدس باز مردم چه عظمتى را از خودشان نشان ميدهند. اين نشان دهندهى علاقهمندى و دلبستگى مردم به نظام است. اعتماد به نظام، از اين بهتر و روشنتر نميشود. اين حضور، حضور بسيار پرمعنائى است. علاوه بر اين، در موارد خاص، مثل نهم دى سال 88، بمجرد اينكه مردم احساس كردند حركتى كه شروع شده است، متوجه به نظام است، متوجه به انقلاب است، متوجه به شخص خاص و دولت خاصى نيست، آن حركت عظيم را از خود نشان دادند. اينجور نبود كه فقط جوانهاى پرشور به ميدان بيايند؛ همه آمدند. حادثهى نهم دى يك حادثهى عجيبى است؛ به خاطر دلبستگى مردم به نظام بود. اينها نشان دهندهى اعتماد مردم است. متأسفانه ميشنويم همين طور در اظهارات مصلحتجويانه، مكرر ميگويند: آقا اعتمادِ از دست رفتهى مردم را برگردانيد! كدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع ميكنند؛ اينها نمونههايش بود كه عرض كرديم.