دوستان شورای هماهنگی راه سبزامید انتخابات آزاد را بزعم خودیک استراتژی و”تحرک سیاسی برای افشای ماهیت برگزارکنندگان یک انتخاب دروغین ومشروعیت زدایی ازرژیم راتاکتیک “ آن خوانده اند که ازآنجاییکه این تحرک سیاسی بیشتردرداخل کشورمنظورنظرآقایان می باشد تاازطریق مجامع بین المللی عملا این تاکتیک بدلیل خفقان موجود هیچ توفیقی پیدانمی کند ونهایتا به همان ” انتخابات آزاد هم استراتژی وهم تاکتیک” ختم می شود
گزینه سومی که ظاهرا اصلی ترین گزینه شورای مذکورمی باشد مشارکت مشروط می باشد که توسط خاتمی اعلام شده است یعنی احتمالا تامین همان سه شرط اصلی آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب ومطبوعات(که لابد منظورهمان حزب مشارکت وسازمان مجاهدین است) وتضمین انتخابات آزاد(باتعبیری مشابه بندقبلی)
گرچه فورا افراطیون وابسته به کودتا سخنان وشروط خاتمی رابه سخره گرفته وعدم نیازنظام به مشارکت وکسب مشروعیت ازاصلاح طلبان را یادآورشدند اما گروهی دیگرازاقتدارگرایان مستقردرحاکمیت هم بودند که مشارکت اصلاح طلبان رادرانتخابات ضروری می دانند وحتی ممکنست به برخی ازشروط بصورت شفاهی ونه تعهدی کتبی یاشفاهی گردن نهند ولی بحث مافراترازاین احتمالات است
اصلاح طلبان واقعی که محمدرضاخاتمی خودرایکی ازآنان می داند باید این سوال راازخودبکنند که مگرتمام این احزاب و روزنامه ها وزندانیان سیاسی واقدامات لازم جهت برگزاری انتخابات به قول شما آزاد !! قبل ازانتخابات 22 خرداد 88 فراهم نشده بود وقرارنبود تنورانتخابات تا ماکزیمم درجه حرارت آن یعنی مشارکت 85% مردم درآن داغ شود خوب نتیجه چه شد؟ کودتاچیان بابرکشیدن آحمدی نژآد ازصندوقهای تقلبی خود وادعای حضور40 میلیون نفردرانتخابات درصدد مشروعیت بخشیدن به نظام ورهبری خود برآمده وحتی 13 میلیون رای موسوی رادرحالیکه وی وهمراهانش رابه زندان انداخته اند به نفع خودمصادره کردند حال دربهترین شرایط دوباره همان بازی راباشماخواهندکرد ولابد بعداخواهیم گفت کاشکی درانتخابات اسفند ماه 90 شرکت نمی کردیم حرفی که خاتمی پس ازتصحیح موضع قبلی خودبرزبان راند.
شورای هماهنگی راه سبزامید درتعریف وتوصیف مشارکت مشروط می گوید:
” مشارکت مشروط گزینه ای است که برخی ازمنتقدان درگذشته و درشرایط متفاوت انتخاباتی اختیار کرده اند وهمواره مشارکت خود را منوط به وجود حداقل شرایط لازم برای یک رقابت جدی اعلام داشته اند. دراین میان گاه همچون انتخابات مجلس پنجم موفق به ایجاد فراکسیون اقلیت قدرتمند شده اند وگاه همچون انتخابات مجلس ششم به پیروزی چشم گیری رسیده اند. گاه نیزهمچون انتخابات مجلس هفتم که نظارت استصوابی به گونه ای بی سابقه مورد استفاده قرارگرفت و در نتیجة آن شصت درصد ازداوطلبان نمایندگی وازجمله حدود هشتاد نفرازنمایندگان مجلس ششم رد صلاحیت شدند، بخش مهمی از اصلاح طلبان به دلیل فقدان حداقل شرایط لازم برای برگزاری انتخاباتی آزاد و رقابتی از شرکت درانتخابات خودداری کردند.“
دراین رابطه باید به شورای فوق گفته شود که اولا مصداق هایی که برای مشارکت مشروط ولابد بعنوان شرایط ایده آل خود آورده اید ازجمله مشارکت اصلاح طلبان درانتخابات مجالس پنجم، ششم وهفتم نه تنها بیانگرآزادی نبوده است بلکه امری مشمئزکننده نیزمی باشد ثانیا: بافرض صحت امراین انتخابات نه تنها هیچ بازدهی خاصی برای کشورنداشت بلکه ولایت فقیه بااختیارات قانونی خود عملا خط بطلانی برآن انتخابات کشیده وثابت نمود دریک رژیم استبدادی حتی چنانچه بخشی ازمردم امکان پیروزی درانتخابات رابه هرطریق وبه هردلیل کسب نمایند آرای آنهادرمقابل رای حاکم فاقد هرگونه ارزش واثرگذاری است ضمن اینکه الان به اعتراف خودتان اوضاع صدبرابربدترازگذشته شده است
البته جالب است که خود آقایان هم به یک نمونه زنده ازشرکت درانتخاباتی که ظاهرا درشرابط ایده آل برگزارشده است اما نهایتا به کودتا بعنوان دستاورد آن ختم گردیده است یعنی انتخابات 22 خرداد 88 بشرح زیراشاره کرده اند:
” اینک اما با شرایط ماهیتاً متفاوتی روبروهستیم. افزون براعمال نظارت استصوابی به صورتی لجام گسیخته تر، اقتدارگرایان پس ازتقلبی بزرگ، درفرایندی پیش رونده به سوی یک پایه شدن قدرت، درسرکوب اعتراض گسترده مردم تردیدی به خود راه نداده اند. طی دوسالی که از انتخابات متقلبانه ریاست جمهوری دهم می گذرد بیش ازصد نفر به شهادت رسیده، هزاران نفردستگیرشده اند. هجوم به خوابگاه دانشجویان وجنایات زندان کهریزک، شکنجه، اعتراف گیری های اجباری درنمایش های تلویزیونی، حاکم ساختن وضع اضطراری وفوق العاده برکشور، تبدیل شهرستان ها وشهرهای بزرگ به پادگان نظامی درمناسبت های مختلف، انحلال وتوقیف احزاب، مطبوعات ونهادهای صنفی ومدنی مستقل، دستگیری ده ها تن ازشخصیت ها ونیروهای تحول خواه ومنتقد، حبس خانگی آقایان موسوی وکروبی، حاکم ساختن رعب و اختناق برهمه جا ازدانشگاه ها گرفته تا حوزه های علمیه، ازمجالس عزاداری امام حسین ومساجد وهیئت های مذهبی گرفته تاجلسات خانگی، ودریک کلام، استفاده اززوروسرکوب عریان برای خاموش کردن صدای مردم، واقعیت عرصه سیاست و مدیریت کشور طی دوسال گذشته را ترسیم می کند.
بنده نیزمی گویم به قول شاعرخود گویی وخودخندی به به چه هنرمندی معلوم نیست مخاطب شماکیست خودتان؟، اپوزیسیون؟ مردم؟، حاکمیت؟ شما که خودتان می گویید الان شرایط بدلیل استحاله جمهوریت نظام عوض شده است ودیگرنمی توان باروشهای سنتی وباهمان استدلال های گذشته وارد میدان شد خوب پس چرادوباره حرف ازمشارکت مشروط می زنی وتحریم راخلاف عقل می دانید مشکل اینست که شما بفول بازجوی اطلاعاتی من شف شف می کنی ولی شفتالو رانمی گویید وخلاصه نهایتا دراین بحث هم نتیجه می گیرند که:
” با توجه به شرحی که گذشت، شرایط اجتماعی وسیاسی کنونی با شرایط کشوردردوره های انتخاباتی گذشته، ماهیتاً به کلی متفاوت بوده و تجربه انتخابات ریاست جمهوری دهم اعتماد عمومی را نسبت به اراده حاکمیت دربرگزاری انتخابات آزاد و سالم و منصفانه را به شدت مخدوش ساخته است. بنابراین نمی توان بی توجه به تحولات دوسال اخیرکه به سوی تغییر ماهوی وکیفی نهاد قدرت واستحاله کامل جمهوریت نظام پیش می رود، با همان مواضع واستدلال های گذشته وارد انتخابات شد. ضمن اینکه نمی توان از توهینی که نسبت به باورمیلیون ها شهروندی که درانتخابات شرکت کردند وسپس رأیشان دزدیده شده وحضور مدنی آنان مورد سوء استفاده تشنگان قدرت قرار گرفت بی تفاوت گذشت و نسبت به سرکوب های خونین و خشونت بار پس از انتخابات ۸۸ ساکت ماند.“
نکته اساسی اینکه جنبش سبزودادن بیش ازیکصدشهید درکف خیابانها اتفاقا محصول یک تجربه شکست خورده بنام اصلاحات ومشارکت مشروط بوده است که اتفاقا مخالفین آن یعنی تحریمیها بیشترین هزینه رابرای آن اشتباه تحمل نموده اند ونتیجه نهایی وتقلب آشکارحاکمیت نیزثابت کرد که گزینه تحریم ازهمه گزینه های مشابه به واقعیت نزدیکتربوده است امری که ظاهرا جایگاهی دراستراتژی شورای سبزامید ندارد.
ادامه دارد