آنتونی کوردزمن پیشنهاد دوم خود را به این امراختصاص می دهد که آمریکا باید این موضوع رابه ایران تفهیم کند که هیچ گزینه پیروزمندانه ای را درمقابل خود ندارد وبهمین دلیل نیزنیازنیست که حتما رژیم ایران راازطریق حمله پیشگیرانه نظامی ازبرنامه اتمی خود برحذردارد وی ازآمریکا می خواهد که سایرامکانات وسناریوهای مختلف قابل اعمال رابه روشنی به ایران به قبولاند ولی مشخص نمی کند که این گزینه های دیگرچه چیزهایی می توانند باشند؟
نگارنده باوردارد که این پیشنهاد دومشکل اساسی دارد یکی اینکه وقتی ازسناریوهای مختلف بعنوان جایگزین تهدید به جنگ پیشگیرانه سخن به میان می آید باید مصادیق آن هم ذکرشود، درحال حاضرتنها سناریوی تعریف شده تحریم های نیم بند اقتصادی است ثانیا مشکل این است که رهبران ایران تنها حمله گسترده نظامی با هدف تغییررژیم را بعنوان خط قرمز برای خودترسیم کرده برپایه یک باورغلط معتقدند سایرسناریوهای محتمل قابل مهارمی باشند البته سناریوهای محتمل خوبی نیزبرای ایران تعریف نشده است که بنظرمی رسد بدلیل عدم آگاهی کارشناسان آمریکایی درقبال مسائل ایران باشد. چنانچه کوردزمن بجای کلی گویی ازچندین گزینه وسناریوی دیگربطورمشخص درنوشته خود نام می برد شاید این پیشنهاد ارزش بررسی وبهره برداری ازآن برای مهارایران راداشت.
اما پیشنهاد سوم که ازسویی اغواگرانه بوده وازسوی دیگربا مشکلات جدی روبروست، ارائه بهترین مشوق های ممکن به رژیم ایران درمقابل توقف جاه طلبی اتمی آن است تا بتواند راه حلی را که ازطریق مذاکره بدست آمده بپذیرد و درعین حال برای حفظ آبرو آنرا یک پیروزی قلمداد کند.
کوردزمن می گوید:
” آمریکا می تواند به شیوه خودش معامله بزرگ را که شامل لغوتحریم ها ومشوق های تجاری واقتصادی می شود به ایران پیشنهاد کند.آمریکا می تواند درهمکاری با اروپا، روسیه وچین این بسته مشوق ها را گسترده ترکند ودراین روند به مردم ایران نشان دهد که گزینه ای واقعی برای پیشرفت به سوی یک زندگی بهتروجود دارد، گزینه ای که به انزوا وخفت و خواری ایران منجرنمی شود.“
بنظرنگارنده این محتمل ترین ودرعین حال دشوارترین راهی است که ممکنست رهبران ایران رابه سرشوق بیاورد ولی بازهم مشکل اصلی یعنی تلاش ایران برای دستیابی محرمانه به بمب اتم بجای خواهد ماند زیرا رهبران ایران نظیردیگر دیکتاتورهای منطقه اصولا پیوندی بامردم نداشته وارزشی برای افکارعمومی قائل نیستند تادرصدد اقناع آن بربیایند بهمین دلیل ترس ازشورش درداخل آنها رابه محافظه کاری درخصوص مصالحه فوق می کشاند البته این نکته نیزنباید ناگفته بماند که رهبران ایران دستی توانا درنشان دادن شکست ها وتفسیرآن به پیروزی درسه دهه اخیردارند وقادرند با اندک تحمل رنجی (نظیربسیاری ازنبردها درجزایرمجنون وشلمچه وپذیرش قطعنامه 598 درجریان جنگ 8 ساله با عراق وجنگهای 33 روزه و22 روزه درجولای 2006 ودسامبر2008 درلبنان ونوارغزه که باعث زمینگیرشدن حزب الله وحماس درحمله به خاک اسرائیل وتوقف عملیات گروگان گیری سربازان آن کشوربرای شش سال گذشته گردید) فوراعقب نشینی خود رابا کوچک نشان دادن خسارات وبزرگنمایی دستاورهای عقب نشینی خود بنام صلح وبا مشابه سازی آن با دوره حکومت پیامبراسلام توجیه نمایند.
مشکل عمده دیگری که دراین پیشنهاد کوردزمن به چشم می خورد این است که وی فکرمی کند رهبران ایران به دنبال رفاه وآزادی وپیشرفت مردم خود هستند ولذا ازاین زاویه تصورمی کند دادن امتیازاتی دراین خصوص رهبران ایران را به سوی مصالحه می کشاند درحالیکه عملا مقامات عالی ایران برای حفظ خود برقدرت درپی حذف این پارمترها ازجامعه ایرانی می باشند اشاره خامنه ای به لزوم گسترش جمعیت ایران به 200- 150 میلیون نفرعملا این نکته راگوشزد می کند که دیدگاه ایدئولوژیک حاکم بررژیم بدنبال جامعه ای فقرزده وگرسنه دریک فضای بسته سیاسی بوده تا بتواند تداوم حیات رژیم راتضمین نماید.
بحث دیگراینکه درصورت قبول چنین پیشنهادی ازسوی ایران سایراهداف وسیاستهای رژیم درمنطقه وداخل مورد تعدیل قرارگرفته ورژیم عملا ازبسیاری ازشعارهای آرمانگرایانه خود درداخل وخارج باید عقب نشینی کرده چشم پوشی نماید که این خود ورود رژیم به یک سیکل بسته (معیوب) یا Vicious Circle رابدنبال خواهد داشت.
نگارنده نظیرسایرکارشناسان ازاینکه ایران به سوی یک جنگ خانمانسوزدیگربرود نگرانی خود راداشته وبهمین دلیل تلاش می کنم تصویرواقعی ازآنچه می گذرد (ونه آنچه که دولتهای ایران وآمریکا به ملتهای خود نشان می دهند) رابرای مخاطبین خود ترسیم نمایم واقعیت امری که برخی وجوه آن درمطلب آنتونی کوردزمن آمده است اینست که دوطرف بدلیل عدم درک شرایط عینی بسوی یک درگیری با سرنوشت مبهم پیش می روند برای ایران که باانبوهی ازمشکلات ومعضلات داخلی دست وپنجه نرم می کند حمله نظامی درابعاد محدود یک موهبت ونعمت الهی است بهمان دلیل که یک جنگ تمام عیاریک کابوس ویک نقمت برای آن است حمله نظامی محدود توسط نیروهای هوایی وموشکی اسرائیل باعدم موفقیت درانهدام کامل تاسیسات اتمی اصلی ( سایت های غنی سازی فرودوی قم، نطنز، راکتورآب سنگین اراک وواحدی یو سی اف اصفهان) بهترین سناریو واحتمال ممکنه بنفع رژیم رارقم خواهد زد و درنقطه مقابل حمله نظامی گسترده با هدف ظاهری تاسیسات فوق ولی درباطن برای تغییررژیم اساسی ترین کاری خواهد بود که ممکنست ازسوی غرب برعلیه رژیم ایران صورت بگیرد امری که حداقل درتحلیل های منتشره وانظارعمومی کمترازآن صحبت می شود.