دربخش قبل به اینجارسیدیم که آنتونی کوردزمن از دید یک کارشناس آمریکای اختلافی واقعی بین دودیدگاه باراک اوباما ومیت رامنی قائل نشده وادعا می کند که هردوحزب حاضردرکنگره درخصوص استفاده ازگزینه نظامی بعنوان آخرین راه حل اشتراک نظردارند
جدا ازصحت وسقم این مطلب که دربخش قبل به آن تاحدی پرداخته شد وجه دیگراین امربه دیدگاه طرف ایرانی برمی گردد که معتقد است باراک اوبامارییس جمهورفعلی آمریکا وحزب دموکرات وی اولا اصولا بدلیل شعارهای داده شده وجایزه صلح نوبل و….اهل جنگ نیستند و ثانیا اگرهم مجبوربه آن بشوند برای حفظ موقعیت خود مناقشه را درحد یک جنگ محدودکنترل خواهند کرد بطوریکه که بنیان رژیم را برنمی اندازد بعبارتی استراتژی حزب دموکرات درمقابل ایران بر”مهار” استواراست تا “بازدارندگی” ودیگراینکه اصولا رژیم ایران به چنین جنگهای محدودی نیازدارد زیرا ازآن بعنوان پوششی برسوء رهبری خود دراداره کشوراستفاده کرده وضمن سرکوب مخالفان داخلی بعنوان ستون پنجم دشمن همه تقصیرات رابه گردن مهاجم خارجی می اندازد همانطوریکه درجریان جنگ با عراق نیزآیت الله خمینی ورهبران رژیم ازهمین روش یعنی “حساس بودن برهه زمانی وبحرانی بودن شرایط” استفاده کرده است. درواقع چنین جنگی درمقایسه با جنگی که هدفش براندازی رژیم باشد همانند نبردی خواهد بود که یک فرمانده با آگاهی از شکست درآن برای پیروزی وحفظ جبهه اصلی خود ازآن استقبال کرده یا نگرانی ویژه ای ندارد.
آنتونی کوردزمن درخصوص جبهه داخلی اسرائیل نیزبه چنین اختلافاتی درصفوف رهبران آن کشورمعتقد بوده ومی گوید:
” این بحث ها دراسرائیل نیزممکن است تاثیرمشابهی داشته باشد. ازطرفی عده ای می گویند دوران کارزارانتخاباتی درآمریکا فرصت خوبی برای حمله به ایران است زیراهیچ یک ازنامزدها نمی تواند حمایت خود را ازاسرائیل نفی کند اما ازسوی دیگربه نقل ازرسانه های اسرائیل می نویسد که عده ای ازمقامات ارشد وکارشناسان اطلاعاتی این کشورمخالف حمله به ایران هستند واحساس می کنند که این حمله ممکن است تاثیرگذارنباشد.”
نگارنده ازاینکه نزدیکی بیش ازحد زمان عملیات به زمان انتخابات به نفع اسرائیل باشد مطمئن نبوده ومعتقدیم برای اعلام ساعت صفر یک پریود اوپتیمم یابهینه وجود دارد واین پریود از4 هفته تجاوزنمی کند اما اختلاف اساسی درمفامات دولت اسرائیل برسر دومطلب است یکی اینکه آیا حمله برای مدتی تضمینی که جنبش مردم ایران به پیروزی برسد آن کشور راازدستیابی به بمب اتمی محروم می کند یا صرفا دو الی سه سالی درپروژه فوق تاخیرایجاد می کند؟ ضمن آنکه درعوض همان حمله محدود با امکان عدم موفقیت می تواند به مشروعیت ایران برای تولید سلاح اتمی درنزد افکارعمومی داخلی وبین المللی ختم شود ومورد دوم اینکه خسارات احتمالی به اسرائیل قابل پیش بینی وپیش گیری ومتناسب با دستاورد حمله به تاسیسات اتمی ایران خواهدبود؟ والبته دیدگاه سومی هم وجود دارد که معتقد است برنامه اتمی ایران یک چالش بین المللی است وباید دنیا وآمریکا را واداربه پرداخت هزینه وعملیات کرد ودلیلی ندارد که اسرائیل بارتمام خسارات مادی ومعنوی آنرا به دوش بکشد.
آنتونی کوردزمن درادامه مقاله خود با اشاره به تحرکات وتحولاتی ازقبیل تلاش ایران برای افزایش تسلیحات وقدرت نظامی خود جهت برتری جویی درخلیج فارس وخاورمیانه ، بحران سوریه، تنش بین شیعیان وسنی های بحرین وعربستان و رقابت با آن کشوربرای گسترش حوزه نفوذ خود درعراق می نویسد:
آنتونی کوردزمن درادامه مقاله خود با اشاره به تحرکات وتحولاتی ازقبیل تلاش ایران برای افزایش تسلیحات وقدرت نظامی خود جهت برتری جویی درخلیج فارس وخاورمیانه ، بحران سوریه، تنش بین شیعیان وسنی های بحرین وعربستان و رقابت با آن کشوربرای گسترش حوزه نفوذ خود درعراق می نویسد:
” درشرایطی که یک برخورد کوچک ویا حمله ای ناموفق ومحدود ممکن است پیامدهای بسیارجدی وناخواسته دربرداشته باشد، اکنون ممکن است زمان آن باشد که برای کاستن ازخطرجنگ قدم هایی برداشته شود.“
البته این سخن ازنظرنگارنده ازبرخی جهات تحلیل درستی نیست که یک برخوردکوچک را درکنارحمله ای ناموفق ومحدود باپیامدهای بسیارجدی وناخواسته تعریف کنیم بنظراینجانب باید بین برخوردهای کوچک وحمله محدود وجنگ گسترده تفاوت جدی قائل شد زیرا چنین بنظرمی رسد که رهبران ایران به خوبی به پیامدهای ناگوارجنگ گسترده برای حاکمیت خویش احاطه دارند آنها می دانند که با توجه به نارضایتی عمومی، فساد رژیم وبی اعتقادی نظامیان نباید به جنگی گسترده که دامنه آن به زیرساختهای کشور، مراکزامنیتی ونظامی مهم وشهرهای بزرگ کشیده شود تن بدهند لذا تمام تلاش آنها محدود کردن جنگ خواهد بود(برخلاف تظاهربه آنکه جنگ رادرسراسرمنطقه گسترش خواهند داد) بهمین دلیل نیزخامنه ای درسخنرانی چندی قبل خود با اصلاح مواضع قبلی خود که درآن ازضربات متعدد درپاسخ به یک ضربه سخن گفته بود باطرح “ضربه درمقابل ضربه” نوعی پیام رابه دشمنان خود رساند که استراتژی وی جنگ کم دامنه وکوتاه مدت است وازجنگی که به تسلسل درنبردها وطولانی شدن آن بیانجامد بشدت اکراه دارد.
رییس مرکزمطالعات بین المللی واستراتژیک نهایتا سه پیشنهاد بظاهرمشخص را بعنوان راهکارهای فراروی دولت آمریکا ومتحدان غربی آن پیشنهاد می کند پیشنهاداتی که بعضا بدلیل عدم تناسب با استراتژی دولت حاکم برآمریکا نمی تواند قابلیت اجرایی پیدا کند. پیشنهاد اول : واشینگتن باید مرکز توجه مذاکرات را به خط قرمزهای روشن و شفاف آمریکا برگرداند. یعنی ایران باید درک کند که حد ومرزی واقعی برای گفتگو وعدم پیشرفت مذاکرات وجود دارد
رییس مرکزمطالعات بین المللی واستراتژیک نهایتا سه پیشنهاد بظاهرمشخص را بعنوان راهکارهای فراروی دولت آمریکا ومتحدان غربی آن پیشنهاد می کند پیشنهاداتی که بعضا بدلیل عدم تناسب با استراتژی دولت حاکم برآمریکا نمی تواند قابلیت اجرایی پیدا کند. پیشنهاد اول : واشینگتن باید مرکز توجه مذاکرات را به خط قرمزهای روشن و شفاف آمریکا برگرداند. یعنی ایران باید درک کند که حد ومرزی واقعی برای گفتگو وعدم پیشرفت مذاکرات وجود دارد
.
<
span lang="AR-SA" style="font-family: "Times New Roman","serif"; font-size: 12.0pt; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">
اما پاسخ نگارنده به این بخش ازپیشنهاد اول کوردزمن این است که ازهنگام روی کارآمدن باراک اوباما این بحث توسط دنیس راس مطرح وپیگیری شده است ولی بدلیل اهداف نهایی ایران که مذاکرات را محلی برای گفتگو و چانه زنی وکشتن وقت قلمداد می کند فایده ای نداشته است والبته آمریکا نیزهدف نهایی وپنهان رژیم ازمذاکره است یعنی “تضمین امنیتی” رانیزبه آنها نداده است ضمن اینکه پاسخ به این سوال که آیا ایران نظیرکوبا بادریافت تضمین امنیتی می تواند برنامه تولید بمب اتمی خودرا محرمانه دنبال کند یا خیربسیارمشکل است. ازنظرنگارنده رژیم حاکم برایران باهزینه هایی که طی ده سال گذشته متحمل شده است قطعا بدنبال ساخت وتجهیزخود به سلاح اتمی به هرقیمت ممکن است وبروی آن مصالحه نخواهد کرد درواقع رژیم دستیابی به سلاح اتمی را فرشته نجات وتضمین واقعی ثبات درازمدت خود می داند.
کوردزمن دربخش دوم پیشنهاد اول خود می گوید:
” اگرآمریکاجدی است باید برای متقاعد ساختن ایران درباره این موضوع که انتخابی بین مذاکرات وحمله پیشگیرانه وجود ندارد، بیشتر تلاش کند.“
وما می گوییم البته این بحث کاملا درست است که آمریکا باید ایران رامتقاعد کند که بین مذاکره (با هدف رسیدن به توافق درکمترین زمان ممکن) وحمله پیشگیرانه هیچ انتخاب وراه سومی وجودندارد ولی علاوه برآن باید ابعاد حمله پیشگیرانه رابرای ایران به درستی تعریف نماید وآنرا صرفا درحد بمباران چندمرکزاتمی باقابلیت بازسازی چند ساله خلاصه نکند زیرا اشاره به عملیات پیشگیرانه با دامنه محدود ( منظورعملیاتی که به سرنگونی رژیم منجرنشود) نیزچندان کارآیی نخواهد داشت ورژیم می تواند با قبول ریسک وپیامدهای جانبی بمباردمان آن مراکزتوسط آمریکا یا اسرائیل به حیات خود ادامه داده به اهداف موردنظرخود نائل گردد.