امروزسایت تابناک پس ازاعلام بازنشستگی خوش چهره تئوریسین اقتصادی دولت اول احمدی نژاد خبرازبازنشسته شدن دکترفریدون وردی نژاد استادیاردانشکده مدیریت دانشگاه تهران داد
دکتروردی نژاد که متولد بروجرد می باشد چهارسال پس ازپایان جنگ ازسپاه به خبرگزاری پارس (ایرنا) منتقل وموسسه مطبوعاتی ایران راپایه گذاری کرد وی همچنین پس ازگذشت 8 سال درسمت ریاست خبرگزاری دردوره دوم ریاست جمهوری خاتمی بعنوان سفیرایران درچین انتخاب ودرآن کشورخدمت نمود
فریدون وردی نژاد نظیرعلی شمخانی یکی ازمعدودفرماندهان سپاه بود که درجایگاهی متناسب باشخصیت خود قرارگرفت ودارای سطح علمی وضریب هوشی متناسبی باشغل خودبود وی دارای تالیفات متعددی (کتاب ومقاله) درزمینه های مختلف اموراستراتژیک، مدیریت رسانه، افکارعمومی، جنگ روانی، جامعه شناسی وتکنولوژی اطلاعات می باشد
اماداستان واقعی دکتروردی نژاد ازاینجاشروع می شود که درابتدای دهه شصت زمانی که محسن رضایی مسئولیت واحد اطلاعات سپاه رابعهده داشت واحمدوحیدی معاون وی به شمارمی رفت آقای وردی نژآد جایگاه معاون طرح وبرنامه واحداطلاعات سپاه( امورتشکیلات، بودجه وبرنامه) رابعهده داشت ودرواقع نفرسوم اطلاعات سپاه محسوب می شد که باانتصاب رضایی به فرماندهی کل سپاه واحمدوحیدی به معاونت اطلاعات فریدون وردی نژادنیزبه جانشینی معاونت اطلاعات بامسئولیت بخش خارجی ارتقاء یافت
وی قبل ازانقلاب احتمالا بابرخی ازگروههای هفتگانه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (گروه امت واحده یاصف تهران) درارتباط بوده وبهمین دلیل نیزازسوی محسن رضایی جذب اطلاعات سپاه گردید البته وی پس ازپیروزی انقلاب وعضویت درسپاه هیچگونه ارتباط تشکیلاتی باسازمان فوق نداشته است.
وردی نژاد برخلاف سایرکادرهای اطلاعاتی نظام تمایلی نداشت که ازنام مستعاراستفاده نماید ودرنهایت نیزبدلیل اصرار روسای خود ومرکزحفاظت اطلاعات سپاه نام فامیلی مهدی نژاد را برای خود برگزیدکه بسیارشبیه به نام خانوادگی وی بود ولی همگان وی رابانام واقعی وی یعنی فریدون وردی نژاد می شناختند.
اولین باررسانه هابانام وعنوان وی درپرونده معروف مک فارلین به سال 1365 برخوردکردند پرونده ای که به حذف آیت الله منتظری ازجایگاه قائم مقامی رهبری واعدام مهدی هاشمی انجامید. درواقع فریدون وردی نژاد بنمایندگی ازسوی فرماندهی کل سپاه یعنی محسن رضایی کیس “ایران کنترا” را مدیریت وچندین جلسه منجربه توافق کتبی رادرهتل استقلال تهران بارابرت مک فارلین وسرهنگ اولیور نورث برگزارکرد وی نظیرسایرنیروهای تکنوکرات وحرفه ای نظام هیچگونه علاقه ای به رسانه ای شدن یاقرارگرفتن درباندهای قدرت نداشت وبهمین دلیل نیزپس ازجنگ علاوه برتدریس امور اطلاعاتی دردانشگاههای وابسته به نهادهای کشوربه خبرگزاری رفته وسپس بعنوان سفیرایران درچین به وزارت خارجه خاتمی پیوست
وردی نژاد باتوجه به تخصص اطلاعاتی خود درهیچ مرجعی به سابقه موثرمدیریت اطلاعاتی اش درسپاه پاسداران وکشوراشاره نکرده است درحالیکه وی ازگنجینه های اطلاعاتی نظام محسوب وسینه اومملو ازرازهای سربه مهری است که پرونده هایی نظیر ” تشکیل حزب الله لبنان” و”ایران کنترا” تنهابخش کوچکی ازآنراتشکیل می دهد.
فریدون وردی نژاد یکی ازمحدود افرادی باشد که باتوجه به سابقه مدیریت علمی وتجربه عملی قابلیت سرمایه گذاری درحد رهبران واقعی جریان اصلاحات درکشوررادارد وی سابقه دوباردستگیری واحضارتوسط قاضی سعید مرتضوی درخرداد78 ) وقاضی حسینیان درسال 85 رادرپرونده خودداشته که منجربه محکومیت وی گردیده است دستگیری واحضار وی بااتهامات ساختگی ویژه روزنامه نگاران اصلاح طلب نظیرنشراکاذیب به قصدتشویش اذهان عمومی وباشکایات متعددی ازقرارگاه نظامی وامنیتی ثارالله تهران به فرماندهی عزیزجعفری گرفته تا نیروی انتظامی به فرماندهی هدایت لطفیان، صداوسیما به ریاست لاریجانی وعزت ضرغامی ،سپاه قم،نشریه یالثارات ورسولی نژاد نماینده دماوند و…رادربرمی گرفت
جمله معروف وی که به مقایسه دولت اصلاح طلب خاتمی بادولت بحران سازاحمدی نژادپرداخته وخشم کودتاچیان را به همراه داشت بدین شرح است ” برخی دولتها هر۹روز یك بحران داشتهاند و برخی دولتها هریك روز۹بحران.”
وردی نژاد درمراسم رونمایی ازکتاب جدید خود “مدیریت بحران و رسانه ها” نیزدولت احمدی نژاد رابی نصیب نگذاشته ومعتقداست سوء مدیریت درپناه بحران اشتباهات خودراپنهان وبهمین دلیل شرایط بحرانی هیچگاه به پایان نمی رسد زیرا سوء مدیریت وبحران سازی دریک دوروتسلسل باطل یا Vicious Circle قرارمی گیرند که یکی عامل تداوم دیگری است وی پنهانکاری ودوری ازرسانه ها ی واقعی راازویژگیهای مدیریت بحران سازمی داند که باعث جلوگیری ازگردش آزاد اطلاعات وگسترش شایعات وحیطه بحران می شود
متاسفانه بدلیل جموداطلاعاتی اپوزیسیون، فقدان استراژی وعدم شناخت ازدرون سیستم این کادرها که می توانستند بااندکی هوشیاری جذب شده وازآنهادرسازماندهی مردم ومبارزات حق طلبانه ملت ایران بنحوموثرتری استفاده گردد بدلیل سابقه خدمتی آنهادررژیم ازهردوسومطرود وکودتاچیان بااستفاده ازفاصله موجود بین نیروها وبرخی ناآگاهیها براحتی اقدام به حذف واسقاط این قبیل کادرهامی نمایند درحالیکه چنانچه یک اپوزیسیون هوشمند درایران یاخارج ازکشورقرارداشت یاسازمانهای تحقیقاتی غربی ازکارآیی مناسبی دربرخوردبامسائل ایران برخورداربودند براحتی وبدون هرگونه هزینه ای امکان بهره برداری ازاین کادرها جهت ارتقاء سطح مبارزات مردم ایران رافراهم می آوردند ودقیقابهمین دلیل است که نگارنده معتقداست اپوزیسیون وسازمانهای تحقیقاتی غرب ازیک کندی مزمن اطلاعاتی رنج می برند