• October 12, 2010

نقش دلقکی آخوندهادرسازمانهای امنیتی

نقش دلقکی آخوندهادرسازمانهای امنیتی

نقش دلقکی آخوندهادرسازمانهای امنیتی 150 150 شوالیه پارسی
چندی قبل یادداشتی تحت عنوان ” نمونه ای ازاقتداراطلاعاتی رژیم ” رژیم نوشته ونمونه ای ازکودنی این افراد رادرقضیه تفکیک سازمان فضایی ازمخابرات والحاق آن به نهادریاست جمهوری توضیح دادم واینکه چگونه شرکتی که تحت پوشش تحقیقات مهندسی کشاورزی مسائل تحقیقات وتدارکات پروژه رابطورپنهانی انجام می داده است بامصوبه فوق واعلام عمومی آن لورفته است

اکنون می خواهم نمونه های دیگری ازحماقتهای شخصیتهای اطلاعاتی رژیم راذکرتامردم فهیم ایران بدانند چه کسانی برآنها حاکم ودرذهن بیماراین افراد که گویا کودنی راازهمدیگربه ارث برده اندچه می گذرد دراین خصوص هفته جنگ بهانه ای شد تابرخی ازاین مقامات باتصوراینکه مخالفان آنهادرزندان بسربرده یادرموضع ضعف می باشند بی محابا زبان به بیهوده گویی گشوده وتصورنمایند کسی مراقب آنان نمی باشد وآنهامی توانندباطیب خاطرهرچه راکه دل تنگشان خواست به زبان آورده ودرمغزمردم بیدفاع وناآگاه طرفدارخود فرونمایند ودراین رابطه باید گفت روحانیونی که دارای مسئولیت اطلاعاتی وامنیتی بوده گوی سبقت رادرخرفتی وخنگی ازدیگرسرداران جنگ نادیده ربوده وداستانهایی را نقل می کنند که جزطنزو فکاهی نباید نامی برآنهانهاد

یکی ازاین مقامات امنیتی حجت الاسلام علی سعیدی نماینده ولایت فقیه درسپاه پاسداران می باشد این فرد که درطی جنگ وتاسالهاپس ازجنگ جانشینی وریاست حفاظت اطلاعات یاحساس ترین بخش امنیتی درسپاه پاسداران (مشابه سازمان اس اس ها درارتش نازی) رابرعهده داشت اخیرامصاحبه ای بانشریه ای بنام رسا داشته است که بیشتربه جوک شبیه است والبته دربرگیرنده حقایقی ازجنگ وحوادث اخیردرذات خودمی باشد

این شخص درپاسخ به سوال واصرارخبرنگارمربوطه درخصوص ذکرخاطراتی ازدوران جنگ چنین می گوید:


” خاطره ای که بنده دارم به دوران مسئولیتم درحفاظت اطلاعات بازمی گرددوآن این بود که درشب عملیات بیت المقدس نورافکنی برروی اروند به فاصله یک لحظه روشن وسپس خاموش شد. بحث جدی بین فرماندهی وحفاظت اطلاعات که مطرح شد این بود که واقعا این عملیات لورفته است یاخیر. چون حفاظت اطلاعات معمولا بدبینی دارد گفت که عملیات لورفته واینها ماراغافلگیرکردند. ولی خب، فرمانده کل بامجموع اطلاعاتی که داشت دستوراجرای عملیات را داد. بعد ازاینکه ما اسرای این علمیات را تخلیه و بازجویی کردیم شرح ماجراراخواستیم گفتند که ماصدای یک قایق راشنیدیم وبه این خاطرنورافکن زدیم تاببینیم چه بود. ولی هنگامی دیدیم خبری نیست خوابیدیم. معلوم شد که دراین مسئله آنان غافلگیری مطلق داشتند.

حال مخاطبین محترم توجه داشته باشند که اولا روشن شدن نورافکن عراقی بروی اروند رود مربوط به عملیات والفجر8 دربهمن ماه 1364 می باشد ونه عملیات بیت المقدس که دراواخراردیبهشت ماه 1361 آغازوبه آزادی خرمشهردر3 خرداد همان سال ختم شد!!

ثانیا: ایشان هنوزباتعریف اولیه غافلگیری آشنانیست وجای فاعل ومفعول رادوباردریک جمله باهم عوض می کند ومعلوم نیست بالاخره چه کسی قراربوده است چه کسی راغافلگیرکند؟

ثالثا: درکجای دنیا یک ارزیابی غلط ودرواقع شکست اطلاعاتی بعنوان مهمترین خاطره ولابد دستاورد ریاست آن سازمان امنیتی درجنگ نقل می گردد وثالثااعتراف سربازان عراقی به شنیدن صدای قایق نیزضمن اینکه تایید عملیات والفجر8 می باشد نشان می دهد که اصول غافلگیری رعایت نشده است واگرخرفتی سربازمربوطه نبوداکنون همان عملیات هم به ردیف شکستهای دیگردرجنگ اضافه می شد!!

اما خاطره دوم نقل شده ایشان خنده دارترازاولی است که مطلب راازهرگونه توضیح بی نیازمی نماید. وی می گوید:

” خاطره شیرینی هم دارم که مربوط به یکی ازعملیات ها است. نمی دانم والفجرهشت بود یا بعد ازآن!!، درقرارگاه مرکزی بودیم. آقای (محسن) رضایی گفتند که دوستان به یگان ها سر بزنند. معمولا دژبانی ها ازترددجلوگیری می کردند. خصوصا درشب های عملیات دراین کارسخت گیرتربودند. ماجلوی دژبانی آمدیم به ما گفتند رمزشب رابگویید. ما گفتم رمزشب را نمی دانیم. یکی(ازمحافظین آقای سعیدی به دژبان فوق) گفت ایشون رییس سازمان حفاظت است وخود اینها رمز ها را تعریف کردند ولی به هرحال اجازه ندادند ما رد بشویم. برگشتیم به سمت قرارگاه گفتیم رمز چیست؟ گفتند رمز «رزمندگان پیروزند» است. به هر حال 20 کیلومتر برگشتیم وبا افتخارگفتیم «رزمندگان پیروزند». گفت این رمزدیشب بود. رمز امشب رابگویید. که بازهم برگشتیم ورمزشب روگرفتیم ولی چون عملیات شروع شده بودهنگامی که برگشتیم دیدیم دژبانی راجمع کردند.

جداازطنزنهفته دراین مطلب حقایق دیگری نیزدراین باصطلاح مصاحبه به چشم می خورد واینکه عمده حضورروحانیون ومقامات درجنگ به همین ترتیب بوده است یعنی آقایان صرفانقش صوری وفرمایشی داشته وحتی درهنگام عملیات واقعا جزگرفتاری ودردسرونیازبه تروخشک کردن هیچ خاصیتی نداشته اند واکنون همین افراد روایان جنگ شده اند وخاک فرماندهان ورزمندگان واقعی رابه توبره کشیده اند همین هاهستند که باکمال بیشرمی به همسروفرزندان فرماندهان وشهداء توهین وآنهارامورداذیت وآزاروسرکوب وترورشخصیتی قرارمی دهند نکته جالب دیگری که دراین مصاحبه نهفته بود مقاومت دلیرانه همسران فرماندهانی نظیرباکری، همت، بروجردی وکریمی هاست که سعیدی مدعی است درچهارچوب استراتژی ترسیم شده ازسوی رهبری مبنی برجذب حداکثری ودفع حداقلی بارهابه منازل این شهداء رفته اند ولی تاکنون این رفت وآمدها وبه قول آنهانصیحتهاهیچگونه نتیجه ای دربرنداشته است!!

اماداستان حجت الاسلام حیدرمصلحی وزیراطلاعات درخصوص جنگ تحمیلی حتی ازآخوند علی سعیدی نیزخنده دارتراست وی که درچهارچوب سیاست دخیل دانستن روحانیون درجنگ تحمیلی درصدد اغوای خبرنگاربرآمده است داستانهایی من درآوردی راتعریف می کند که مرغ پخته رادرقابلمه به خنده درمی آورد ونگارنده بمنظورپرهیزازتصدیع اوقات مخاطبین محترم تنهابه ذکردوخاطره گفته شده ازسوی وی اشاره کرده ومی گذرد.وی می گوید:

” درعمليات والفجرهشت درمنطقه فاو، دريکي ازلشکرها، گرداني به يک کانال بزرگ رسيد. نتوانستندعبورکنند. بالاخره تدبيري کردندوگفتندلازم است يک نفربرود داخل کانال حالت رکوع به خودبگيرد، بچه‌ها پا بزنندپشت اووبپرند آنطرف کانال.موقعيت زمان محدودي بود، زمان زيادي نبود که بتوان برنامه‌ريزي کرد، امکاناتي آورد ومشکل راحل کرد. برادر طلبه‌اي که دراين گردان بود آمد حالت رکوع به خود گرفت، تقريبا تمام گردان پاروي کمراوگذاشت ورفت ان طرف کانال.
فرداي آنروزرفتم بالاي سرآن طلبه، بچه‌هاگفتندشهادتش تنهامهم نيست، شماپشت اوراببينيد، تمام گوشت وپوستش رفته بود واستخوان کمرش مشخص شده بود. ازاين قبيل کارهاي بزرگ درگردان‌هاي فاتحين که بعدها تبديل به تيپ مستقل امام صادق(ع) شد بسيارانجام شده است”

وی درتعریف خاطره دیگری برای بزرگنمایی نقش آخوندهادرجنگ پارافراترگذاشته واینباردلیل اصلی پیروزی درجبهه هارا حضورطلبه هادرگردانهای خط شکن ذکرکرده می گوید:

” مادرقرارگاه کربلا درخدمت برادرعزيزم شهيد(حجت الاسلام) ميثمي که بوديم، دريک سري ازجلسات ديديم فرماندهان تيپ‌ها ولشکرهاي سپاه با مشکل بزرگي روبه روهستند. مشکل‌شان اين بود که، درشب‌هاي عمليات تيربارهاي دشمن که به کارمي‌افتاد، گردان‌ها (درمحورها) کپ مي‌کردند وجلونمي‌رفتند. من آن موقع نمايندگي حضرت امام(ره)‌ درقرارگاه کربلا بودم، باشهيد ميثمي بحثي داشتيم که بايد فکري کنيم، بالاخره ماچه کاري مي‌توانيم براي اينها انجام دهيم.بنابراين شد که گردان‌هايي با نام فاتحين ازروحانيان شکل بگيرد واين گردانهامشکل رادرشب‌هاي عمليات حل کنند.
اين گردان فاتحين، گرداني شد که تا شب عمليات گردان بود وتمام آموزش‌هاي مورد نيازآبي، خاکي را با توجه به جغرافياي منطقه درابعاد مختلف مي‌ديد.شب عمليات اين گردان منحل مي‌شد وهرکدام ازاين روحانيان به عنوان طلبه رزمي تبليغي مي‌رفتند درگردان‌هاي ديگرومستقر مي‌شدند.وقتي گردان‌هاکپ مي‌کردند وجلونمي‌رفتند، روحانيان با يک حرکت تبليغي گردان را به حرکت درمي‌آوردند.
.
خلاصه بی جهت نیست که برخی ازفرماندهان عملیاتی سپاه نظیرعلی شمخانی، محمدباقرقالیباف وتعدادی دیگرزبان به اعتراض گشوده وازاینکه افرادی که یادرجنگ نبوده ویا حضورتشریفاتی بعنوان تماشاچی داشته اند امروزراویان جنگ شده وبا سرهم بندی اراجیفی درصدد اهمیت دادن به نقش افراد حاشیه ای وکم رنگ کردن نقش افرادموثردرجنگ برآمده اند