دربحبوبه مبارزات درون رژيمي انتخابات مجلس خبرگان رهبري وپس ازفروكش نمودن جنگ افشاگرانه هاشمي رفسنجاني– محسن رضايي درخصوص مسئوليت طرفين درخوراندن جام زهربه آیت الله خمینی (پذيرش قطعنامه 598)خبري بروي آنتن خبرگزاريها رفت كه تاهم اكنون ادامه دارد
آقاي هاشمي رفسنجاني بلافاصله پس ازموضوع فوق اقدام به طرح موضوع شورايي كردن رهبري نظام نمودوبراي ايجادسپرحفاظتي مدعي شدندكه آقاي خامنه اي درهنگام بحث جايگزيني آيت الله خميني درسال 68 ازطرفداران رهبري شورايي بوده اند وي بااتخاذ اين مواضع عملااطلاع رساني درخصوص دومورداساسي رانیزبه صحنه اجتماع كشيد
1- اعلام علني دستوركارآينده مجلس خبرگان درخصوص لزوم تعيين رهبري
2- مخالفت باانفرادي بودن رهبري باتوجه به اطلاع ازمواضع خامنه اي وتعدادي ازاطرافيانش كه در صددتبديل رهبری به سلطنت وتعيين جايگزين برای وي بودند
ولي آنچه كه درپس پرده وانگيزه اين اعلام پنهان مانده است داستان وخامت وضعيت مزاجي خامنه اي بودكه اطلاعات آن توسط افرادي ازدرون نظام دراختيارمقامات آمريكايي ازجمله آقاي مايكل لدين ازنومحافظه كاران ومديران موسسه آمريكن اينترپرايزقرارگرفت
لدين بااشاره به سوابق سرطان خامنه اي وماجراي بستري شدن وي دربيمارستان بقيه الله كه دراختيارسپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي باشد اقدام به افشاگري نموده وسكوت وغيبت خامنه اي بدليل بستري شدن را تا بدانجا رساند كه حتي عده اي را تصوربرآن آمد كه وي فوت كرده است وخامنه ای ناچاربا وضعيت بسياروخيمي كه ازنظرعکاسان نيزدورنماند مجبوربه حضوردرمراسم رسمی روزعيدغديرخم گرديد.
حضوري كه بايدآنراواقعه اي تاريخي براي كشورايران ناميد زيرا پس ازصدور دومين قطعنامه محكوميت ايران توسط شوراي امنيت سازمان ملل درلزوم گردن نهادن حكام ايران به اراده جامعه بين المللي انتظارميرفت رهبري كشوربعنوان آخرين برگ بازي نشده درداستان هزارتوي اتمی مرجعي براي گشودن گره ازكاربازمانده آن گردد ولي وي بااعلام مخالفت قطعي باتعليق غني سازي وحتي تهديد مسئولين دست نشانده خودكه درموضعي ملايمتربودندعملا فصلي ازتاريخ ايران رارقم زد كه كشوررابه بادفناخواهدداد.
مواضعي كه موجبي جهت تاكيد رياست جمهوري آمريكادرنطق رسمی ساليانه اش یا “استیت یونیون” درخصوص خطرايران اتمی وحامي تروريزم بين المللي گرديده استراتژي آمريكابراي سال 2007 رادرمقابله بااين خطررقم زد
نگارنده بعنوان يك ايراني وطن پرست معتقدم اتخاذ چنين مواضعي ازسوي خامنه اي دربستربيماري ومرگ درمقام مقايسه هيچگونه تفاوتي باوصيت صدام حسين ملعون نداردكه درآخرين لحظه حيات مادي وسياسي خودآمريكائيان وايرانيان را بعنوان دشمن اعراب معرفي مي كرد وزمينه نابودي كشوروهواداران خودرافراهم مي نمود تنهاتفاوت صدام وخامنه اي درشرايطي است كه بسرمي بردنديعني اولي كليه اختيارات خودرابعنوان رهبريك كشورازدست رفته مي ديدولي جسم بيمار و روح بيمارترخامنه اي (هنوزتازمانيكه رهبري بجاي خودبرگزيند) زنده نگه داشته شده است اميدوارم خامنه اي درآخرين لحظات زندگي خودازسرنوشت صدام حسين درس گرفته وجايگزين خودرا ازامثال طه ياسين رمضانها انتخاب ننموده باشد ضمن آنكه اصولا وضعيت ايران ازاساس باجامعه عراق متفاوت مي باشد.
آقاي خامنه اي كه بانيرنگ وفريب وبااستفاده ازبرگهاي متعدد درپشت پرده هرماجراي حياتي اين كشورازانتخابات گرفته (اعم ازشهرو روستا ومجلس شوراتارياست جمهوري وخبرگان)تادستورتعطيل نشريات واحزاب وبازداشت مخالفين سياسي وتامسائل اقتصادي،سياست خارجي،دخالت دراموركشورهاي خاورميانه وداستان هسته اي قرارداردهيچگاه درمقام پاسخگويي به اين آش شله قلمكاري كه خوددرست كرده است برنيامده است واكنون كه آخرين لحظات حيات ننگين خودرامي گذراندبازهم براساس توهم توطئه كه درسلولهاي مغزوبدن بيمار وي جاي گرفته است در تدارك نابودي ملتي است كه 17سال طعم ديكتاتوري وزجروشكنجه راتحت رهبري وي چشيده اند
مجلس خبرگان رهبري كه به تاييدبرخي ازاعضاي خودحتی ازوظيفه اوليه خوديعني نظارت برعملكردرهبري نيزدرطول حيات خودعاجز بوده وعملابه مجلسي فرمايشي جهت دعاونيايش بجان رهبرتبديل شده بود(گرچه وضعيت مزاجي رهبرنشان داد که آن خاصيت راهم نداشته است!!) اكنون بايك پرسش اساسي درنزدملت ايران روبروگرديده است وآن اينكه چه چيزي رهبري راازمسئوليت خودعزل وخلع يدمي نمايد؟ آنها درقضيه اعلم بودن وفقيه بودن بااستفاده ازبندوتبصره واستفاده ازنظر چند مرجع وابسته وچاپ يكشبه توضيح المسائل شرايط اوليه را باصطلاح حل نمودند ودرخصوص عدالت كه بازهم از شروط اوليه رهبري است ودرتمام تصميم گيريهاوحتي پرونده های قضايي نظير كنفرانس برلين خلاف آن توسط همان دادگاههاي نظام مقدس خلاف نظرايشان ثابت گرديدعملا ازمقام ولايت خلع شده بودندوشرط باقيمانده ديگرسلامت روحي وجسمي بودكه ديگرحجت رابرهمگان تمام وديگرخلع يدايشان براساس اصول قانون اساسي اظهرمن الشمس مي باشد
براستي علماي اسلام،هيات نظارت براجراي مفادقانون اساسي ،گردانندگان كشوركه درصدد جدايي سرنوشت خودازاين موجودنفرت انگيز مي باشند منتظرچه هستند؟ كدام دليل قانوني وحجت شرعي براي تداوم حاكميت چنين بيماري برمهمترين ركن كشوركه 80 % قدرت رادر اختياروي قرارميدهدباقي مانده است؟ مسئوليت كسانيكه اختيارنظارت بررهبري ياحداقل اظهارنظرموثربرسرنوشت رهبري را بعهده داشته اند درشرايط احتمالی وقوع جنگ چه مي شود؟ آيانسل فردا و باقيمانده از ويراني جنگ ازما مي پذيرند كه مسئوليت تمام حوادث منجربه نابودي كشوررا به عهده يك نفرآنهم يك بيماررواني وجسمي بنام علي خامنه اي بگذاریم؟
نگاهي به مواضع مديران مختلف منتسب به مقام ولايت دركليه امورازوجوه استراتژيك گرفته تا مسائل تاكتيكي، ازداستان برنامه اتمی گرفته تااجراي اصل 44 قانون اساسي وهمچنین برنامه وچشم انداز20 ساله نشان ميدهدكه وي آقاي خامنه اي بدليل بيماري هيچگونه كنترلي بر اوضاع وحتي عملكرد دست نشاندگان خودندارد.
تنهارييس جمهورمنصوب وي همانگونه كه قطعنامه تحريم شوراي امنيت سازمان ملل را” ورق پاره”و اعزام دوگروه رزمي كامل ازناوگان دريايي آمريكابه خليج فارس را فرستادن ”لگنهاي پوسيده” جهت غرق شده ميخواند سندچشم انداز بيست ساله توسعه اقتصاد کشورراكه با دستوررهبري توسط محمع تشخیص مصلحت تهيه وبه تاييدوتصويب وي نيزرسيده بود ” فاقدخاصيت” خوانده وباانحلال عملي سازمان برنامه وبودجه به حيف وميل دههاميليارددلاردرآمدنفت وذخائرارزي همت گماشته است كه درتاريخ مديريت حداقل 100 ساله ايران بي نظيراست.
درداستان عراق آقاي خامنه دخالت رابجايي رساندندكه مرجع بزرگ آيت الله سيستاني درهنگام عمل جراحي قلب خودبوي پيغام دادندكه نیازی به کمک شمانداریم فقط دست ازسرعراق برداريدوپس ازآن نيزبابايكوت خبري مواجه شدند.
درسايرمقامات،برنامه هاواعلام مواضع نيزهمين تناقضات وازهم پاشيدگي شيرازه اموربچشم ميخورد بعنوان مثال درداستان عضويت و ميزان همكاري باآژانس انرژي اتمي تا راه اندازي 3000 سانتريفوژ درنطنزتااعلام جشن هسته اي درسالروز به اصطلاح پيروزي انقلاب اسلامي،درماهيت ديپلمات ياامنيتي بودن افراد دستگيرشده سپاه قدس دراربيل عراق و… نقش تمام دست نشاندگان درجه اول ودوم رهبري بچشم ميخورد و واقعاجاي تعجب داردكه يك رهبرعلاوه برفقدان دانش مديريت و قدرت رهبري ديگربايد چه ويژگيهاي ازعلم وفقاهت گرفته تاعدالت وسلامتي رابايدازدست بدهدتامعلوم شود فاقدصلاحيت شرعي وقانوني براي رهبري يك ملت بزرگ 74 ميليوني باتمدني چند هزار ساله مي باشد؟!